بند آخر «کشتی کاغذی» از شعرهای مجموعه منظومه «بازگشت و اشعار دیگر» تلنگری بر روح مخاطب وارد می‌کند.

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ محمد شمس لنگرودی شاعری است که بی‌اختیار سراغ مجموعه شعرش می‌روی و با اندیشه متفاوتش آرامش می‌گیری، این بار «منظومه بازگشت و اشعار دیگر» این شاعر، این مهم را برعهده می‌گیرد. شعرهایی چون «کشتی کاغذی»، «دریایت را دوست دارم»، «شعرم»، «بازگشت»، «عصر»، «من نکاشته‌ام»، «اتفاق»، «بازشو» و «آتش فروردین»، دیده می‌شود. 

منظومه بازگشت، منظومه‌ای در قالب شعر سپید است و همین مسئله خواننده حرفه‌ای شعر را تشویق می‌کند تا کنجکاوانه کتاب را ورق بزند و ولع زیادی برای مطالعه آن داشته باشد. آسانی کلمات به کار رفته در شعر «منظومه بازگشت» به فهم بهتر آن کمک می‌کند. شاعر در این شعر از همه چیز سخن می‌گوید. بند آخر شعر «کشتی کاغذی‌» در «منظومه  بازگشت و اشعار دیگر» توجهم را جلب کرد. 

«نمی‌دانم چه اصراری بود/ که به دنیا بیاییم/ بعد بگذارد برود/ طوری که صدایش را حتی نشنویم.

این بند تلنگری به ذهن وارد می‌کند و برای چند دقیقه فرد را متوجه چیستی خود می‌کند.

اندیشه محوری دلیلی است که بتوان به راحتی با شمس لنگرودی‌ به دنیای دیگری رفت و از آن آرامش گرفت و خارج شد. مثل دیگران نیندیشیدن شمس لنگرودی در شعرش نفوذ یافته است و طرفدارانش را با آرامشی عمیق همراه می‌سازد. آرامشی که نتیجه زاویه دید متفاوت او به جهان پیرامون خود است. 

«در این شب دلپذیر» عنوان شعر دیگری از مجموعه شعر «منظومه بازگشت و اشعار دیگر» با تصویری متفاوت از دلپذیری شب روبرو می‌شویم. بند آخر این شعر بی‌نظیر است. هنگامی که شاعر از دلتنگی خود می‌گوید: اما نه آفتاب است و نه ماه/ عصرگاهی غمگین است/ و من این همه را جمع کرده ام/ چون دلتنگ توام.

کلمات ساده و بیان صریح شاعر دلیلی می‌شود تا با اشعار شمس لنگرودی زندگی کنیم و از مطالعه آن لذت ببریم. 



انتهای پیام/ 



اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار