به گزارش خبرنگار
گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان جوانان امروز و كودكان ديروز ،دهه شصتي هايي كه به قول خودشان نسل سوخته جامعه ايراني به شمار مي آيند و از همه چيز و همه كس ناراضي و شاكی هستند اما چرا ؟آيا نارضايتی آن ها صحيح است؟
در عصری كه امروز در آن قرار داريم اگر توجه جدی به معظلات نسل جوان و ایجاد فضای مناسب و پر امید به این افراد نشود به طور قطع شكاف هايي در جامعه به وجود مي آيد.
در سال هاي اخير بسياري از جوامع ميل بسياري به سرمایه گذاری براي این قشر دارند اما متاسفانه توجه بِه اين موضوع در جامعه ما کمرنگ بوده و یا به آن توجه نمي شود و يا بهتر است بگوييم به برخي از آنها چرا كه با گفت و گويي ساده با آنها متوجه مي شويد كه جوانان خود را به دو گروه دهه شصتي ها و هفتادي ها تقسيم كرده اند.
گراني،عدم داشتن شغل مناسب،سختگيري هاي مجدانه والدين براي ازدواج،نداشتن شرايط براي تهيه ي مسكّن از جمله مواردي هستند كه اين جوانان به آن معترض بوده و به گفته ي خودشان درس و ادامه تحصيل تنها سرگرمي و اميد به زندگی آن ها شده است.
کودکان دهه شصتي معروف به نسل سوخته ، نسلي كه هم اكنون به جواناني تبديل شده اند كه به قول خودشان خيلي از لذت هاي دنيوي نصيبشان نشده و اكنون دهه هفتادي ها به جبران كمبودهايي كه آن ها داشته اند با تمام وجود إمكاناتي كه براي اين نسل وجود دارد تلافي تمامي سختي هايي كه دهه شصتي ها متحمل شدند را به جا مي آورند.
**دهه شصتیهای هميشه معترض و دهه هفتادیهای همه جا حاظر امير ، ليلا، سياوش،عليرضا و سيمين هاي بسياري هستند كه وقتي پاي درد و دلشان مي نشينيم اينگونه زبان مي گشايند حدود ٢٠ يا ٣٠ سال گذشته کودکانی چشم به جهان گشودند كه اطلاعات زيادي از جنگ و خونريزي و درگيري نداشتند اما در سنين بسيار پايين و أوج نوجواني كه بايد به تفريح و سرگرمي مشغول مي شدند ، خود را البته با ميل و اشتياق در لباس رزم و در جبهه هاي جنگ يافتند،نوجوانان ١٣ -١٤ ساله اي كه يك شبه بزرگ شدند و به بزرگ مردان غيور و مثال زدني تبديل شدند ، رشد كودكاني از جنس موشک و خمپاره.
روزگاری كه درگیر جنگ تحمیلی بودیم و دلبستگی به جز چند عروسک و فرار به انباری که برای فرار از موشک صدام به آن پناه می بردیم و در آن مدت شنواي قصه هاي زيباي مادربزرگ بوديم نداشتیم.
انباري هايي كه آن زمان از آن ها با نام پناهگاه ياد مي شد، هنوز هم صداي وحشتناك آن آژير ها در گوشم وجود دارد،آژيري كه حتي فرصت نداشتيم خودمان فرار كنيم، ناگهاني خود را در آغوش پدر مشاهده مي كرديم كه در حال دويدن بود.
علي رضا : من از همان دهه شصتی هایي هستم كه معتقدم ما نه زندگي بی دغدغه و آرام دهه 40 و 50 یی ها را داشتيم و نه از زندگی راحت طلبانه و پر از تکنولوژی دهه 70 و 80 یی ها بهره اي برده ايم چرا كه زندگي كنوني دهه هفتادي ها به قطع يقين قابل قياس با زندگي ما نيست.
اما براي اينكه به قول معروف يك تنه به قاضي نرفته باشيم با گروهي از دهه هفتادي ها نيز به گپ و گفت نشسته و سخنان آن ها را نيز مد نظر قرار داديم.
گروهي از دانشجويان دانشكده سوره كه متولد سالهاي ٧٤ و ٧٥ بودند دل پري از مظلوم نمايي دهه شصتي ها داشتند: شايد شرايط زندگي ما راحت تر از دهه شصتي ها بود اما زرنگي،اعتماد به نفس بالا و پر جنب و جوش تر بودن ما را نمي توان ناديده گرفت چرا كه برخي از دهه شصتي هاي به قول خودشان هميشه مظلوم در كنج خانه نشسته و هميشه منتظر پيشرفت و شرايط مطلوب هستند و هيچ وقت اين موضوع را كه ما تلاش بيشتري نسبت به آن ها داريم را قبول نكرده و نمي كنند.
**رسوبات مشكلاتي كه براي تمامي جوانان در كشور وجود داردازدواج و ادامه تحصيل دو موضوع بسيار مهمي كه در زندگي هر شخصي تاثير شگرفي دارد، كه در اين خصوص ازدواج دهه شصتي ها نيز به يك داستان تعريف كردني و به نوعي نقل محافل بدل شده است، ماجرايي كه خود اين جوانان نيز قبول و دلائل بسياري براي عدم ميل به ازدواج خود در سر دارند ، دلايلي كه به قول خودشان مهم است و عين صبوري و تواضع ميدان را خالي كرده و جا را براي دهه هفتادي هاي هميشه در صحنه باز كرده و مجردي را براي ادامه ي زندگي خود برگزيده اند.
با توجه به اينكه دهه شصتي ها دلايل خود را در عدم ميل به ازدواج بيان كردند در گفت و گويي با غفار تبريزي روان شناس متوجه شديم كه دلايل اين افراد براي شانه خالي كردن از ازدواج خيلي صحيح نيست.
غفار تبريزي مي گويد: بالارفتن سطح توقعات دهه شصتي ها مهم ترين عامل براي عدم ميل و رغبت آن ها براي ازدواج است و اين در حالي است كه دهه هفتادي ها با توجه به توقعات محدود تري از شريك و همسر آينده خويش دارند ،زودتر ازدواج كرده و به همين دليل است كه جواناني با سن بيش از سي سالگي كمتر ميل به ازدواج و تشكيل ازدواج دارند.
اما از مسأله ازدواج كه چشم پوشي كنيم به مسأله ي ديگري به نام تحصيل مي رسيم كه گويا ميل به درس خواندن و ادامه ي تحصيلات در جوانان دهه شصتي بيش از جوانان ديگر است چرا كه با بررسي آمار متوجه مي شويم كه تعداد افراد دانشگاه رفتهاز سال ٨٠ تا ٩٠ از يك ميليون و دويست هزار نَفَر به نهصد و بيست هزار نَفَر كاهش پيدا كرده است و اين يعني ادامه تحصيل براي دهه شصتي ها اهمييت بيشتري داشته است كه اميدواريم اين روند ادامه پيدا نكند.
در صحبت با اين دو گروه افرادي كه از دو نسل مختلف بودند به خوبي متوجه مي شويم كه آن ها با توجه به تمامي اختلاف نظر هايي كه دارند در يك خصوص مبني بر اينكه دهه هشتادي ها كودكاني عجيب با طرز فكري عجيب تر هستند اتفاق نظر داشتند و معتقدند كه كودكاني با زندگي در چنين شرايطي و تربيتي اغلب لوس چه آينده اي در پيش خواهند داشت؟
ايجاد رفاه و آسايش براي دهه شصتي ها،هفتادي ها و هشتادي ها قطعا براي مسولان يكسان است كه اميدواريم در اين خصوص تلاش بيشتري صورت گيرد تا مشكلات در زندگي آن ها رسوب نكند.
انتهای پیام/
کسی وقت نداشت برای بچه ها وقت بگذارد آرزوی خوردن یک کیک یزدی
نیمکت ها سه ردیف و هر ردیف سه نفر منم وسط بغل دستم هم چپ دست نشته بود ولی خوبیش به این بود که همیشه چند نفر رو کنارت داشتی بطوریکه به زور دم غرب راهی منزل میشدیم
با ی شعر داشتیم ،عدس و نخود ، هرکه رود ، خانه خود
دورانی خوشی بود بچه بودیم ولی هیچگاه احترام به بزرگترها را فراموش نکردیم شاید بگویند ساده بودید ولی ن میفهمیدیم اگر به کسی بی احترامی می کردیم عذاب وجدان راهایمان نمی کرد تخس بودیم ولی ادب داشتیم ، زندگی بدونه گاز ، تلفن ، و آب شهری قطعی ، موتور پلاکستان ، برق لامپ صد، تلویزیون سیاه و سفید صندوقی بیست دقیقه طول میکشید بالا بیاد ،همه انگل داشتن و خارش ، خر و گاری سواری ،ژیان ، علاعدین ، والور نفتی ، چراغ نفتی ،بخاری نفتی ، چراغ گیل سوز نفت و تبدیل به گاز میکرد ،قنات های پر آب و و و
ولی هیچ وقت تلافیشو سر نسل بعد و سر بچه هامون خالی نکردیم....
ما تمام عقده هارو تو خودمون کشتیم و برای نسل بعد بهترینهارو خواستیم....
ولی به هیچ وجه 66-69 رو دهه شصتی حساب نمی کنم
این یک اصطلاحه که شما باید یک چیزایی رو دیده باشی که دهه شصتی باشی
بهترین تعریف از دهه شصت اینه:
دهه به مرکزیت 60
یعنی سالهای 55-65
ولی خب اوج بدبختی برای خود سال 60 ای ها بوده
یک مطلب مهم هم اینه که وقتی یک مشکلی پیش میاد اونهایی که زودتر به اون مشکل میخورن بیشتر به فنا میرن. مثلا مدارس سه شیفته به 57 ای ها خورده ولی تا به 67 ای ها برسه کلی راه حل براش پیدا شده. حتی اگر جمعیت 67ای ها بیشتر باشه
اما این که یک سری آدم را بکوبیم که تو می تونستی رشد کنی و اگر نکردی تقصیر خودته و بس به این دلیل که در فلان دهه به دنیا اومدی کار درستیه واقعا؟ این که چون در فلان دهه به دنیا اومدی وضعت خوب بوده یا بد بوده!!!
چرا که بسیار عاقل و آینده نگرند
اینکه میگید دهه شصتی ها این جورند یا اون جورند باید بگم که اگه به هر چی راضی میشدیم که الان جمعیت از اینی که هست بیشتر بود ! در صورتی که همین جمعیت رو هم نمی تونید ساپورت کنید...
اینو گفتم که بدونید دهه شصتی عاقل ترین نسل ها هستند و عقیده دارند پیشگیری بهتر از درمان هست
اونها فقط اشتباه دهه شصتیهارو تکرار نکردن
وقتی دهه هشتاد به جوانی رسید مشکلات دهه هفتاد ها نمایان میشه
مشکل دهه شصت بیشتر تحصیلکرده نبودن والدین و بی برنامه گی دولت بود
صدای آژیر و فرار و ترس
صف طولانی نون
صف طولانی جنس تعاونی
صف طولانی نفت
کلاس چهل نفره
کتک خوردن از معلم و ناظم
دو کانال تلویزیون
فوتبال تنها سرگرمی
قطع شدن مداوم برق
بیشترین رشد جمعیت و بیشترین تقاضای کار و کمترین فرصت شغلی
همه اینها باعث شد بیشترشون کم توقع باشند و ساده و پاک.
الان هم
احترام
مرام رفاقت
سادگی
حیا
معرفت
احترام
غرور جوانی
آرزوهای ساده
دنیای ارزان
لذت داشتن
هرچند تحریم بودیم ولی خوش گذشت خوشحالم دهه شصتی ام
یادش بخیر
اخرین بازمانده های دهه 50 و اغاز دهه 60
روز جنگ
پخته
اب دیده
شجاع
اما ما دهه شصتي ها راه را براي هفتاديها هموار كرده ايم. ما سوختيم در حاليكه يه اسباب بازي هم نداشتيم ولي براي دهه هاي بعدي رايانه و غيره را خريديم. ما هميشه سرمان مي زدند ولي ما هفتاديها را نزديم و تشويقشان كرديم تا اعتماد به نفسشان بالا باشه و ........ پس ما سوخته نيستيم ما ايثار كرديم تا دهه هاي بعدي راحت باشند
کشور کمکشون نکرد
موقعه سربازی هیچ طرحی نبود
موقعه گرفتن وام هیچ طرح مناسبی نبود
بخاطر همین اینقدر مشکلات که کشیداند دوست دارند فرزندانشون به راحتی رشد کنند
(ما دهه شصتیها محکوم به بیکاری و اعتیاد هستیم )
(ما دهه شصتیها محکوم به فقر امکانات هستیم )
(ما دهه شصتیها محکوم به مجرد ماندن هستیم )
(ما دهه شصتیها محکوم به دفاع از خود هستیم
و ......
...
دهه هفتادی ها خیلی راحت اعتقادات وحیا رو زیر پا گذاشتن
وقتی که ما بچه بودیم بهمون توجهی نمیشد ولی الان فرزندسالاریه...
برای درس خوندن این همه امکانات الانیا رانداشتیم،واسه دانشگاه رفتن چه زجری کشیدیم،برای سرکار رفتن که دیگه وجود نداره،برای ازدواجم که هنوز مشکل داریم،سنمون داره میگذره،اونوقت دهه 70ها بچه هاشونم بزرگ شدن
برا ما هفتادی ها جنگ نرم هستش و تا کی ادامه داره برا ما خدا میدونه
شما ده شصتی ها 8 سال جنگ سرد داشتین دیگه خودتون حساب کنید ما ده هفتادی ها چند سال جنگ نرم داریم و تا کی ادامه داره
لطفا هیچ وقت هم دیگر رو با هم مقایسه نکنید
اخه چرا ، حق ما این بود ، مسولین جواب بدن
نسل حسرت به دل
نسل خفه خان
نسل تسلیم
نسل شکنجه روحی
واقعا که سوختیم
مشگلات ما بر می گرده به عدم برنامه ریزی مناسب برای آینده
فقط امیدم به خداست.
ما دهه هفتادیام نسله سکوتیم..
خوردن به انقلاب (بی)فرهنگی
و کذا و کذا و کذا
دهه زجرها
به دهه 60 ظلم شد همین
بدبختی الان دیگه همه دنبال نیروی کار خیلی جوان و ارزان هستن و دهه هفتادی ها این عرصه رو از آن خودشون کردن
من دهه شصتی بعد از این همه بدبختی یه کار در حد 800 تومن هم برام نیست. لیسانس کامپیوتر , فوق دیپلم برقم خیر سرم
مجبورم بشینم تو خونه 200 تومن از خانواده بگیرم در عوض صد تا تو سری از خانواده و امثال شما بخورم
نه کار دارم و نه زن گرفتم
چرا ? چون دهه شصت فراموش شده
چون آخرای جوونی هستیم نه کار بهون میدن نه زن!
آره اینا بدبختی دهه شصته
نسل سوخته به این میگن
وقتی میخواستم کار کنم دولت تو تحریم بود و استخدام نمیکرد
حالاهم که آزمون داره دیگه ما پیر شدیم و شرایط سنی کار نداریم!
دولت منطقش چیه ؟!!!!
من 30ساله چیکار کنم ؟
وچطور که بعضی از رشته ها مثل معماری تو کل کشور یکی میخواد اونم مرد
من معمار زن چرا نباید حق شرکت در آزمون رو داشته باشم
!!!!!
خخخخخخخخخخخخخ حاضر خخخخخخخخخخخخخخخخخ
و خدا راشکر میکنم
ولی خیلی ستم و زجر کشیدیم
چیزی جز سختی و فقر و تورم ندیدیم
ولی بازم خداراشکر میکنم
تنها چیزی که دارم خداست