به گزارش خبرنگار
گروه اجتماعي باشگاه خبرنگاران جوان، مهد كودك، آمادگي كه البته هم اكنون به نام پيش دبستاني تغيير نام پيدا كرده است،دوران ابتدايي،راهنمايي ،دبيرستان و در نهايت دانشگاه سير تكاملي ورود كودكان به ابتدائي ترين نهاد اجتماعي است.
نهادي كه با توجه بِه زمان طولاني مدتي كه افراد در آن سر مي كنند از اهمييت بسيار بالايي در زندگي آن ها و خانواده هايشان برخوردار است.
اما با توجه به حساسيتي كه در تربيت كودكان در مدارس وحود دارد متاسفانه در ايران توجه خاصي به پرورش كودكان و نوجوانان در اين مكان ها نمي شود و هرساله پس از به پايان رسيدن آموزش هاي كتب درسي سال تحصيلي به إتمام و دانش آموزان تا شروع سال تحصيلي بعدي از مدرسه خداحافظي و خانه نشين مي شوند.
حال در اين شرايط نوجوانان پس از به پايان رساندن ١٢ سال تحصيلي بدون هيچ پرورشي و با كمترين اطلاعات وارد برهه اي جديد از زندگي خود يعني دانشگاه مي شوند.
دانشگاهي كه بر اساس اظهارات بسياري از كارشناسان دنيايي متفاوت از مدرسه و دبيرستان دارد و نوجوانان با ورود به آن وارد برهه اي جديد از زندگي خود مي شوند.
**محيط تحصيلی جديد با رنگ و لعابی شگفت آوراز آنجايي كه در مدارس تنها اطلاعاتي كه به نوجوانان در خصوص دانشگاه ها داده مي شود كنكور و نحوه شكستن شاخ اين غول معروف است ، نبايد انتظار زيادي از آن ها درباره محيط اجتماعي و نحوه تعاملات داشته باشيم.
با تمامي شرايط موجود و تلاش نوجوانان پس از يك سال درس خواندن سرانجام آن ها موفق به ورود به دانشكده ها مي شوند،مكان هايي كه تفاوت دو چنداني با محيط هايي كه در گذشته آن ها مشغول تحصيل بودند دارا هستند و حال با محيطي جديد همراه با رنگ و لعابي بسيار مواجه مي شوند كه متاسفانه مشكلات متعددي براي برخي از آن ها به همراه دارد.
امان الله قرائي مقدم جامعه شناس در خصوص عدم آمادگي نوجوانان براي ورود به دانشگاه مي گويد: متاسفانه والدين با توجه به برخي از معيارهاي نادرستي كه در ذهن دارند،در سنين ١٨ تا ٢٠ سالگي كه زمان ورود دانش آموزان به دانشگاه ها است اطلاعات كافي را از محيط هاي دانشگاهي در اختيار آن ها قرار نمي دهند.
وي گفت: بنابراين با توجه به شرايط حاكم در دانشگاه هاي كشور نوجوانان با اطلاعاتي محدود با محيطي مواجه مي شوند كه بر خلاف دوران تحصيلشان در مدارس روابط دختران و پسران بدون هيچ حد و مرزي است و در صورتي كه نتوانند خود را با محيط فعلي وفق دهند مشكلات ديگري برايشان به وجود مي آيد.
**گشت و گذار در سفره خانهها بعد از ساعت تعطيلی بعد از آغاز تحصيلي جديد و ورود نوجواناني از همه جا بي خبر به دانشگاه ها،روش زندگي بسياري از آن ها تغيير و شكل و شمايلي نو و به قول معروف مدرن و امروزي به خود مي گيرد، شكلي كه خانواده ها نيز نمي توانند آن را تغيير دهند و به نوعي مجبور هستند خود را با شرايط جديد فرزندانشان تطبيق دهند.
در اين ميان يكي از تغييرات عمده اي كه در رفتار آن ها نمود پيدا مي كند، روابط راحت دختران با پسران است كه با نام دوست اجتماعي با يكديگر تعامل مي كنند و در صورتي كه شخصي در ميان آن ها از اين رويه پيروي نكند بِه نوعي كوته فكر به حساب مي آيد و رفته رفته ديگر جايي در جمع هاي خودماني آن ها ندارد.
با گشتي در شهر با كافي شاپ هايي مواجه مي شويم كه تعدادشان از كتاب فروشي هاي موجود پيشي گرفته و در خيابان ها همچون قارچ رشد كرده اند،در همين راستا خبرنگار ما براي كسب اطلاعاتي دقيق از خود دانشجويان روانه اين كافي شاپ ها و سفره خانه ها شد و به گپ و گفتي خودماني با آن ها پرداخت.
حوالي خيابان انقلاب با توجه به اينكه دانشكده هاي متعددي وجود دارد به تبع آن كافي شاپ هاي بسياري نيز به چشم مي خورد، با ورود به يكي از اين كافي شاپ ها در لحظه ي اول با انبوهي دود مواجه مي شويم كه ناشی از قل قل قليان هاي همان دوره همي هاي صميمي و مختلط است.
شالهای عقب رفته، آرایشهای تند، دستهای گره خورده به هم و گاهی روابط
فراتر از آن و خندههای مستانه را در چهره افراد حاضر در این مکان به وضوح
میتوان مشاهده کرد.
لعيا،الهام،رضا،پارسا،محمد رضا افرادي بودند كه در گوشه اي دنج از كافي شاپ نشسته و با استعمال قليان به قول خودشان لذت دنيا را كسب مي كردند.
رضا در خصوص اينكه چرا كلاس دانشكده را نمانده و به كافي شاپ آمده بود گفت:من خيلي علاقه اي به ادامه تحصيل نداشتم و به اجبار و اصرار والدين خود كنكور شركت كردم و در اين دانشگاه قبول شدم ،هرچند هم اكنون بسيار خوشحال هستم كه به دانشگاه راه يافتم چرا كه دنياي دانشجويي خيلي خوب و متفاوت است و لذت هاي بسياري را در اين دوره همي ها تجربه كرده ام و حتما بعد از دانشكده و يا در ميان كلاس ها زماني را براي حضور در كافي شاپ در نظر مي گيريم.
محمد رضا كه از ديگر افراد حاظر در جمع بزرگتر بود گفت: رابطه های دوستانه فارغ ار محدودیت در دانشگاه ها خيلی معمولی است و افرادي كه در اين روابط حضور نداشته باشند ، تفكر قديمي و بسيار خنده داري دارند.
دختری جوان در جمعی دیگر که گویی خواسته یا ناخواسته صحبتها را شنیده بود ،کمی موهایش را مرتب میکند و کفشهای پاشنه بلندش
را میپوشد و در حالی که صدای قدم هایش میان صدای خنده جوانان دیگر گم
میشود، حرف های پسر جوان را تایید می کند.
**دربند ،دركه و خيابان اندرزگو پاتوق بچه مايه دارهاي دانشجو در اين ميان هستند دانشجوياني كه به قول خودشان از رفاه نسبي بيشتري نسبت به هم كلاسي هاي ديگر خود برخوردار هستند و با توجه به اينكه اتومبيلي براي گشت و گذار دارند بعد از اتمام كلاس خود، به صورت گروهی تا پاسي از شب در سفره خانه هاي دربند و دركه و يا در خيابان شهيد اندرزگو حضور دارند.
بچه پولدارهايي كه زنگ ششم دانشگاه خود را در خيابان هاي بالا شهر و با مسابقه دادن با حريفاني همچون خود مي گذرانند و به قول خودشان پس از إتمام مسابقه به سمت دربند و دركه مي روند تا افرادي كه در اين مسابقه پيروز ميدان بودند،مابقي را به صرف شام و يا نوشيدن آبميوه ميهمان مي كنند.
غفار تبريزي روان شناس درباره تفريحات دانشجويان پس از اتمام كلاس دانشكده مي گويد: با توجه به اينكه جوانان در دوران تحصيل با محدوديت هايي روبه رو بودند و هم اكنون از آزادي نسبي برخوردار شده اند سعي دارند تایید همسن و سالان خود را مبني بر مدرن بودن و دارا بودن آزادي تفكر را دريافت كرده به همين منظور به هر طريقي كه شده ساعاتي را پس از إتمام كلاس با هم كلاسي هاي خود و در جمع هاي نه چندان مناسب مي گذرانند.
وي گفت: البته عدم وجود شادي و تفريحات سالم در برخي از خانواده ها نيز موجب حضور جوانان در اين دورهمي هاي ناسالم نيز مي شود.
اين جوانان رشد كرده و حاظر در خودماني هاي پس از درس و دانشگاه كه هم اكنون در سنين ٢٠ تا٢٨ سال قرار دارند همان كودكان از همه جا بي خبر هستند كه در محيطي آرام و امن و با بهترين تربيت رشد كرده اند اما متاسفانه به دليل وجود برخي كاستي هايي كه در نحوه پرورش آن ها در خصوص چگونگي محيط دانشگاه با رنگ و لعاب دلفريبي كه در اين محيط ها وجود دارد،مواجه شده و بزرگترين صدمه به آن ها وارد مي شود و براي اينكه از ديگر همسالان خود عقب نمانند به هر طريق و شيوه اي خود را با محيط جديد وفق داده و تا سر حد امكان تغيير مي كنند تا جايي كه حضور مختلط در مكان هاي دنج را پس از اتمام كلاس دانشكده امري طبيعي و فراخور زمان حال مي دانند كه اميد است خانواده ها،رسانه و البته مدارس با تغيير نحوه ي آموزش و پرورش كودكان ،آن ها را از حضور در اين مكان ها و روابطي نامعلوم بازدارند.
گزارش از کرمیانتهای پیام/
مادخترفامیل داشتیم که من میخواستم بعداینکه دیپلم گرفت باهاش ازدواج کنم
محجوب وباحیا بود
دانشگاه آزاد قبول شد و رفت دانشگاه
بعدازیه مدت آنچنان بی حجاب وبی حیا شد که یه شب به خونه دائیم زنگ زدن گفتن دخترت خونه مجردی درجشن پارتی اونم مست مشروب بازداشت شده بیاین پاسگاه.!!!!!!
من توی خوابگاه یه دوست دارم قلیان میکشه شبها ازسلفه نمیزاره بخوابین صبحهاهم اینقدرخلط توف میکنه حالمون وبهم زده
الان کشتی به گل نشسته همت همگانی میخواد
ملت ما جنبه دار نیست
این مشکلات همه از بی الگویی و رو اوردن جوانان به ماهواره و مخصوصا شبکه های اجتماعیه
لعنت بر باعث و بانیش
مسولین به فکر باشند
شماها اگه وظیفه خودتون رو انجام بدین...بقیه هم خوب میشن...
به تنها چیزی که دردانشگاه توجه نمیشه درسه.درررررس
گیرم دانشگاه جدا کنن، محل کار چی؟
این کارها فقط مال جوونا نیست، افراد بالا ی 30_40یا حتی 50سال کارهایی رو انجام میدن که اصلا اون جوون بیچاره خبر نداره از این کارا
چه گناهی کردیم ما از دست شماها نباید جوونی کنیم؟
ای بابااااااااااااا
آقادوتاجاي گردشي كم هزينه درست درمون داريم؟!ارزونترينش قليونه ديگه.دوستاني كه مخالفن راهي واسه تفريح كه كم هزينه باشه پيشنهادبدن.
بیش اندازه بعضی چیزها رو در اختیارشون میزاریم حاضر نیستیم یک بار هم که شده سخت گیری کنیم در حجاب و ...
هیچ اثری بدون سبب نیست. کافیست یکمی به گذشته خود فکر کنیم...
نسل دهه ی 60 نسلی بود که از دین فاصله گرفت با اینکه والدین نسبتا مذهبی داشتند حالا تصور کنید که همین نسل قراره والدین بچه های دیگه ای باشن !!! هیچ اثری از مذهب در اونها نمیمونه
به امید روزی که عاقل و بالغ شویم.
از همینجا استفاده میکنم و میگم به مدارس و کودکان زیر ۱۲ سال هم توجه کنید چند روز پیش به چشم خویش دیدم دختر بچه دبستانی بعد از تعطیلی از مدرسه سعی بر روشن کردن سیگار داشت.
البته هنوز روش آن را نمیدانست.اما هم او در آینده ممکن است از همین دانشجویان شود.
چه کسی باید مضرات دخانیات را به او گوشزد میکرد.اصلا چه کسی به او فروخته.
و چندین سوال دیگر که هر کدام دنیایی بحث دارند.
خانواده اولین رکن اجتماع است.
لطفا لطفا و لطفا بیشتر دقت کنیم.
به فرض دانشگاهم تفکیک شد دیگه خیابون رو که نمیشه تفکیک کرد!!
و گاهی اوقات از اونام شتابزده تر رفتار میکنیم .
پدران ما انرژیشونو ریختن توی جنگ
حال نوبت ما جوواناست میدان بدید تا پا دود و ارتباطات به اصطلاح باکلاس نریم.
به من جوان یاد بدید که رفیق به کسی میگن که بخاطر رفقاش روی مین جنگی پرید.
به من جوان یاد بدید ناموس من ناموس خودشه و یک مرد ناموسشو پای دود نمیکشونه.
به من جوان یاد بدید که تهاجم فرهنگ،فرهنگ ما ایرانیا نیست.
به من جوان یاد بدید که تواضع عین وقار و باکلاسیه.
به من جوان یاد بدید سادگی عین شیک پوشیست.
به من جوان یاد بدید که خدا میبیند...
وای بر تفکری که چیزدرستی رو فدای چیز دیگری کنه درحد نابودی
اونوقت همه تخلف میکنن که
البته خود دخترا پسرا هم کم.مقصر نیستن
یه ضرب المثل هست که میگه دزد نگرفته پادشاه هست
بچه های این دوره زمونه اینقدر زیرآبی رفتن رو خوب بلدن که به مخیله ی پدر مادرشون نمیرسه که چه کارایی بلدن و چه کارایی می کنن.
پس زیاد هم امیدوار نباش و به صورت معقول و با حفظ عزت و احترامش، به رفتارش نظارت داشته باش
با اینکه طبق فرموده شما جوان سر به زیرو تحصیل کرده و مثبت بودیم و هیچ خلافی تا بحال که 33 سالمونه انجام ندادیم، الان بیکارو مجردو بی پولو بدون هیچ شورو شوق جوانی خونه نشین شدیمو هیچ امیدی به آینده نداریم