راحله امینیان:
لحظه تحویل سال دلشوره عجیبی می‌گیرم
مجری «به خانه برمیگردیم» از خاطرات روزهای کودکی خود در ایام نوروز گفت.
به گزارش خبرنگار حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ راحله امینیان، مجری برنامه‌های خانواده محور سیما است. وی را با حضور چند ساله در برنامه «به خانه برمیگردیم» بیشتر می‌شناسیم. گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان به مناسبت فرارسیدن سال نو گفتگوی نوروزی را داشته است که ماحصل آن را در ادامه می‌خوانید:
با توجه به مشغله های کاری، اهل خانه تکانی هستید؟
بله. امسال برای خانه تکانی تصمیم خوبی گرفته بودم و آن این بود که در بهمن این کار را شروع کنم. که خداروشکر توانستم کارها را به خوبی پیش ببرم.
مشکل‌ترین بخش آن کدام قسمت بود؟
سخت‌ترین قسمت خانه‌تکانی در آشپزخانه است. وقتی کار آن تمام می‌شود احساس می‌کنم که همه کارها به اتمام رسیده و مابقی ناچیز هستند.
سال 94 چطور سالی بود؟
سال خوبی بود. در کل پر از فراز و فرود. این فراز و فرودها هم در زندگی شخصی بودند و هم در زندگی اجتماعی و کاری.
مهیا شدن برای نوروز در زمان کودکی شما چه تفاوت‌هایی با این روزها دارد؟
خیلی تغییر کرده است. دلم برای بچههای این دوره زمانه می‌سوزد. بچههای امروزی تاب و تب ما را ندارند. خیلی درگیر ایام نوروز و مناسبتها نیستند.
خرید عید هم می‌‌رفتید؟
ما در حدود دو هفته مانده به عید در یک روز جمعه به همراه مادرم و برادرانم به میدان تجریش میرفتیم و خرید عید می‌کردیم. این خریدها شامل لباس، کیف، کفش و غیره می‌شد.
حال‌و هوای شما در زمان فرارسیدن نوروز به چه شکل بود؟
برای رسیدن به عید خیلی بی‌تاب بودیم. با وجود اینکه در روزهای قبل از نوروز خستگی هم وجود داشت. اما عشق عجیبی خستگی‌ها را از بین می‌برد.
هنوز هم برای خرید عید به تجریش می‌روید؟
29 اسفند هر سال به بازار تجریش می‌روم. این سنت را هنوز حفظ کرده‌‌ام. تمام دوره‌گردها، هفت‌سین فروشها و بقیه در آن روز جمع‌اند. حال و هوای بسیار خوبی وجود دارد. باران، دخترم را هم برده‌ام. با وجود شلوغی زیاد انرژی بسیار خوب و مثبتی را مشاهده می‌کنید.
لحظه تحویل سال کجا بودید؟
همیشه تحویل سال منزل خودمان بودیم. پدرم با قرآن وارد منزل می‌شدند و به ما عیدی می‌دادند.
حال خود را در آن لحظه توصیف می‌کنید؟
قبل از تحویل سال پر از هیجان و اضطراب بود. من هنوز هم هنگام این لحظه (تحویل سال) دلشوره عجیبی می‌گیرم. مادرم سرسفره هفت‌سین قرآن می‌خواند و این آرامش زیادی را بوجود می‌آورد.
عیدی‌هایی که می‌گرفتید نقدی بودند؟
بله. عیدی‌ها اغلب نقدی بود. اسکناس‌های متبرک شده به قرآن.
روز اول عید و اولین بازدید نوروزی؟
اولین جایی که میرفتیم منزل پدربزرگم بود. در حال حاضر یک مادربزرگ هم داریم که درعید نوروز به دیدن او می‌رویم. البته در آن دوران بعد از منزل پدربزرگم به خانه دایی‌ام در شهریار میرفتیم. خانه آنها باغی بسیار زیبا در شهریار بود. همه بچه‌ها در آن‌جا جمع می‌شدیم. اوج خوش‌گذرانی ما در این باغ بود.
دعای لحظه تحویل سال شما در کودکی و حال حاضر چیست؟
اکثر دعاهای کودکی و نوجوانی مادی بودند. اما در حال حاضر اولین دعایم، فرج امام زمان(عج) و بعد از آن عاقبت به خیری همه است. ما مردم، همه چیز داریم. امیدوارم عاقبت همه ما ختم بخیر شود.
امسال در شب عید برنامه‌ای در رسانه دارید؟
من 17 سال است که کار می‌کنم. 90 درصد لحظه‌های تحویل سال را سرکار بودم. هنگامی که در این زمانها سرکار و برنامه هستم عذاب وجدان می‌گیرم. به همین خاطر اغلب مخالفت می‌کنم. زیرا شرمنده دخترم و خانواده می‌شوم، امسال برنامه‌ای ندارم.
خودتان در منزل و پای سفره هفت‌سین چه برنامه‌ای دارید؟
کاری که مادرم انجام می‌داد. سعی می‌کنم آرامش را با خواندن قرآن انتقال دهم. اما در لحظه تحویل سال گریه‌ام می‌گیرد. گریه‌ای از سر شور و شوق.
بهترین عیدی‌هایی که تاکنون گرفته‌اید چیست؟
در زمان کودکی همان عیدی‌های کمی و مادی که پدر و مادرم می دادند. در حال حاضر هم بهترین عیدی، نقاشی‌هایی که باران دخترم به من هدیه می‌دهد. شاید ارزش مادی نداشته باشند اما ارزش معنوی آنها یک دنیا است.
خودتان اهل عیدی دادن هستید؟
یک زمانی اصرار داشتم تا برای دادن عیدی خودم هدایایی را تهیه کنم. اما دیدم که شاید سلایق با هم جور نباشد. به همین دلیل به همراه همسرم تقویم و سررسید عیدی می‌دهیم. البته سعی می‌کنیم درحد توان مبلغ نقدی خوب و مناسبی هم همراه هدایا باشد تا خوشحال شوند.
بهترین سین هفت‌سین از نظر شما چیست؟
من عاشق سبزه هستم. سبزه تداعی حیات، زندگی و رشد است.
نوروز 95 به مسافرت می روید؟
هفته اول نوروز به کیش می‌رویم. البته بخشی از این سفر مربوط به کار همسرم است.
صحبت پایانی و دعای شما برای تحویل سال 95؟
با تمام قلبم دعا می‌کنم که اول سلامتی و بعد از آن آرامش امنیت خاطر نصیب همه ما شود. در واقع موضوعی وجود نداشته باشد که امنیت را از ما بگیرد.
گفتگو از لیلا سلمانی
انتهای پیام/
