به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، وقتی از انتشار کلیپ های خشونت آمیز در شبکه های اجتماعی و پیام رسان های موبایلی صحبت می کنیم دیگر نیازی نیست در ذهن مان دنبال مصادیق دوردستی بگردیم. حالا این موضوع اینقدر برایمان عینی شده که حتی کودکان هم این روزها از دیدن صحنه های شکنجه سگ توسط صاحبش و یا شرارت های اشرار یکی از استان های شمالی در امان نبودند. یک بعد ماجرا هیجان دریافت و انتشار چنین صحنه های خشونت آمیزی است و بعد دیگر ماجرا تشویق به کشف و انتشار این موارد به بهانه مجازات متخلفان است که خود به این خشونت ها دامن می زند.
هرچند به دنبال انتشار فیلم قدرت نمایی اشرار در شمال کشور و صحنه های آزاردهنده شکنجه یک سگ توسط صاحبش، شاهد دستگیری و برخورد با متخلفان بودیم اما شدت تکرار این موارد با فراگیر شدن شبکه های اجتماعی موبایلی در واقع زنگ خطری است که نباید بی تفاوت از کنار آن گذشت.
در یک ماه اخیر موارد مشابهی از آزار و اذیت حیوانات در فضای مجازی منتشر شد که موجی از اعتراض ها را از هنرمندان تا فعالان محیط زیستی به دنبال داشته است؛ کمتر از یک ماه پیش بود که کلیپی از جنگ خودساخته سگ ها در تلگرام دست به دست شد و افرادی بیمارگونه حیوانات بیچاره را به جان هم انداخته بودند؛ کلیپی که دست کمی از تزریق اسید در نخاع سگ های ولگرد در شیراز نداشت که هنوز در موبایل بعضی ها هست و گاهی برای تجدید خاطره نگاهی به آن می اندازند و حالا در روزهای اخیر فیلمی در فضای مجازی دست به دست می چرخد که حاوی صحنه های توحش یک انسان نسبت به یک سگ بی پناه است.
دهن کجی به قانون
بعد از دستگیری عامل شکنجه سگ در تلگرام، فرمانده یگان حفاظت محیط زیست گفت: «زمانی که متخلفان در فضای مجازی اقدام به انتشار فیلم می کنند، جرایم آنها چندین برابر تخلفاتی است که در خفا صورت می گیرد چون با انتشار فیلم در فضای مجازی متخلفان دیگر را نسبت به تخلف جری می کنند و این اقدام به نوعی دهن کجی به قانون محسوب می شود.»
اما موضوع فقط به خشونت علیه حیوانات محدود نمی شود؛ انتشار فیلم قدرت نمایی اراذل و اوباش شمال کشور شکل دیگری از خشونت را به تصویر می کشید و اوباش های سابقه دار که بازیگران اصلی اینگونه کلیپ ها بودند، همدیگر را در فضای مجازی دعوت به دعوا می کردند.
کلیپ هایی که حالا علاوه بر نسخه های اورجینال، نسخه های تقلبی و تقلیدی آن هم دست به دست می شود و این صحنه های توحش از سوی برخی جوانان بازتولید می شود. انتشار صحنه های خشونت علیه یک زن که البته با بازسازی صحنه بعد از دستگیری فرد مجرم همراه بود و مواردی از این دست باعث تشویش و جریحه دار شدن شدید افکار عمومی شده و این پرسش را ایجاد می کند که آیا قوانین به اندازه کافی بازدارنده نیستند و چرا حتی بعد از واکنش سریع و دستگیری مجرمان همچنان اینگونه موارد بازتولید می شود.
توسعه نامتناسب
اسماعیلی قدیمی استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی در گفت و گو با «عصر ارتباط» ریشه بروز بی اخلاقی در فضای مجازی و گسترش آن در شبکه های اجتماعی را عدم تناسب در توسعه می داند و توضیح می دهد: «واقعیت این است که وقتی نظام های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی توسعه پیدا می کنند، همانطور که گیدنز، جامعه شناس معروف می گوید باید سیستم های کنترلی و نظارتی هم توسعه پیدا کند و درواقع نمی توان سازمان ها را براساس عقل و منطق گسترش داد اما به فکر توسعه مکانیزم های کنترلی و نظارت نبود.»
او ادامه می دهد: «گیدنز رمز موفقیت غربی ها را توسعه همزمان نظام های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی با ساختارهای نظارتی می داند و می گوید اینها دوقلوهای به هم چسبیده اند؛ اما اتفاقی که برای ما افتاده است این است که ما تکنولوژی را به تقلید از آنها وارد می کنیم. سازمان را ایجاد و جذب نیرو می کنیم اما فکری برای نظارت بر آنها نمی کنیم و نظام های سنتی خود را براساس ساختارهای جدید به ابزارها و سیستم های نظارتی مجهز نمی کنیم. این در حالی است که در غرب همزمان با عبور از نظام های سنتی، سامانه های نظارتی هم توسعه داده می شود اما ما این توسعه یافتگی را نداریم.»
این استاد دانشگاه می گوید: «مثلا در عرصه سیاسی نظام های دموکراتیک و انتخابات را توسعه داده ایم اما حزب را که در واقع برای آمادگی افراد بر حضور در عرصه سیاسی و نظارت بر عملکردهای سیاسی است توسعه نداده ایم و تشکیل نمی دهد. یا در بحث ترافیک انواع خودروها را بدون اینکه فرهنگ سازی شود، وارد می کنیم اما در خیابان ها با تضاد مواجه می شویم؛ خودروهای مدرنی که رانندگان آن فرهنگ ترافیک را نمی دانند. یا مثلا در اقتصاد هرکسی شرکتی می زند اما خبری از نظام آزادی مالیاتی نیست.
این داستان درباره رسانه های مدرن هم همین است؛ ما با تکنولوژی روز پیش می رویم بدون آنکه به اقتضائات و ساز و کارهای کنترلی و پیوست های فرهنگی توجهی کنیم و به همین دلیل شاهد هر نوع رفتاری در مواجهه با رسانه های جدید هستیم و در نبود نظام های تشویق و تنبیه مناسب زمینه برای سوءاستفاده و بداخلاقی ها فراهم می شود.»
قوانینی که بازدارنده نیست
با این همه هرچند پلیس فتا بارها هشدار می دهد و خبر از دستگیری این مجرمان به گوش می رسد اما تکرار این موارد حکایت از عدم تناسب نظام های نظارتی دارد و گویا قوانین نتوانسته اند بازدارنده باشند و افراد بدون هراس از مجازات یا حداقل مجازاتی متناسب با جرم، خود را آزاد می دانند که هر نوع رفتاری را از خود بروز دهند.
نکته ای که در سلسله کلیپ های اشرار شمال قابل توجه بود اصرار آنها بر شرارت و ترویج روش های توحش آنها بود؛ اراذلی که ظاهرا هر کدامشان چندین بار دستگیر شده اند و بسیاری از آنها سابقه حبس در کارنامه دارند و نه تنها از این موارد ناراحت نیستند، بلکه با آن رزومه سیاه خود را وزین تر توصیف می کنند و به این دلیل علاقه ای به پنهان شدن ندارند. آنها حتی فیلم ها و تصاویر دستگیر شدنشان را در کنار سایر افتخاراتشان لیست می کنند و با گشت زدن در دنیای مجازی می توان به القاب شان پی برد، تصاویرشان را شناسایی کرد، نام و نام خانوادگی و حتی محدوده زندگی شان را شناسایی کرد و انتظار داشت که در صورت دستگیر نشدن، به زودی کلیپ های جدیدی از آنها اکران شود.
خشونتی که تشویق می شود
بعد دیگر این ماجرا کاربرانی هستند که مدام در حال تشویق یکدیگر به پخش یک کلیپ برای مجازات متخلفان هستند، موجی که نه تنها در گسترش شعاع دایره خشونت مانع نیست بلکه به آن دامن هم می زند. گرچه قانون برای عاملان بروز این خشونت ها و رفتارهای غیراخلاقی مجازاتی در نظر گرفته اما اینکه آیا دامن زدن به انتشار اینگونه تصاویر و تشویق به تولید و انتشار اینگونه کلیپ ها حتی به بهانه مجازات متخلفان هم بخشی از جرم تلقی می شود یا نه با ابهام مواجه است.
امانگاهی به آمارهای مربوط به گسترش خشونت در جامعه می تواند این فرضیه که افزایش اینگونه تصاویر خشونت بار در فضای مجازی بازتابی از جامعه واقعی ما است را تقویت کند. بیش از هر چیز باید دید هدف عاملان ضبط و پخش خشونت و توحش در فضای مجازی چیست و آیا از نظر روانشناسی دارای نوعی اختلال روانی و خطرناک برای جامعه نیستند؟
گزارش پزشکی قانونی نشان می دهد که در ایران در هر دقیقه یک نزاع صورت می گرد و روزانه یک هزار و 600 پرونده نزاع منجر به جرح در این سازمان تشکیل می شود. آنچنان که وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی می گوید افزایش خشونت در ایران «مشکل فرهنگی و روانی» است و باید چاره ای برای آن اندیشید.
ابزارهای نوین برای ترویج خشونت
آنچه این روزها شاهد آن هستیم و در پیام رسان های موبایلی دست به دست می شود نمایش اقدامات غیرانسانی گروه های تندرو و افراطی، خشونت های افسارگسیخته، تصاویر بریده شدن سر غیرنظامیان توسط تروریست های داعش، تجاوز و ازدواج های اجباری زنان با پیروان جریان های تکفیری، آواره شدن کودکان و زنان از ترس خشونت های افراطی گروه های تندرو نیست؛ این موارد از سوی پلیس امریکا و یا سایر گروه های خشن دنیا سر نزده است؛ آنچه بیش از همه جای تاسف دارد رواج این خشونت ها در جامعه ما است؛ جامعه ای که ارزش های اخلاقی باید در آن در سطح بالایی قرار داشته باشد اما استفاده از ابزارهای جدید برای گسترش بی اخلاقی متاسفانه در آن رواج دارد.
قدیمی، استاد دانشگاه نیز علاوه بر نظارت، آموزش از سطح خانواده تا تمام سطوح اجتماعی را ضروری می داند، او می گوید: ریشه این موضوع به نظام های اخلاقی جامعه و نهادهای فرهنگی هم بر می گردد که متناسب با توسعه سازمان ها و ساختارها، توسعه پیدا نکرده اند. وسایل ارتباط جمعی باید هنجارها و ارزش ها را بازتولید کنند و هر جامعه ای که توسعه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی پیدا می کند باید متناسب با آن نظام های فرهنگی نیز توسعه پیدا کنند و از طریق ابزارهای فرهنگی، جامعه را آماده ورود به نظام های جدید کنند. نظام های اخلاقی و فرهنگی باید خود را متناسب با توسعه بازتولید، احیا و آماده رو به رو شدن با شرایط جدید کنند و جامعه را برای مواجه با تغییر و تحولات آماده کنند.
او با بیان اینکه متاسفانه نهادهای فرهنگی ما ضعیف هستند و برنامه ندارند، می گوید: نهادهای فرهنگی ما باید نهادهای رقابت پذیر شوند و اگر آنها فیلم می سازند، بازی های رایانه ای می سازند ما هم محصولات قابل رقابت داشته باشیم.
حالا بازخوردهای اخیر یعنی دستگیری عامل خشونت در کمتر از 24 ساعت، تشکیل کمپین های مختلف برای مقابله با خشونت، تجمع هنرمندان در حمایت از حقوق حیوانات و... به طور منطقی باید حداقل تا مدتی شاهد بروز چنین خشونت هایی نباشیم گرچه در غیاب نهادهای نظارتی متناسب، فقدان فرهنگ سازی و آموزش بعید نیست که جو غالب، گسترش و بازتولید چنین محتوایی باشد.
منبع: هفته نامه عصر ارتباط
انتهای پیام/