به گزارش
حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان به نقل از پایگاه خبری حوزه هنری؛ علیرضا كمرهای به ارائه تعریف از تاریخ شفاهی پرداخت و گفت: خاطره انعكاس یك رویداد یا مجموعهای از رویدادهاست كه در یاد و خاطر انسان جایگیر میشود و این به یاد سپرده شدهها یا حاصل حضور شخص در رویداد و كنش است یا حاصل شهود و نظارت او و یا حاصل استماع وی یا همه این موارد.
پژوهشگر شناخته شده تاریخ شفاهی در ادامه بیان كرد: خاطره یك موجود ذهنی است و هنوز در زبان زاده نشده است اما شكل گرفتن این موجود حاصل مواجهه انسان با جهان عینی است.
كمرهای گفت: البته بعضی خاطرات حاصل برخورد با مكاشفات است؛ اما ذهن و حافظه، خاطره را به مثابه یك پرونده نگه نمیدارد تا به صورت ثابت بعدا در اختیار بگذارد بلكه به مرور زمان شكل مییابد؛ بنابراین ذهن موجود بیجان نیست. زمانی كه این موجود ذهنی تولد و ظهور زبانی مییابد خاطره از پنهان بودگی ذهن صورت عیان پیدا میكند.
وی تصریح كرد: كلمه خاطره از سه ضلع تشكیل میشود: ضلع اول عین خارجی یا اتفاقی كه رخ داده است. ضلع دوم ذهن و حافظه است و ضلع سوم زبان است و چیزی كه سبب تبدیل رخداد بیرونی به خاطره میشود؛ تفاوت موقعیتی است كه متولد میشود با زمانی كه خاطره بیان میشود.
كمرهای افزود: خاطره گو كسی است كه خاطرات خود را برای دیگران نقل میكند او گاهی خودمختار است و گاهی از او درخواست میشود. خاطرهنگار كسی است كه خاطرات خودش را مینویسد اما كسی كه خاطره مینویسد الزاما نویسنده نیست. خاطره نویس نیز كسی است كه خاطره دیگری را دریافت میكند و مینویسد.
این استاد و كارشناس حوزه تاریخ شفاهی با بیان اینكه تاریخ سه معنا در دل خود دارد، ادامه داد: زمان، رویداد و متن. اثر یا گزارشی كه نشانگر رویدادی كه در مكان و زمانی رخ داده است، این معانی سه گانه را شامل میشود. تا سالهای گذشته همه ذهنها به سمت تاریخ مكتوب سوق داده میشد.
كمرهای در رابطه با عبارت «شفاهی» گفت: آن چیز كه در باره یك رویداد به جای نوشتن و خواندن میگوییم و مینویسیم، تاریخ شفاهی است كه عهدهدار بازشناخت تاریخ از طریق گفتن و شنیدن است.
وی با اشاره به اینكه میتوانیم دورههای تاریخ فهمی و تاریخشناسی را به سه عصر تقسیم كنیم، عنوان كرد: عصر سنت و نقل كه در تاریخ بیهقی و راحهالصدور حلول یافته و یكی از مختصات آن آمیخته شدن با گزارههای افسانهای و فراواقعی است.
كمرهای افزود: دوره سوم دوره پسامدرن است كه بر اساس آن تاریخ پدیدهای زبانی است. تاریخ شفاهی درست فهمیده نمیشود مگر اینكه مختصات این سه عصر به خوبی درك شود. اساس تاریخ شفاهی بر دیالوگ است. تاریخ شفاهی پرسیدنی است نه شنیدنی و تاریخ پرسشگرایانه است و از موضع تاریخدانی حاصل میشود. سنت شفاهی تاریخ شفاهی نیست. در تاریخنگاری و تاریخنگری سنتی موضوع تاریخ طبقه حاكم بودند اما رویكردی در تحولات رنسانس رخ داد كه مردم نیز محل اعتنا قرار گرفتند.
وی با بیان اینكه تاریخ شفاهی تاریخ تابوها و صداهای فروشكسته است، عنوان كرد: تاریخ شفاهی در ایران زمانی شكل گرفت كه مردم علیه حكومتهای ظالم لب به اعتراض گشودند. فهم تاریخ و اقبال به تاریخ و عمل به آن نیازمند روشن شدن مسئله عقل، حریت و تحمل است.
كمرهای تاكید كرد: نباید در بیان خاطره نظرهای شخصی ورود پیدا كند. اگر خواستیم درخصوص نابهنجاری در شهری خاطرهای بنویسیم باید تحمل آن از سوی مسئولان وجود داشته باشد. در انتشار تاریخ باید مصلحتها را در نظر گرفت اما در پژوهش هیچ مصلحتی وجود ندارد.
وی با اشاره به اینكه تاریخ شفاهی به بلوغ دیالوگ نیاز دارد، افزود: اگر تاریخ فهمی و تحمل مطالعه تاریخی و حریت در شنیدن همه قولها را داشته باشیم با روایات مختلف مواجه خواهیم شد.
انتهای پیام/