سپیده خلیلی نویسنده کودک و نوجوان در خصوص تاثیر قصهگویی روی روابط اجتماعی و خصوصیات اخلاقی و عاطفی کودک به خبرنگار
حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ گفت: از زمانی که نوزاد وارد 9 ماهگی میشود، سعی بر تصویرسازی دارد تا اینکه به مرور و با واردشدن به دو سالگی با کلام آشنا میشود. این کلام در کنار تصاویر میتوانند روی ذهن کودک اثر گذار باشند. بنابر این از طریق قصه که تلفیقی از کلام و تصویرسازی است میتوان مفاهیم اجتماعی را به کودک آموخت.
به عنوان مثال در مورد سلام کردن، در برخی کتابهای کودک میبینیم که سلام کردن در ابتدای داستان آمده است، کودک پس از دیدن اینها متوجه میشود که هر وقت وارد مکانی میشود باید سلام کند.
وی در ادامه افزود: اگر بخواهیم سنین بالاتر را در نظر بگیریم، کودک هر آنچه که به عنوان قصه میشنود و یا میخواند با آن همذات پنداری میکند و خودش را به جای قهرمان میگذارد. بعدها در سنین بالاتر کودک ما دوست دارد فرزندی مورد تایید دیگران باشد. در اینجا میتوانیم به او نشان بدهیم که چه پیامدهایی در انتظار یک کودک خوب و از طرف مقابل چه پیامدهایی در انتظار یک کودک بد است. از این رو قصه و قصه گویی تاثیر بسزایی روی تربیت کودکان دارد.
خلیلی با اشاره به انتخاب نوع قصه از سوی بزرگسالان برای کودکان گفت: یک قصه میتواند برای یک کودک جذاب باشد و از طرفی یک کودک دیگر از شنیدن آن قصه رنج ببرد. برخی کودکان داستانهای هیجان زده را دوست دارند و با علاقه دنبال میکنند؛ اما برخی دیگر از این گونه داستانها میترسند و گاه خواب شخصیتهای منفی داستان مثل گرگ در بززنگوله پا را میبینند. بنابر این نمیتوانیم بگوییم که یک قصه به طور کامل برای یک گروه سنی از کودکان مناسب است و انتخاب آن به عهده یکی از اعضای خانواده و یا نزدیکان کودک است.
این نویسنده در ادامه خاطرنشان کرد: انتخاب کتاب قصه برای کودک باید بر اساس شناخت بزرگترها نسبت به کودک باشد، اینکه فرزندشان زمان شنیدن قصه چه عکسالعملی نشان میدهند.
خلیلی در خصوص ویژگیهای یک قصه گوی موفق اظهار داشت: قصه گویی موفق است که کودک را درگیر قصه کند و آن کودکی پویاتر است که نسبت به قصهای که میشنود، حس بهتری داشته باشد. از طرفی کودکی که به قصه توجه نمیکند، نشانه علاقه نداشتن او نسبت به آن قصه است.
وی با بیان تسلط و آگاهی فرد قصه گو برای انتقال مفاهیم به کودکان اظهار داشت: کودکان خیلی بیشتر از آنچه که ما بزرگترها فکر میکنیم، مسائل را درک میکنند. مثلا به خوبی درک میکنند که آیا کسی به آنها توجه میکند یا نه؟ علاوه بر این بی حوصلگی بزرگترها نسبت به خودشان را میفهمند. بنابر این باید از کودکان همکاری بخواهیم تا آنها توجه ما را نسبت به خودشان بفهمند.
انتهای پیام/