مشروح این گفتوگو به این شرح است:
همانطور که میدانید ثبتنام کاندیداها در خبرگان و مجلس شورای اسلامی در این دوره نسبت به دورههای قبل رشد قابلتوجه و کمسابقهای داشته است. بااینحال دبیر شورای نگهبان و رئیس مجلس خبرگان از حجم ثبتنامها انتقاد کردند و برخی از اصولگرایان هم ثبتنام این تعداد از نامزدها در خبرگان را با عنوان فتنه دوم به کار بردند. تحلیل شما از این حجم ثبتنامی چیست؟
ببینید دو بحث وجود دارد که باید از هم تفکیک شود؛ یک بحث حضور افراد و سلایق مختلف، چه در خبرگان و چه در مجلس است. به اعتقاد من این نشانگر این است که انتخابات دهم مجلس شورای اسلامی و پنجم خبرگان با انتخابات دوره قبل خود متفاوت است. یعنی نوعی خوشبینی بر جریانات سیاسی حاکم شده و احساس میکنند حضور آنها میتواند مؤثر باشد.
این نوعی اعتماد به فضای سیاسی جامعه است که به اعتقاد من باید مثبت تلقی شود. هیچ جایی برای نگرانی وجود ندارد. اینکه عده زیادی خود را نامزد کنند، نشاندهنده این است که این افراد چه به صورت حزبی و جناحی و چه به صورت فردی، باورشان شده است که زمینه حضور آنها در یک رقابت انتخاباتی مهیاست. با وجود این، باید اصل قصه را مثبت تلقی کرد. اما درباره اظهارنظرهایی که بعضی از افراد درباره خبرگان دارند، نمیتوان محمل صحیحی پیدا کرد.
اینکه اگر عده زیادی خود را برای عضویت در یکی از دو مجلس واجد شرایط میدانند، دارای پیام مثبت مبنی بر این است که مردم به نظام و تصمیمگیریهای آن و نیز هیأتهای اجرائی و هیأتهای نظارت اعتماد دارند. اینکه این اظهارنظرهای (مخالف) چقدر مبنا داشته یا نداشته باشد، من خیلی وارد این بحث نمیشوم. ولی به نظرم نمیرسد این نگرانیهایی که بعضی از افراد دارند، محمل صحیحی داشته باشد.
جریان اصلاحطلبی و شورای سیاستگذاری الان در چه مرحلهای از فرایند بستن فهرست هستند؟
ما به همه دوستان گفتیم که این بار، جریان اصلاحطلب، حوزه انتخابیه را محور و مبنا قرار میدهد. تصمیمگیری برای اینکه چه کسی کاندیدای جریان اصلاحطلبی در حوزه انتخابیه باشد، به فعالان سیاسی اصلاحطلب همان حوزه انتخابیه واگذار شده است. نکته دوم این است همه آنهایی که شرایط لازم برای حضور در عرصه رقابت را دارند و ثبتنام کردند، همه نیروهای قابلاحترامی هستند که باید مراقبت کنند رقابتها به تخاصم تبدیل نشود تا بعد از اظهارنظر دستگاه اجرا و نظارت، وقتی معلوم شد در هر حوزه انتخابیه چه کسانی برای رقابت حضور دارند، فهرست اصلاحطلبان همان زمان با همان مکانیسمی که در بالا به آن اشاره کردم، تنظیم شود.
برای افرادی که از حوزه تهران ثبتنام کردهاند، چنانچه تأیید صلاحیت شوند اما در فهرست نباشند، چه برنامهای دارید؟ آیا به شهرستانها منتقل میشوند یا اینکه از حضور انصراف خواهند داد؟
من باز تأکید میکنم، چه کسانی که در حوزههای انتخابیه ثبتنام کردند و چه کسانی که در تهران ثبتنام کردند و احیانا امکان انتقال آنها به حوزه انتخابیه هست، ملاک کاندیداتوری آنها از طرف اصلاحطلبان، اجماع فعالان سیاسی اصلاحطلب هر حوزه انتخابیه است. بنابراین بنا نیست قبل یا بعد از ثبتنام برای حوزههای انتخابیه، کسی از تهران تحمیل شود. در رابطه با کسانی که در فهرست قرار میگیرند و کسانی که از منظر جریان اصلاحات در ردههای بعدی قرار میگیرند، هم از نظر ما تکلیف روشن است. ما در هر حوزه انتخابیهای که تککاندیدایی است، یک نفر میخواهیم. بنابراین بعد از بررسی صلاحیتها آن یک نفر اگر وجود داشته باشد، از ناحیه جریان اصلاحطلبی معرفی میشود و از سایرین هم تقاضا میشود به او کمک کنند تا بتواند فعالیت خوبی در رقابت داشته و به مجلس راه پیدا کند. بنابراین تقاضای همه ما و اکثریت همه جامعه اصلاحطلب این است کسانی که از طرف جمع اصلاحطلبان به عنوان کاندیدای هر حوزه انتخابیه برگزیده شدند، بقیه داوطلبان به آنها کمک کنند تا مسیر نهایی انتخابات روی مردم باز شود و مردم بهترین کاندیدا را با همکاری و اجماع همگان انتخاب کنند. کاندیداهایی که در شورای اصلاحطلبان حوزههای انتخابیه انتخاب نشدند، به آنهایی که انتخاب شدند کمک کنند تا به نتیجه برسند.
اگر قبول نکردند و کنار نرفتند چطور؟
معنای این حرکت این است که این افراد نمیخواهند خود را در جمع اصلاحطلبان تعریف کنند. همه بحث ما درباره کسانی است که خود را بخشی از جریان اصلاحطلبی میدانند، با هویت اصلاحطلبی در صحنه آمدهاند و نگاه آنها به اجماع اصلاحطلبان است. اگر کسی هیچیک از اینها مدنظرش نباشد، ما با او سخنی برای گفتن نداریم. او دیگر راه خود را، راه انفرادی انتخاب کرده است.
بحث میثاقنامه هم همینجا مطرح است؟ یعنی همه کسانی که قرار بود ثبتنام کنند، این میثاقنامه را امضا کردهاند؟
حوزه انتخابیه و فعالان اصلاحطلب حوزه انتخابیه متناسب با شرایط حوزه خود عمل کردهاند. بعضی جاها به صورت مکتوب امضا کردند. بعضی جاها قول اخلاقی دادند. بعضی جاها هم در مراحل رایزنی است. نمیتوان یک نسخه واحد برای تمام اینها داد. اما آنچه مسلم است این است که ما گفتهایم همه آنهایی که در قالب جریان اصلاحطلبی وارد عرصه شدهاند، این میثاق اخلاقی باید بین آنها باشد که هرچه اهل حل و عقد حوزه انتخابیه گفتند، مبنا شود. اکثرا هم قبول دارند و پذیرفتند. حالا یا به صورت مکتوب یا به صورت شفاهی.
درباره منشور هفتبندی اصلاحطلبی که قرار است کاندیداها بر مبنای آن انتخاب شوند هم ممکن است انقلتهایی وجود داشته باشد. ممکن است عدهای خود را السابقون بدانند و عدهای هم تازهوارد. برای رفع اختلافات احتمالی در این زمینه چه برنامهای هست؟
ببینید! در یک حرکت جمعی ممکن است یک اقلیت و اکثریتی وجود داشته باشد. شما نمیتوانید در یک کار جمعی بگویید همه درباره یک موضوع خاص اجماع دارند. ممکن است عدهای موافق یا مخالف باشند. آنچه ما مطرح میکنیم، نگاه غالب است، که در بعضی جاها اجماعی است و در بعضی جاها هم اکثریتی. درواقع راهی جز این وجود ندارد. بنابراین آنچه جمع میپسندد را ما میپذیریم.
آیا احزاب برای معرفی نامزدها به شورای سیاستگذاری سهمیه دارند؟
کاندیداها چه در تهران و چه در حوزههای انتخابیه مراکز استانها و چه در حوزههای تککاندیدایی به صفت شخصی خود مطرح هستند، صلاحیتهای فردی آنها، موردتوجه قرار میگیرد و با رأی اکثریت نیروهای فعال هر حوزه انتخابیه یا اجماع آنها معرفی میشوند. بنابراین ملاک گزینش صلاحیتهای شخصی فرد، پایگاه مردمی و افکار عمومی است که پشتیبان آن نامزد است.
بنابراین، احزاب، تشکلها و شخصیتها فرد یا افرادی را به آن جمع تصمیمگیرنده معرفی میکنند، اما همه احزاب و تشکلها ملتزم به رعایت نظر همان جمع هستند. بنابراین هیچ کاندیدایی به شکل حزبی مطرح نمیشود. چراکه در یک حوزه انتخابیه که شما یک کاندیدا دارید، اگر بنا باشد ملاک وابستگی افراد به احزاب باشد، بیستوچند حزب میخواهند هر کدام یک نفر را معرفی کنند، آنوقت باید از بین این بیستوچند نفر، یک نفر را انتخاب کرد.
این ملاکها و معیارهایی که به آن اشاره میکنید، چقدر بر معیارهای اصلاحطلبی منطبق است. یعنی چه تضمینی وجود دارد که ماجرای فهرست شورای شهر تکرار نشود؟
اتفاقا یکی از تجربههایی که موردتوجه قرار گرفته، شورای شهر تهران است. در شورای شهر تهران، سهمیه حزبی داده شد و افراد با ملاکهای شخصی و صلاحیتهای فردی خودشان، سنجیده نشدند. بنابراین در پارهای موارد اشتباه شد. البته نمیخواهم آن را هم منفی تلقی کنم. ولی این روش، یعنی مبنا قراردادن صلاحیت فردی و اقبال عمومی معقولتر و منطقیتر خواهد بود. بنابراین ما از این منظر نگرانی نداریم. تجربه شورای شهر به ما کمک میکند که حتما بر صلاحیت فردی و میزان رأیآوری افراد تکیه کنیم.
فکر میکنید این روش اینقدر مطمئن خواهد بود که ما شاهد حضور برخی افراد نباشیم؟!
من نمیخواهم اسم بیاورم. اما در هر حرکت جمعی، امکان خطا وجود دارد، همانطور که البته در تصمیمات فردی هم امکان خطا وجود دارد. ولی ما مطمئن هستیم که همیشه اشتباه جمع کمتر از اشتباه فرد است. وقتی عقلهای مختلفی در کنار هم قرار بگیرد، آسیبپذیری، کمتر از تصمیمات یک فرد یا یک حزب خواهد بود. بنابراین فکر میکنم تصمیمگیری در چارچوب صلاحیتهای فردی و اقبال عمومی، آسیب کمتری دارد.
این باعث نمیشود که احزاب احساس کنند کنار گذاشته شدهاند یا به نقش آنها کمتر توجه شده است؟
نه! اتفاقا احزاب چارهای جز این ندارند. مثلا شما در یک حوزه انتخابیه یک نفر کاندیدا میخواهید و بیست تا هم حزب دارید، بالاخره احزاب باید به یک وفاق و همدلی تن بدهند، چارهای جز این ندارند. اگر ملاک ما انتخاب حزبی باشد، هر حزبی میگوید کاندیدای من بهتر است. باید یک مرجعی بگوید این کاندیدا بهتر است یا به این دلایل، امتیازات بیشتری دارد، حالا این نامزد ممکن است به یک حزب وابسته باشد یا نباشد، ملاک ما، صلاحیتهای فردی و اقبال عمومی است.
گفته شده احزاب برای ارائه نامزد به شورای اصلاحطلبان، سهمیه دارند؟!
شوخی کردند (با خنده).
مثلا گفته شده کارگزاران پنج سهمیه دارد و ... .
خیر، هیچ حزبی هیچ سهمی بهطور مشخص ندارد، اما همه میتوانند ٣٠ نفر را به جای یک نفر معرفی کنند. برای نمونه در تهران، هر حزب میتواند ٣٠ نفر را معرفی کند و از پیشنهاد خود هم دفاع کند، اما همه موظف هستند به خروجی جمع پایبند باشند و همه این را پذیرفتند.
تعدادی از چهرههای شهرستانی هستند که از تهران ثبتنام کردهاند، اگر اینها در فهرست تهران نباشند، آیا به شهرستان منتقل میشوند؟
ما اصلا دخالتی نمیکنیم. اگر خود شهرستان از آن نماینده درخواست کردهاند که از آن حوزه انتخابیه وارد شود، ما مخالفتی نداریم. خود اعضای حوزه انتخابیه تصمیم میگیرند چه کسی باشد یا نباشد.
جریان اعتدال و توسعه چطور؟ زمزمههایی مبنی بر حرکت مستقل این حزب شنیده شده است. آنها در بیانیه خود هم بدون اینکه نامی از اصلاحطلبان ببرند، از جریانهای همسو نام بردهاند... .
این طبیعی است.
خب این در حالی است که جریان اصلاحطلب بر حرکت یکدست با حامیان دولت تأکید دارد... .
اصلا جریان اصلاحطلب حامی دولت است. یک برداشت اشتباه وجود دارد که بعضیها فکر میکنند حامیان دولت، افراد دیگری هستند و جریان اصلاحطلب هم افرادی دیگر. درحالیکه اینطور نیست، منظور ما از حامیان دولت، اصلاحطلبانی هستند که این دولت را سر کار آوردند؛ یعنی احزاب، گروهها، تشکلها و شخصیتهای کاریزماتیک اصلاحطلب و جمعی از کسانی که ریشه در این انقلاب، نظام و اصلاحطلبی دارند، همینها حامیان دولت هستند.
اما حامیان دولت، احزاب مختلف با گرایشهای کاملا مشخص هستند که حزب اعتدال و توسعه هم یکی از آنهاست، مثل بیست و چند حزب دیگری که وجود دارد. هیچ حزبی نمیتواند بگوید من نماینده دولت هستم. حزب اعتدال و توسعه هم مانند حزب اعتماد ملی، کارگزاران و...؛ حرف ما این است که همهجا اصلاحطلبان و حامیان دولت...، اینجا این پرانتز را باز کنم که چرا کلمه (و حامیان دولت) را میآوریم، برای اینکه اینها شامل کسانی میشوند که در سال ٩٢ از دولت حمایت کردند و جزء شبکه اصلاحطلبی نبودند. بنابراین باید اینها هم پوشش داده شوند. بر این اساس همه اینها؛ یعنی حامیان دولتی که اصلاحطلب هستند و حامیان دولتی که در کنار اصلاحطلبان قرار گرفتهاند، منظور ما هستند. جریان اصولگرایی در انتخابات کاری به حمایت از دولت (روحانی) نداشت. هیچجا از دولت (روحانی) حمایت نکرد، بلکه در مقابل دولت (روحانی) قرار گرفت. بنابراین نمیتوان آنها را حامی دولت معرفی کرد. حامی دولت، اصلاحطلبان و جریان اعتدالگرایی است که با این دولت همراه بودند، اما از ابتدا گفتیم که اصولگراها به دو دسته مشخص تقسیم میشوند، اصولگراهای خردورزی که شرایط کشور را تشخیص میدهند، مصالح و منافع ملی را بر مصالح و منافع فردی و گروهی ترجیح میدهند و اصولگرایانی که افراطی هستند.
قاعدتا ما بهعنوان جریان اصلاحطلب و حامی دولت با جریان اصولگرای خردورزی که مصالح ملی را بر مصالح فردی و گروهی ترجیح میدهد، بهتر میتوانیم همکاری کنیم تا جریان افراطی که مصالح فردی را بر گروهی ارجح میداند. بنابراین جریان اصولگرای خردورز، رقبای منطقی و نجیب ما هستند و ما رقبای نجیب آنها هستیم! اما طبیعتا یکی نیستیم؛ بالاخره تلقی آنها از مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، گاه با تلقی ما از این مسائل متفاوت است. ما برنامهای برای خود داریم و نسخهای را که خود برای اداره کشور داریم، دنبال میکنیم و آنها هم طبیعتا برنامه خود را دنبال میکنند.
تابهحال با این جریان اصولگرای خردورزی که از آن نام میبرید، بحث و رایزنی برای بعد از انتخابات انجام دادهاید؟
روی این بحث تماسها و ارتباطات کاملا برقرار است. از تبادلنظر روی مسائل عمومی کشور، ولی... .
ممکن است لطفا به جزئیات بیشتری اشاره کنید؟
جزئیاتی ندارد! اینکه بالاخره... .
مثلا تماسها از جانب چه کسی انجام میشود.
از سوی افراد مختلف است، به صورت منظم یا به صورت تکنفره، ما در شورای اصلاحطلبان یک کارگروه رایزنی و تعامل داریم که اینها طراحی میکنند افرادی با افراد دیگر از جریانهای مختلف اصولگرا و اصلاحطلب تماس بگیرند، همچنین با نهادهای مختلف، جریانهایی که مصالح ملی را خوب میفهمند، تماس بگیرند، شرایط را با آنها در میان بگذارند تا به نوعی از رفتار عاقلانه تن بدهیم که کشور دچار مشکل نشود. این تماسها بوده و هست. درباره نحوه برخورد با مسائل مربوط به انتخابات هم تبادلنظر وجود دارد، چراکه مسائل مربوط به انتخابات باید بهدور از حاشیه باشد. باید مواظب باشیم افراطگراها جامعه را به سمت تندروی پیش نبرند.
باید فضای آرامی برای فعالیتهای سیاسی در جامعه حاکم باشد. همچنین به نقش احزاب، گروهها و سلیقهها توجه شود. همه اینها مواردی است که درباره آن بحث شده و بحث هم میشود. در همه این بحثها نوعی همگرایی و نزدیکشدن دیدگاهها مدنظر است، نه اینکه حتما کاندیداها یکی بشود.
درباره رایزنیهای انتخاباتی که بحث تقریبا روشن است. آقای عارف گفتهاند مثلا هم با آقای روحانی و هم شورای نگهبان رایزنیهایی انجام شده است. میخواهم بدانم، با جریانهای سیاسی برای بعد از انتخابات هم رایزنی صورت گرفته است؟
نه، الان بحثی مطرح نشده است. چون ما قبلا هم گفتیم، مجلس ویژگیهای خاص خود را دارد. هیأترئیسه مجلس و ترکیب آن بعد از انتخابات روشن خواهد شد. الان نمیتوان گفت کاندیدای ریاست مجلس، فلان آقا یا فلان خانم است. برای اینکه ترکیب مجلس معلوم نیست. اکثریت از هر جناحی باشد، رئیس آنها را انتخاب میکنند، اما اگر بین اکثریت و اقلیت تفاوت زیادی نباشد، باهم وارد تعامل میشوند. ما تا این لحظه به هیچوجه وارد این مباحث نشدهایم. اینها برای بعد از انتخابات است و برای الان نیست.
درباره رایزنیها بهغیر از آقای روحانی از دولت، با چه افراد دیگری صحبت کردید، یا با شورای نگهبان با چه کسانی وارد رایزنی شدید و البته با کدامیک از جریانهای سیاسی وارد گفتوگو شدید؟
همه اینهایی که اشاره کردید، به صورت متفرقه بوده است، اما هنوز بهصورت رسمی و جدی این کارها دنبال نشده است. با آقای جنتی، آقای مؤمن و آقای یزدی از طرف شورای نگهبان صحبت شده است.
همچنین با آقایان روحانی، جهانگیری، بانک و نوبخت از طرف دولت گفتوگو شده و با چهرههای دیگری که در عرصه مؤثر هستند... .
مثلا آقای علی لاریجانی؟
بله، با آقای لاریجانی صحبت شده است؛ درواقع با همه اینها کم و بیش گفتوگو شده، اما بهصورت فردی، نه بهصورت سیستماتیک و منظم و از طرف شورای هماهنگی. حالا از این به بعد ممکن است شورایعالی... .
با آقای ناطقنوری چطور؟
با آقای ناطق دوستان بهصورت مرتب در تماس بوده و هستند و دیدگاههای آقای ناطق هم خیلی در این رابطه با ما نزدیک است؛ یعنی بالاخره باید یک فضای منطقی بر جریان انتخابات حاکم شود، آقای ناطق کاملا با جمع و جماعت دوستان ما همراه و واقعا همفکر است.
ممکن است اگر یک جایی بحث تأیید صلاحیتها به مشکل بخورد و بخواهید از این ظرفیتها مانند آقای ناطق استفاده کنید یا برای آن موقع این ظرفیتها را حفظ کرده باشید؟
من متأسفم از اینکه ذهن همه به سمت بررسی صلاحیتها میرود؛ یعنی این پیشینه خوبی نیست که همه فکر کنند عدهای که واجد شرایط هستند، ممکن است از گردونه رقابت حذف شوند و بعد عدهای دیگر بروند وساطت کنند تا آنها را به رقابت بازگردانند. این اتفاق مطلوبی نیست.
ولی روی اصل نحوه برگزاری انتخابات، چگونگی اجرای قانون انتخابات، توجه به آنچه رهبری بر آن بهعنوان حقالناس تأکید کردند، باید وفاق وجود داشته باشد. این حقالناس هنگام ثبتنامها، در رسیدگی به صلاحیتها، در موقع تبلیغات، همچنین رسیدگی هیأتهای اجرائی و نظارت همگی باید رعایت شود. بنابراین همه اینها بحثهایی است که دوستان در تبادل نظرها مطرح میکنند، اما همه آنها که مخاطب جریان اصلاحات هستند؛ یعنی متولیان و مسئولان اجرا و نظارت انتخابات، یا نیروهای صاحب فکری که مصلحت عمومی را بر مصلحت فردی ترجیح میدهند، نه؛ با جریان رادیکالی که به مسائل جناحی خود فکر میکند، با اینها وارد بحث نمیشوند.
اما یک نکته که باید بگویم این است که برگزاری انتخابات آرام و بیمسئله، خواست همه دلسوزان نظام است. ایجاد هیجانهای کاذب، بزرگنمایی پارهای از مشکلات و احیانا کارهایی که برخی از روی بیتدبیری یا توجهنکردن به مسائل ملی صورت میدهند، مانند بههمزدن اجتماعات قانونی، نادیدهگرفتن نقش احزاب و گروههای سیاسی؛ اینها به هیچوجه بهنفع جامعه نیست و رسانههای متعهد هم نباید خود را گرفتار کنند. مثل نشست من در دانشگاه یزد که نه ناتمام ماند و نه بههم خورد، اما مأسفانه خبر کذبی روی سایتها رفت. این نوع خبرسازیها بیشتر برای التهابآفرینی است و پشت آن جریانهایی است که دل در گرو انقلاب و نظام ندارند. باید سعی شود واقعیتها به جامعه منتقل شود.
درباره حادثه قرچک خود شما بهصورت شخصی وارد پیگیری ماجرا نشدهاید؟
نه، یک جرمی اتفاق افتاده که در زمره جرمهای مشهود است. در جرمهای مشهود، دستگاههای مسئول موظف هستند پیگیری کنند؛ وزارت کشور و دستگاههای مسئول هم پیگیر هستند. من بهعنوان شخص بنا ندارم اینگونه موارد را پیگیری کنم. در جرم مشهود و بههمزدن اجتماع قانونی و نادیدهگرفتن حقوق فرد یا تشکلهای قانونی، پیگیری بر عهده وزارت کشور است. وقتی آنها به وظیفه خود عمل کنند، دیگر نیازی به پیگیری فردی بنده نیست.
آیا گزارشی از روند پیگیری پرونده به شما ارائه شده است؟
تا این لحظه گزارشی به من ندادهاند و هیچ اطلاعی هم ندارم که چه کردهاند؛ از طریق رسانهها متوجه میشوم.
انتهای پیام/
برای آگاهی از آخرین اخبار و پیوستن به کانال تلگرامی باشگاه خبرنگاران جوان اینجا کلیک کنید