به گزارش
حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ حجتالاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان مشاور رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها در مراسم چهلم درگذشت آیت الله شجاعی طی سخنانی با تقسیم عرفان اسلامی به دو بخش، بیان کرد که مشروح آن را در ادامه می خوانید:
شاید بشود معارف دینی را به ویژه در حیطه عرفان و اخلاق اسلامی به دو بخش عمده تقسیم کرد، معارفی که در ذیل عنوان «معرفت نفس» قرار میگیرد و معارفی که در ذیل عنوان «معرفت الله» قرار میگیرد. متاسفانه در باب معرفت نفس آن قدر باید و شاید کار نشده است، ما در مقابل فکر و فرهنگ اومانیستی غرب یکی از برندهترین سلاحهایی که داریم معرفت نفس است.
اهمیت معرفت نفس در روایات
حجتالاسلام پناهیان با اشاره به اهمیت معرفت نفس در روایات اظهار کرد: اهمیت معرفت نفس در روایات بسیار والا شمرده شده است و بیجهت نبوده که در روایات فرمودهاند: پر منفعتترین معرفت، معرفت به نفس است و احادیثی که در این باب آمده فراوان بوده و برخی مثل این حدیث شریف که میفرماید: «مَنْ عَرَفَ نَفْسِهِ عَرَفَ رَبَّهُ» مشهور هستند. حتی معرفت نفس را مقدمه معرفتالله نمیبینند بلکه همان معرفتالله میبیند، کسی که خودش را بشناسد خدا را شناخته است، این قدر معرفت نفس با ارزش است.
تعریف انسانشناسی در فرهنگ غرب
اومانیستها درباره انسان گزارههای فریبندهای دارند، جهان و هستی را حول وجود انسان تعریف میکنند و بالاخره این جهان مادی که ضد انسانیت است دچار تناقضات فراوان و سستی که حد و حصر ندارد است.
وقتی به علوم انسانی که غربیها ترسیم کردهاند وارد میشویم چیزی جز حماقت و نادانی فراوان نیست، در علوم اجتماعی درباره انسانها این قدر سطحی است، در علوم تربیتی اینقدر قضاوتها بیپایه است و فکر هم میکنند قوانین حیات بشر را بدست آوردهاند.
یک مرتبه یک فرد از مکتب اسلام شناسی به نام حضرت امام خمینی(ره) خروج میکند که ایشان شاگرد مرحوم آیتالله شاهآبادی مردی که به او فیلسوف فطرت میگفتند بود. آن وقت امام که انسانها را خوب میشناسد میگوید: من میدانم چگونه می شود با انسانها برخورد کرد و جامعه را چگونه اداره کرد.
فقر فهم انسانشناسی در جهان امروز
ما در جهان دچار فقر فهم انسان هستیم، بدون اینکه انسان را خوب تعریف کنند میآیند مسائل اقتصادی، اجتماعی و تعلیم و تربیت را تعریف میکنند، هنوز انسان را تعریف نکرده برای انسان احکام و حقوق میچینند. متأسفانه این انسانناشناسی غرب و دانشهایی که بر آمده از این انسان ناشناسی است به جامعه ما نیز نفوذ کرده است. این مطالب را مقدمهوار برای توصیف خدمات عالم بزرگوار آیت الله شجاعی بیان کردم، غرب دچار فقر مهلک درباره انسانشناسی است و اسلام سرشار از متون قوی در باب انسانشناسی است.
تولید علم انسانشناسی توسط آیتالله شجاعی
درباره انسانشناسی کار کردهام و کتابی از علمای گذشته و حال نبوده که مطالعه نکرده باشم، در باب علمالنفس هر کدام مطالبی فرمودهاند اینها را مطالعه کردهام، اما میخواهم بگویم در بین علما کسی که در باب انسانشناسی تولید علم کرده است و بر آمده از متون و معارف اسلامی بحث کرده حضرت آیتالله شجاعی بودند، که بنده از دیر زمان با قلم ایشان آشنا بودهام. اگر شما همه معارف را دیده باشید، بعد معارفی که از قلم آیتالله شجاعی منتشر شده برسید مانند تشنهای هستید که به آب رسیدهاید.
ما خیلی نیاز داریم که انسانشناسی را در جامعه تقویت کنیم و واقعا وقتی از بنده میپرسند چه کتابی مطالعه کنیم؟ بنده یکی از سه کتابی که معرفی میکنم قطعا کتاب مقالات آیتالله شجاعی است.
در آینده طلاب و دانشجویان فراوانی متون دینی ایشان را مرجع تحقیقات خود قرار خواهند داد. در تاریخ چند نفر بودند که میتوانستند معارف را از کتابخانه منتقل کنند و از گنجینههای متون دینی به مخاطبانی که تشنه معارف هستند چند نفر در طول تاریخ میتوان بر شمرد که این کار را کرده باشند، قطعا یکی از آنها این عالم بزرگوار است.
تقسیم اولیاء خدا به سه دسته توسط آیتالله شجاعی
ایشان در یکی از کتابهایشان میفرمودند که اولیاء خدا سه دسته هستند؛ برخی از اولیاء خدا نزد مردم و خودشان شناخته شدهاند، هم مردم و هم خودشان میدانند به کجا رسیدند، اما برخی از اولیاء خدا مشهور نیستند و مردم آنها را نمیشناسند فقط خودشان، خودشان را میشناسند و بخشی از اولیاء خدا هستند که خودشان هم خودشان را نمیشناسند و مردم هم آنها را نمیشناسند و اینها فقط نزد خدا شناخته شده هستند.
این تحلیل و تقسیم بسیار ساده است اما جلوی دکان باز کردن را میگیرد، چقدر جلوی آسیبها و نابودی را میگیرد که شاید شما جز اولیاء خدا باشید و خودتان هم خبر ندارید، پس دنبال علامت نگردید. برخی شاید زندگی آنها زندگی بیعلامتی باشد اما شاید از خوبان باشد، نباید معارف را با برخی از آثار خاصش گره زد در صورتی که باید دنبال بندگی بود. این عالم بزرگوار در معارفی که در انسان منتقل مینمودند بسیار بینظیر هستند.
مردم خیلی از اوقات شاید آدرس نداشته باشند و نمیدانند باید به کجا مراجعه کنند، معارفی که آیتالله شجاعی با قلمشان منتشر کردهاند و درباره آنها اندیشیدند و تفسیر حقایق را به زبان آوردهاند نمیشود محدود به انسانشناسی کرد.
در توضیحاتی که در برخی از کتابهایشان درباره اسماء و صفات الهی کردهاند، انسان فکر میکند از کسی دارد میشنود که خدا را شناخته است.
فقر جامعه در دانستن شرح صفات و اسماء الهی
یکی از فقرهای جامعه ندانستن توصیف و شرح اسماء پروردگار است، بیشتر در جامعه خدا را اثبات میکنیم و خدا را قبول داریم، اما آن خدا کیست و چگونه است؟ ما در این زمینه شرح اسماء کم داریم. صدها کتاب اعتقادی و کلامی داریم که هر چند ارزشمند است و به جای خودش اما در شرح اسماء از عدل خدا فراتر نرفتهایم. حال اگر کسی پرسید از دیگر صفات و اسماء الهی بگوید به چه کتابی مراجعه کنید بیتردید کتابهای ایشان گرهگشا است.
چقدر انسان غصه میخورد که یک عالم دینی را از دست بدهد، وقتی عالمی از دنیا میرود هیچ کس جای او را پر نخواهد کرد، هر گل یک بویی دارد، این گل که از گلستان چیده میشود جای عطرش واقعا در گلستان خالی است.
نکته برجستهای که در آثار ایشان است قلم فارسی ایشان است که این هم توفیق الهی است، ما نباید بگذاریم در سر و صداها این قلم گم بشود، هر که میخواهد خداشناسی پیدا کند به کتابهای ایشان مراجعه کند.
ایشان هر چند میخواستند زیاد مشهور نشوند اما الان کار دست ما است و باید خدماتی انجام بگیرد و به جامعه آثار ایشان معرفی شود. مردم یک مرجع معرفتی را از دست دادند باید این وظیفه را بر عهده بگیرید و این عالم را در محضر دید مردم قرار دهید و در قطعات کوچک هم شده جملات ایشان را به جوانان بشناسانید. به راحتی میتوان برای هر اندیشهای با اطمینان آدرس داد که برود مرجع اندیشه خود را این افکار و آثار آیتالله شجاعی قرار دهد.
ایشان در عنوان کتاب مقالات یک تعبیر دارند، نزدیک است به یک تعبیر شاعرانه اما آنقدر عارفانه و فیلسوفانه است که فرمودهاند:« چه بودهایم؟ چه گشتهایم و چه میتوانیم باشیم؟» یعنی با زبان شما سخن گفته است، این چقدر دلها را میتواند پیچ و تاب بدهد.
منبع: سایت بیان معنوی
انتهای پیام/