چاه ویلی را در نظر بگیرید که هرچقدر آب در آن می‌ریزند، پر شدنی نیست. نظام سلامت بدون راهنمای بالینی حکم همان چاه ویل را دارد که هرچقدر پول و اعتبار به پایش بریزند، سیری ندارد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،راهنمای بالینی مثل قوانین راهنمایی و رانندگی است که با کمک علائم مختلف، راننده را به اجرای ضوابطی مشخص مکلف می‌کند. مثلا راننده می‌داند که با دیدن چراغ قرمز باید توقف کند یا با دیدن علامت سبقت ممنوع، نباید سبقت بگیرد.
 
حالا شهری را فرض کنید که در آن هیچ‌گونه علائم راهنمایی و رانندگی وجود ندارد. زد و خورد ماشین‌ها، بدیهی‌ترین انتظاری است که می‌شود از این شهر آشفته و بی‌در و پیکر داشت.‌ نظام سلامت بدون راهنمای بالینی مثل همین شهر بی‌قانون است. در شهر نظام سلامت ما پزشک هر‌آزمایش و عکسبرداری پزشکی که تشخیص بدهد، می‌تواند برای بیمارش تجویز کند، بدون آن که معلوم شود بیمار به این خدمات تشخیصی و درمانی احتیاج دارد یا نه.‌ از نگاه کارشناسان خبره نظام سلامت، راهنمای بالینی حکم نان شب را برای نظام سلامت دارد که حیات و ممات این نظام بهداشتی و درمانی به آن گره خورده است. به تعبیر دقیق‌تر، راهنمای بالینی، قوانین استانداردی است که باید پزشک و ارائه‌دهنده خدمت درمانی‌ آن را رعایت کنند تا در هزینه‌های درمان صرفه‌جویی شود.
 
اگر پزشک و بیمار، منابع نظام سلامت را اندوخته خود بدانند و اعتبارات سلامت کشور را صرف درمان‌های بی‌مورد نکنند، همین اعتبارات می‌تواند صرف درمان بیماران واقعی شود. راهنمای بالینی، همین هدف را با تدوین و ابلاغ قوانین پیاده می‌کند، طوری که پزشک نمی‌تواند مثلا برای یک سرماخوردگی ساده بیمار، چندین آزمایش پیشرفته و پرهزینه بلافاصله پس از ویزیت بیمار تجویز کند، بلکه بر‌اساس راهنمای بالینی، ابتدا باید از بیمارش شرح حال بگیرد و با درمان ساده شروع کند و اگر بیمار جواب نگرفت، مراحل پیشرفته درمان را گام به گام اجرا کند.
 
پزشک خانواده ترمز هزینه‌ها را می‌کشد
 
درمان‌های غیرضروری، آفت همه‌گیری است که در همه نقاط کشور شایع است. دکتر محمد‌مهدی طرزی، عضو انجمن علمی جراحان گوش، حلق و بینی در گفت‌وگو با جام‌جم، درمان‌های غیر‌ضروری را به اجرا نشدن کامل پزشک خانواده مرتبط می‌داند: وقتی وظیفه تشخیص بیماری به پزشک خانواده سپرده شود و خود بیمار به‌طور مستقیم به پزشک متخصص مراجعه نکند، این کار باعث می‌شود حجم درمان‌های بی‌مورد کمتر شود و صرفه‌جویی زیادی در هزینه‌های نظام سلامت ایجاد شود.
 
در کشور ما برخلاف کشورهای توسعه‌یافته، این خود بیمار است که به هر پزشکی که دوست دارد مراجعه می‌کند و بیمه‌ها هم خواه‌ناخواه مجبورند‌ هزینه‌های درمان را بپردازند. احتمالا شما هم بارها دیده‌اید ‌فردی به دلیل سرماخوردگی ساده بلافاصله به پزشک فوق‌تخصص مراجعه کرده، در حالی که در کشورهای توسعه‌یافته، به‌هیچ‌وجه با بیمار و بیماری این‌گونه برخورد نمی‌کنند. در کشورهای توسعه‌یافته، بیمار باید ابتدا به پزشک خانواده که معمولا همان پزشک عمومی است مراجعه کند و پزشک خانواده هم اگر بتواند بیمار را درمان می‌کند، اما اگر توان علمی این کار را نداشته باشد، بیمار را به سطح تخصصی‌تر درمان ارجاع می‌دهد و او را نزد پزشک متخصص می‌فرستد. همین فرآیند منطقی، بسیاری از درمان‌های غیرضروری را حذف می‌کند و جیب بیمار و بیمه‌ها را خالی نمی‌کند.‌ در کشور ما به دلیل جا نیفتادن پزشک خانواده، بعضی وقت‌ها بیمار پس از چندین بار مراجعه به فوق‌تخصص‌های مختلف و صرف هزینه‌های چشمگیر، تازه نوع بیماری‌اش را کشف می‌کند.
 
انگ بی‌سوادی بر پزشک باتجربه
 
علاوه‌بر ضرورت اجرای علمی پزشک خانواده، دکتر طرزی به اهمیت راهنماهای بالینی هم تاکید جدی دارد: در کشوری مثل انگلستان، تجویز یک قرص آنتی‌هیستامین ساده از سوی پزشک هم باید طبق جدول و استاندارد مشخص باشد و در صورتی که پزشک، این راهنمای بالینی را رعایت نکند، مواخذه خواهد شد. ‌ به گفته این متخصص، فرهنگ مردم هم به شکلی تغییر کرده که اگر پزشک متبحر و با تجربه ای‌ داروی کمتری تجویز کند، اصراری به هزینه‌تراشی نداشته باشد یا مثلا به بیمار دارو ندهد و فقط توصیه کند که بیمار استراحت کند، از دید اغلب مردم انگ کم‌سوادی می‌خورد و به توصیه‌هایش عمل نمی‌شود.
 
بی‌اخلاقی؛ آتشی برای هیزم درمان‌های غیرواقعی
 
دکتر فرهاد جعفری، متخصص پزشکی اجتماعی و عضو هیات علمی دانشگاه شاهد هم در گفت‌وگو با جام‌جم معتقد است، پزشکی در ایران با هزینه‌زایی، تجارت و درمان‌های بی‌مورد‌ گره خورده است: برخی پزشکان با آزمایشگاه‌ها و مراکز تصویربرداری قرارداد می‌بندند و به‌ازای فرستادن هر مریض به این مراکز، مبلغی دریافت می‌کنند. اگرچه تعداد این پزشکان بی‌اخلاق‌ بسیار کم است، اما به دلیل نبود راهنمای بالینی، این گروه از پزشکان به کار خود‌ ادامه می‌دهند.
 
تجویز داروهای خارجی که حتی در کشورهای توسعه یافته مجوز عرضه پیدا نکرده است، مصداق بارز نبود راهنمای بالینی در کشور است که جعفری به آن اشاره می‌کند: باید نقش تقاضاهای القایی را جدی بگیریم. یعنی شرایطی که در آن گاهی پزشک‌ برای بیمار خرج‌تراشی می‌کند و او را به سمت درمان‌هایی سوق می‌دهد که سودی به حال بیمار ندارد. ‌‌از نگاه جعفری، حضور قوی‌تر نهادهای ناظر هم می‌تواند درمان‌های غیرضروری و خرج‌تراشی‌های بی‌مورد را کمتر کند: اگر نظارت‌ها کافی باشد، دلالی و تجارت در نظام درمان هم کمتر می‌شود. حضور پررنگ‌تر کارشناسان ناظر، حداقل باعث می‌شود پزشک نتواند هر نسخه‌ای را که دوست داشت‌ برای بیمار تجویز کند.
 
‌فرهنگسازی؛ شاه‌کلید رفع معضل
 
حلقه پایانی درمان، بیمار است؛ فردی که اگر تصمیم به تغییر رفتار بگیرد، می‌تواند کل ساختار نظام سلامت را تغییر دهد. دکتر محسن مصلحی، دبیر شورای عالی نظام پزشکی کشور به همین نقش پررنگ بیمار تکیه می‌کند و می‌گوید: باید به مردم آموزش بدهیم که چه رفتار درمانی به نفع سلامت آنهاست و چه رفتاری، سلامت آنها را تهدید می‌کند. اگر با فرهنگسازی و آموزش بتوانیم بیمار را به این سطح از آگاهی برسانیم که زیر بار هر درمان بی‌موردی نرود یا از پزشکش تقاضای آزمایش گرانقیمت نداشته باشد، آن وقت این خود بیمار است که بساط درمان‌های غیرضروری و هزینه‌تراشی‌های بی‌قاعده را جمع می‌کند. ‌در شرایطی که درمان‌های غیرضروری به رفتار رایج بسیاری از بیماران تبدیل شده است، به گفته مصلحی باید به همین بیماران آموزش داد، جدا از این که درمان‌های غیرضروری، جیب آنها را خالی می‌کند، سلامت آنها را هم تهدید می‌کند: آزمایش‌ها و عکسبرداری‌های بی‌دلیل، خوردن قرص‌های رنگارنگ و تن دادن به هر نوع درمان القایی، سلامت جسم و روح انسان را تحت تاثیر منفی قرار می‌دهد.
 
مصلحی ، تدوین راهنمای بالینی را نقطه‌عطفی در توقف درمان‌های غیرضروری می‌داند. اگرچه در دولت‌های مختلف، همیشه بحث تدوین و ابلاغ راهنمای بالینی مطرح بوده اما کماکان، گذر از خوان هفتم نظام سلامت، از این دولت به آن دولت، دست به دست می‌شود.
 
منبع:جام جم
 
انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.