به گزارش
سیاست خارجی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، شرایط سیاسی نامتعادل و لجام گسیخته ای که در عربستان حاکم است، نشانههای روشن و انکارناپذیری از بحران سیاسی-اقتصادی در این کشور پادشاهی و دلبسته به نفت را به ما نشان می دهد. افت جهانی قیمت نفت، عربستان را که بزرگترین صادرکننده نفت در دنیاست با چنان بحرانی مواجه کرده است که به اخیرا قیمت بنزین در این کشور 50 درصد گران شده است. به جز این خبر درباره عربستان، اعلام شرکت انرژی آرامکو- شرکت نفت دولتی عربستان که با تولید روزانه 10 میلیون بشکه نفت بزرگترین شرکت انرژی دنیاست- برای فروش «بخش مناسبی» از سهامش،
وخامت اقتصاد عربستان را نشان میدهد.
اتفاقی که بیشتر از گذشته مردم این پادشاهی را با واقعیت افت قیمت نفت مواجه خواهد کرد، افزایش قیمت بنزین است. این تازه شروع کار است چون دولت این کشور طرحهایی برای کاهش یارانه ها دارد و در گامهای بعدی نه تنها قیمت آب و برق را افزایش خواهد داد که به تدریج طرحهای پرهزینه عمرانی و زیرساختی را هم متوقف خواهد کرد تا کمی پول ذخیره کند. این کشور براساس گزارشی که بانک جهانی منتشر کرده، با کسری شدید بودجه مواجه است و برای به تعادل رساندن بودجه، به 106 میلیارد دلار نیاز دارد. با توجه به کاهش قیمت نفت، عربستان با نفت بشکهای 50 دلار، تنها پنج سال میتواند بودجهاش را تأمین کند و دوام بیاورد.
به همین خاطر است که دولت این کشور از مدتها قبل به فکر تأمین پول بوده است و در ماههای اخیر برای نخستین بار بعد از سال 2007 دو بار از بانکهای داخلی و خارجی وام گرفته است. رابرت جردن، سفیر سابق آمریکا در عربستان در این باره به سیانان گفته است: «آنها اعلام کردهاند که برخی سوبسیدها را قطع خواهند کرد و این به تکتک سعودیها فشار وارد خواهد کرد.قیمت بنزین در عربستان سعودی فقط 16 سنت برای هر لیتر بوده که یکی از ارزانترین بنزینهای دنیاست. بسیاری از سعودیها خودروهای اس یووی بزرگ دارند و هیچ ایدهای از صرفهجویی در مصرف بنزین ندارند.»
شرایط بد اقتصادی در بدترین زمان ممکن در عربستان سعودی آشکار شده است. آنها درگیر یک تقابل حالا دیگر آشکار دیپلماتیک با ایران هستند و بعد از رفتارهای اعتراضآمیز مردم ایران در مقابل اماکن دیپلماتیکشان در تهران و مشهد، رابطه دیپلماتیک خود را یکطرفه با ایران به هم زدند.مردم در تهران و مشهد به خاطر اعدام شیخ نمر، منتقد سرشناس پادشاهی عربستان معترض بودند و همین واکنش آنها حتی همپیمانانشان در غرب را نگران کرده و واکنشها به حذف فیزیکی یک منتقد که تنها از طریق انتقاد زبانی علیه حاکمیت این کشور اعتراض میکرد وجهه عربستان را در جامعه بینالمللی زیر سوال برده است.
این اقدام از سوی عربستان مسئلهای کاملاً داخلی خوانده شده با این حال به نظر نمیرسد که بر مشکلات کاملاً داخلی این کشور نیافزاید. در بازار نفت، تاکتیکهای مقابلهای عربستان با کاهش قیمت، کاملاً ناکارآمد بودهاند و فشار زیادی به این کشور و همپیمانانش در خلیجفارس وارد کرده است. استراتژی این کشور برای مقابله با کاهش قیمت نفت، برخلاف سنت اوپک، بالانگه داشتن سقف تولید اوپک بوده است.
در موارد پیشین، هر بار که قیمت نفت افت میکرد اوپک تولیدش را کاهش میداد اما عربستان این بار با لابی قدرتمند خود اجازه نداد سقف تولید کاهش پیدا کند. بزرگترین رقیب نفت اوپک نفت شیل در آمریکاست. هزینه تولید نفت شیل زیاد است و عربستان میخواهد با افزایش تولید، قیمت نفت را پایین نگه دارد تا استخراج نفت شیل آمریکا به خاطر هزینه تولید بالا، اقتصادی نباشد و متوقف شود. این استراتژی به نظر شکست خورده میرسد.
این البته تنها دردسر سعودیها در بازار نفت نیست. با اجرایی شدن لغو تحریمهای اقتصادی جمهوری اسلامی ایران بعد از توافق هستهای، آنطور که بانک جهانی در گزارش تازه خود اشاره کرده، تولید نفت ایران روزانه بین 500 تا 700 هزار بشکه افزایش خواهد داشت و این حضور دوباره ایران در بازار نفت، در نهایت به ضرر عربستان خواهد بود. پایین آمدن قیمت نفت، بیش از تمام کشورهای خاورمیانه، به عربستان سعودی لطمه وارد خواهد کرد که 75 درصد بودجه خود را بر پایه درآمدهای نفتی میبندد. به پشتوانه همین درآمدهای سرشار نفتی بوده است که عربستان سوبسیدهای سنگینی به شهروندان پرداخت کرده است و حالا به نظر میرسد این سوبسیدها در بخشهای مختلفی قطع یا دستکم کم شوند.
در عربستان بخشهای تحصیلات و بخش بهداشت عمومی رایگان هستند، هزینههای آب و برق با سوبسیدهای زیادی همراه هستند، درآمد هیچ مالیاتی ندارد، 90 درصد مردم برای دولت کار میکنند، دستمزدها در بخشهای دولتی به مراتب بیشتر از بخشهای خصوصی است، وامهای بدون بهره به خانوادهها داده میشود تا خانه بخرند و کسبوکار راه بیندازند و بعد از بهار عربی در سال 2011 مزایای بیکاری افزایش پیدا کردهاند.
سوبسیدهای دولت در این بخشها، چیزی بیش از 100 میلیارد دلار است. با فشار اقتصادی واردآمده بر این کشور، احتمال کاهش یافتن سوبسیدها در همه این بخشها وجود دارد. با فشاری که قطع این سوبسیدها به مردم وارد خواهد کرد، قطعاً زندگی لوکس و تجملاتی جوانان خاندان سلطنتی که اتفاقا بر خلاف اصول اخلاقی ادعایی این کشور هستند بیشتر از گذشته بروز خواهد کرد. در مقابل، اعدام اخیر 47 نفر که شیخ نمر تنها یکی از آنها بود، نشان میدهد که آنها به سختی با هر گونه صدای معترضی برخورد خواهند کرد.
و نکته مهم اینکه هر چقدر هم سوبسیدها کم شود، چیزی که قطعاً قطع نخواهد شد خریدهای سرسامآور در بخش دفاعی است. براساس گزارش سیانان، درحال حاضر عربستان 11 درصد از تولید ناخالص داخلیاش را در این بخش هزینه میکند که این بیشترین در تمامی دنیاست. حالا که عربستان تنشها را در منطقه بالا برده، انتظار میرود این خریدها حتی بیشتر از گذشته باشند. چیزی که پادشاهی عربستان را از این موقعیت سخت اقتصادی نجات خواهد داد، افزایش قیمت نفت است و مسئولان سلطنتی به جای دعا کردن برای افزایش قیمت آن، احتمالا باید استراتژیهای خود را تغییر بدهند.
جنگ اقتصادی پنهان برای نجات رژیم ریاض
ابتدای سال ٢٠١٦ میلادی، بدترين ماه برای بورس نيويورك از سال ٢٠١٠ تاكنون برآورد می گردد، هم از نظر شاخصهاى بورس و هم از بعد ميزان نوسان در قيمتها. در روز جمعه ١٥ ژانويه ٢٠١٦ (٢٥ دي ١٣٩٤) شاخص داوجونز ٣٩١ واحد تنزل يافت و دو شاخص مهم ديگر بازار سهام بيش از 2 درصد كاهش يافتند. از سال ٢٠١٥ تنزل قيمت نفت بهصورت منظم بورسهای آمريكا را تحتتاثير قرار داده است. با توجه به اينكه در سالهاى قبل بهنظر مىرسيد كاهش قيمت نفت، بهدليل كاهش هزينه انرژى، اثر اقتصادى مثبتى را براى اين كشور در پى داشته باشد، بههمراه كاهش قيمت نفت در بازارهاى جهانى، شاخصهاى بورس نيز از افزايش برخوردار مىشد.
اما اين تاثيرپذيرى از سال ٢٠١٤ بهصورت معكوس بوده و تداوم آن اسباب شگفتى تحليلگران را فراهم آورده است. ترديدى وجود ندارد ازجمله دلایل كاهش قيمت نفت در يكى، دو سال اخير از بالاتر از 100 دلار به زير 30 دلار، به سياستهاى توليد نفت عربستان مربوط مىشود. ابتدا تصور مىشد كه اقدام عربستان در افزايش توليد و كاهش قيمت نفت، از يك طرف براى ضربه زدن به توليدكنندگان آمريكايى است كه از طريق فنآورى موسوم به فراكينگ، با هزينه بالا و از طريق تزريق بخار آب داغ، نفتهاى موجود در شكاف صخرههاى اعماق زمين را استخراج مىكنند.
از طرف ديگر هدف اين اقدام عربستان ايجاد فشار مضاعف بر اقتصاد تحت تحريم ايران بود، اما با تزلزل غيرمنتظره كل بازار مالى آمريكا، پيرو هر مورد كاهش قيمت نفت، به تدريج بهنظر مىرسد كه اين بازار در واقع در گرو چگونگى تغيير قيمت نفت است و باز بهنظر مىرسد عربستان با آگاهى از اين ارتباط قصد دارد كه از اين حربه فشار عليه آمريكا نيز استفاده كند. اين موضوع در هفته آخر ماه ژانويه بيشتر نمايان شد. به اين ترتيب كه مشخص شد صندوقهاى ذخيره حكومتهاى عربى به ناگاه حجمهاى قابلملاحظه از سهام بازارهاى آمريكا را كه در کنار خود داشتند به بازار عرضه كردهاند، كه منجر به زنجيره عرضه از طرف كارگزارانى شد كه براساس الگوهاى كامپيوترى به عكسالعمل مىپردازند. اين رويكرد شاخصهاى بورس نيويورك را به نحو قابلملاحظهاى متزلزل كرد. اين تنزل قيمت سهام، بيش از آن چيزى بود كه مىتوانست از شرايط نامناسب اقتصاد چين و تاثير آن بر اقتصاد آمريكا حاصل شود. چه اينكه شرايط نامناسبى كه هم اكنون اقتصاد چين با آن روبهرو است و موجب نگرانى بازارهاى مالى جهان شده، بايد خود را در بازارهاى مالى اروپا نيز نشان مىداد در صورتى كه رويكردهاى اخير بىثباتى بورس، ابتدا و به شدت بيشتر در بازار مالى آمريكا رونمايى مىشود.
اين موضعگيرى رزیم سعودی در مورد آمريكا به عوامل پشت پردهاى مربوط مىشود كه عمدتا از زمان شروع دومين دوره دولت اوباما پيگيرى شده است. يعنى فشار از طرف آمريكا به عربستان در ارتباط با روشهايى كه جزئى از شخصيت و موجوديت حكومت سعودى است. براى مثال وابستگى به مذهب وهابى و شاخههاى آن مانند سلفىگرايى و تجلى عملى آن در شمايل طالبان و داعش و مانند آنكه از شرق آسيا تا سواحل مديترانه و كشورهاى آفريقايى، عامل آشوب خشونت بار شده و آثار آن بهصورت فعاليتهاى تروريستى در اروپا و آمريكا و سيل غمبار و تاسفآور و تراژيك پناهجویان به سوى سواحل اروپا متجلى است. شاه جديد عربستان، ملك سلمان در بهمن ماه ١٣٩٣، پس از مرگ ملك عبدالله به سلطنت رسيد.
بنظر می رسد كه با توجه به سن بالاى ٨٠ سال شاه جديد وعدم صلاحیت وی در تصمیم گیری، امور حكومت به دست محمدبنسلمان افتاده است كه حدود 30 سال سن دارد و از ردههاى پايين صف شاهزادگان، به كمك پدر و بر خلاف سنتهاى مرسوم آنان، بر كشيده شده است (همين امر در داخل خاندان پنج هزار نفرى شاهزادگان آلسعود نيز تنشهاى جدى را ايجاد كرده است). اينكه محمدبنسلمان كه امروزه همه كاره عربستان است، داراى روحيهاى تهاجمى است، از اقدامات او در حمله نظامى بىرحمانه به يمن و بمباران شهرهاى اين كشور، از اسفندماه ١٣٩٣ و ساير موارد ازجمله پيگيرى جنگ اقتصادى از طريق نفت و بازارهاى مالى، مشخص مىشود.
ليكن اين روحيه تهاجمى از طرفى نشاندهنده بيم و نگرانى از عاقبت كار آلسعود نيز هست. يعنى نوع حكومت و روش و منش قبيلهاى، مطلقه و واپسگرايى كه روزگار آن و امكان جور آمدن آن با دنياى امروز، مدت طولانى است كه سپرى شده و ناكارآيى ذاتى آن در داخل عربستان نيز مشهود است. ملك سلمان در زمان تصدى به سلطنت حدود 30 ميليارد دلار پول بين مردم و كارمندان دولتى (معادل دو ماه حقوق) توزيع كرد و شركتهاى خارجى را نيز مجبور كرد كه رقمهاى مشابه دريافتى كارمندان دولت، به كاركنان سعودى خود بپردازند. معمولا پخش پول بين مردم براى كسب مقبوليت، خبر خوشى از وضعيت درونى نظامها نيست. اين نكته كه اخيرا توسط برخى تحليلگران ازجمله جك استراو، وزير خارجه اسبق انگلستان مطرح شد، مبنىبر اينكه استراتژى اوباما در نزديكى با ايران در جهت حفظ تعادل در منطقه در برابر عربستان است، ظاهرا مدتها است كه براى عربستان آشكار بوده است. ليكن بايد ديد درگيرى در يك جنگ اقتصادى پنهان براى حفظ جايگاه عربستان در منطقه و جايگاه آلسعود در عربستان دستاوردى براى آلسعود به همراه خواهد داشت يا ورود به يك بازى خطرناك تلقى خواهد شد؟ و یا بزودی شاهد شناور شدن بشکه های نفت سعودی در دریایی سیاه خواهیم بود.
محمدرضاشجاعیان
انتهای پیام/