به گزارش خبرنگار
سیاست خارجی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، سلمان بن عبدالعزیز پادشاه سعودی در روزهای اخیر سفر پر سر و صدایی به دو کشور مصر و ترکیه داشت. این پادشاه سالمند سعودی که، کمتر از عربستان خارج می شود با تشریفات فراوان وارد قاهره، پایتخت مصر شد. اخبار بسیاری از قراردادهای کلان اقتصادی میان دو کشور هم منتشر شده که شاید
نشان از آغاز فصل نوینی در مناسبات قاهره - ریاض به شمار آید.
سلمان برای دومین بار از زمان در دست گرفتن تاج و تخت در دربار سعودی با صدها خدم و حشم به ترکیه رفت و بعد از مذاکره با مقامات آنکارا، 26 و 27 فروردین در کنفرانس سازمان همکاری اسلامی در استانبول شرکت نمود. شرایط پیچیده و بحرانی خاورمیانه این روزها باعث شده تا تحلیلگران و کارشناسان سیاسی با دقت نظر ویژه ای سفر اخیر پادشاه سعودی را دنبال کرده و به گمانه زنیها درباره دلایل و پیامدهای آن بپردازند.
دیپلماسی پول از ارکان اصلی سیاست خارجی رژیم ریاض
سفر به قاهره را می توان نمونه ای دیگر از «دیپلماسی پول» سعودی ها دانست،
دیپلماسی که همواره یکی از ارکان اصلی سیاست خارجی سعودی ها بوده است. در خلال تور منطقه گردی پیرمرد سعودی چندین قرارداد اقتصادی، بازرگانی، تجاری، مالی و سرمایه گذاری امضا شده و به نظر می آید،
سعی بر این بوده که نشان دهند، روابط مصر و عربستان روابطی استراتژیک و بلند مدت خواهد بود؛ عبدالفتاح السیسی رئیس جمهور مصر که دولتش با کسری بودجه 43 میلیارد دلاری مواجه است، تمام تلاش خود را کرد تا در این سفر حاکم متمول سعودی چند میلیارد دلاری با تعریف و تمجید از ملک سلمان به خزانه خالی دولتش واریز کند.
در اولین گام قاهره برای نشان دادن ارادت قلبی خود به خاندان آل سعود،
اقدام به قطع شبکه تلویزیونی المنار متعلق به حزبا... لبنان از ماهواره «نایل ست» کرد، خود شیرینی که با پاداش 4 میلیارد دلاری ریاض به قاهره همراه بود. البته ول خرجی و حراج بیت المال تنها یک بخش از دیپلماسی پولی است بعد دیگر آن باج گرفتن است. جالب است بدانیم عربستان تقریبا با تمامی همسایگانش اختلافات مرزی جدی دارد، با اماراتیها در واحه "البریمی" و حوزه نفتی "الشیبه"، با کویتیها در منطقه مرزی "المحایده"، با بحرینیها در حوزه نفتی "السعفه" و با قطریها در پاسگاه "الخفوس". با این حال ریاض همواره تلاش کرده تا در موقعیت مناسب با توجه به ضعف همسایگانش از دیپلماسی پول برای حل این مناقشات به سود خود استفاده کند.
ترسیم مرزهای یمن با دلارهای نفتی عربستان انجام گرفت
در سال 1991 میلادی، محاصره اقتصادی یمن و اقدام عربستان در اخراج بیش از یک میلیون یمنی شاغل در این کشور به علت مخالفت یمن با حمله آمریکا به عراق ،در جنگ اول خلیج فارس و امضای توافقنامه وحدت تاریخی بین یمن جنوبی و شمالی، باعث شده بود تا بحران اقتصادی شدیدی برای یمن ایجاد شود، زیرا میزان بیکاری به بیش از دو میلیون نفر افزایش یافته و چرخه اقتصادی فلج شده و ارزش ریال یمن بیش از یکصد درصد کاهش یافته بود و رنج و مشکلات 25 میلیون شهروند یمنی تشدید شده بود.
درسایه این اوضاع وخیم اقتصادی، سعودی ها تلاش کردند تا با استفاده از دیپلماسی پول علی عبدا... صالح رئیس جمهوری وقت یمن را تحت فشار قرار داده و او را وادار کنند که مرزها را براساس خواست آنها ترسیم کند و خط (مرزی) 19 و نه خط مرزی 17 را که انگلیس ترسیم کرده بود، قبول کند؛ زیرا خط 19 مساحت گستردهای از اراضی را در اختیار عربستان قرار میداد. این در حالی بود که دولت یمن بر خط مرزی 17 اصرار داشت. علاوه بر این، سعودیها موفق شدند شماری از شهرها و روستاهای مرزی را به خاک خود ضمیمه کنند؛ شهرها و روستاهایی که یمن براساس خط مرزی 17 در جنوب، متعلق به خود میداند.
خطرناکتر از ترسیم مرزها و دستیابی عربستان به اراضی که میخواهد، همان صرف نظر کردن عبدا ...صالح از توافقنامه طائف بین یمن و عربستان بود. این توافقنامه بر اجاره و نه مالکیت عربستان بر دو شهر جیزان و نجران و بخشهایی از منطقه عسیر برای یکصد سال تاکید داشت که در سال 2000 میلادی مدت اعتبار این توافقنامه پایان یافت اما این دو شهر رسما به عربستان تعلق گرفت و در مقابل کمکهای مالی سعودی و جذب دو میلیون کارگر یمنی، هیچ حقی برای یمن جهت درخواست استرداد آن بعد از پایان مدت اجاره باقی نماند و عربستان در الحاق اراضی و ترسیم مرزها موفق شد. اما ریاض به بخش اقتصادی توافقنامه پایبند نشد؛ مگر به طور جزئی. این وضعیت باعث شد که یمنیها احساس خفت و حقارت کنند که ترجمه آن را در جنگ کنونی و تاکید جنبش الحوثی برای مسترد کردن دو شهر یاد شده و ورود چندین باره آنها به اراضی سعودی شاهد هستیم.
حال دوبار شاهد تکرار همین سناریو در مصر هستیم، در شرایطی که قاهره از لحاظ اقتصادی در یکی از بدترین دوران خود به سر می برد، مسئولان سعودی وارد عمل شده و پرونده جزایر مورد مناقشه با مصر در دریای سرخ را گشودند و به طور تلویحی از کمکهای 20 میلیارد دلاری به مصر در صورت امضای توافقنامه نهایی ترسیم مرزها سخن گفتند. السیسی هم که علاوه بر شرایط اقتصادی دولت کودتای خود را مرهون سعودی ها می داند ،جزایر راهبردی «تیران» و «صنافیر» در دریای سرخ را به عربستان بخشید. در مقابل سعودی ها هم وعده کرده اند تا علاوه بر پرداخت سالیانه دو میلیارد دلار به قاهره بر روی این جزایر پلی را به خرج ریاض بسازند تا مصر را به عربستان متصل کند.
پولی که روی پل تحویل داده شد
البته دیپلماسی پل هم دارای سابقه است. مشابه این طرح قبلاً نیز میان عربستان و بحرین به اجرا درآمده بود. پل دوستی که 25 کیلومتر دارد، برروی خلیج فارس ساخته شده و بحرین را به عربستان متصل میسازد.
با استفاده از این پل و لشکر کشی ریاض به منامه، آل خلیفه و آل سعود توانستند قیام مردم بحرین را سرکوب نمایند؛ اما درباره پل ارتباطی جدید اعلام شده که بیشتر در راستای تقویت سفر و تجارت میان دو کشور بوده است.
با این حال کارشناسان سیاسی پل جدید را به
" پل سعودیها برای سلطه بر جهان عرب" تفسیر کرده اند. امروز مصر دیگر موقعیت و جایگاه سابق را در دنیای عرب ندارد. دورانی که جمال عبدالناصر رهبر مصر بود، این کشور به عنوان رهبر دنیای عرب شناخته می شد، اما امروز تبدیل به قدرت درجه دوم جهان عرب شده است. پس از کودتا علیه محمد مرسی، عبدالفتاح السیسی با حمایت های آشکار و پنهان عربستان، عنان قدرت را در دست گرفته و فعل و انفعالاتی در روابط عربستان و مصر به وجود آمد.
عربستان با دلارهای نفتی مصر را تحت تاثیر خود قرار داد. اما مسئله احداث پل روی دریای سرخ با هدف اتصال زمینی دو کشور، یک موضوع قدیمی است. در گذشته اسراییل با احداث این پل مخالف بوده است اما آنگونه که مجتهد سعودی در آخرین توئیتر خود افشا کرده بود، این است که چنانچه عربستان شروط اسرائیل را بپذیرد، مصر نیز آن را خواهد پذیرفت.
زیرا مصر اکنون به نوعی زیر مجموعه سیاسی – اقتصادی عربستان محسوب می شود.
بازی یارکشی منطقه ای ریاض اجرا می شود
البته این همه ماجرا نیست. سعودی ها این روزها تلاش می کنند تا به عنوان یک
پل برای جبهه ضد ایرانی در منطقه عمل کنند. آنها تلاش دارند تا اختلافات میان آنکارا- تل آویو از یک سو و قاهره با دوحه و آنکارا را از سوی دیگر کاهش بدهند. ریاض ظاهرا در میانجی گری میان ترکیه و اسرائیل موفق بوده است. آنکارا اخیرا از بهبود روابط با تل آویو خبرداده است. پایگاه خبری وطن ترکیه نیز اخیرا در تحلیلی هدف از سفر پادشاه عربستان به ترکیه را آشتی دادن این کشور و قطر با مصر دانست.
حمایت های ترکیه و قطر از محمد مرسی رئیس جمهور مخلوع مصر موجب تیرگی در روابط آنان با قاهره شده است.
رجب طیب اردوغان پیشتر گفته بود که ترکیه هرگز با دولت السیسی که یک کودتاگر است همکاری نخواهد کرد و آنکارا محمد مرسی را رئیس جمهور مشروع مصر می شناسد. اما عربستان در راستای همکاری های جدید در منطقه در صدد است که مناسبات ترکیه و قطر با مصر را بهبود و همه این کشورها را در یک صف قرار دهد.
محمدرضاشجاعیان
انتهای پیام/
آن هم یک تودهنی محکم است برای آنهائی که ادب را رعایت نمیکنند