گزارش/

ایستگاه پایانی؛ از آبگرفتگی غرفه‌ها تا آفتاب داغ بدون سایه بان

شیرینی و تلخی نمایشگاه بین‌المللی کتاب در شهر جدید آفتاب با خاطرات و تجربه‌هایش به پایان رسید.

ایستگاه پایانی؛ از آبگرفتگی غرفه‌ها تا آفتاب داغ بدون سایه بان
به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان، عقربه های ساعت روی عدد 11 ایستاده، از اتوبان قم به سمت پارکینگ شهر آفتاب حرکت می کنم.روز پایانی نمایشگاه است و روز آخر طبیعتاً باید اوج شلوغی باشد .

به پارکینگ شماره یک می‌رویم، فضاهای پارک که با حروف انگلیسی مشخص شده را یکی یکی طی می کنم و دنبال جای پارک می گردم.
به حرف Q که می رسم جای خالی پیدا می کند یعنی تقریبا انتهای پارکینگ اما این تا انتها آمدن یک حسن داشت و این بود که فاصله کمی را تا به خودروهای ونی که به شکل U صف کشیده بودند بریم.

این ون ها تعبیه شده بود تا مردم را از پارکینگ به شهر آفتاب و سالنهای اصلی برساند، خیلی راحت سوار شدم و به سمت سمت نمایشگاه بعد از پر شدن ظرفیت ون حرکت کردیم. 10 دقیقه ای در راه بودیم و بعد از عبور از دانشگاه شاهد، وارد محوطه شهر آفتاب شدیم. محوطه ای بسیار بزرگ که انتهایش معلوم نیود.

2 دقیقه ای هم ون داخل محوطه حرکت تا به ایستگاه خود برسد و من در ابتدای راه بازدید از نمایشگاه قرار بگیرم. فضای بزرگ، زمین بازی و غرفه های عرضه مواد غذایی فضایی را بهتر از محل دائمی نمایشگاه های تهران و مصلی ایجاد کرده بود. تعداد سالن ها و فاصله میان آنها نیز کم بود و نیاز به پیاده روی زیادی برخلاف محل نمایشگاه های دائمی تهران نبود.

تنها نقطه ضعف شهر آفتاب نسبت به محل دائمی نمایشگاه های تهران را می توان نداشت فضای سبز به اندازه آن دانست و درختان کوچکی که سایه ای بر زمین نمی انداختند. این موضوع را زمانی متوجه شدم که خورشید کاملا وسط آسمان بود.

نبود درختانی که سایه بیفکنند و بتوان زیر سایه آن استراحت کرد در زمان فقدان سایه بان بیشتر از همیشه نمود داشت و مردمی که برای استراحت کنار خیابان و روی جداول نشسته بودند از آفتاب کلافه بودند.

تقریبا تمامی کنار خیابان را مردمی نشسته بودند که در نبود نیمکت و مکان استراحت مناسب، زمانی اذیت می شدند که آفتاب درست روی سرشان می تابید .

گرمای هوا کلافه کننده بود و تیغ آفتاب برنده تر از همیشه. بعد از حدود 10 سال که از زمان ساخت نمایشگاه هنوز تعدادی از سالن ها با چادر برپا شده بودند که این هم یکی از نقاط ضعف شهر آفتاب به شمار می رفت.

شهر آفتابی که من دیدم بهتر از مصلی و محل دائمی نمایشگاه‌های تهران بود اما هنوز آماده پذیرایی از مهمان نبود، تأسیساتی که مشکلات مردمی که مجبور بودند فاصله غرفه کودک و نوجوان تا آموزشی و دانشگاهی را با وسایل زیاد پیاده طی کنند را افزون می کرد و آنها برای استفاده از سرویس بهداشتی به مشکل بر می‌خوردند.

نبود فضای مسقف زمانی بیشتر به چشم می‌آمد که مطابق گفته غرفه داران در روز بارانی نمایشگاه، سبب شد تا همه مردم به سالن‌ها هجوم بیاورند تا زیر باران خیس نشوند.

در کنار این موضوع آنچه که به چشم می خورد نظافت مناسب شهر آفتاب و راهنماهایی بودند که در هرجا آماده بودند تا به سوالات پاسخ دهند.

البته نباید فراموش کرد که تعداد غرفه های اطلاع رسانی بسیار کمبود و پیدا کردن یک غرفه از میان 100 ها غرفه را با مشکل روبرو می‌کرد.

بر خلاف اظهارات مسئولان از اینترنت پر سرعت هم خبری نبود و اگر نبود اینترنت خط تلفن همراه، باید ساعت‌ها صرف جستجو برای یافتن غرفه مورد نظر می کردم.

غرفه هایی که شماره هایشان کنار هم نبود و زمانی که مراجعه کننده وارد راهرو می شد، اولین شماره را در سمت راست و آخرین شماره را در سمت چپ خود می‌دید که به صورت زوج و فرد تنظیم شده بودند.

به این معنی که زمانی که در مقابل غرفه شماره یک ایستاده، برای دیدن غرفه شماره 2 باید تا آخر راهرو را طی کند. اما در این میان برخلاف سنوات قبل سالن ها از تهویه هوای مطبوعی برخوردار بودند و عرض مناسب راهروها نیز کمک می کرد که بتوان در روز شلوغ نمایشگاه نیز به راحتی و بدون مشکل در راهروها قدم زد.

در مجموع می‌توان گفت که نمایشگاه برای روزهای سخت و شلوغ آماده نبوده چرا که وقتی شاهد حضور جمعیت زیادی بود، به علت ازدحام جمعیت کودکی به زیر مینی بوس رفت که خوشیختانه آسیبی ندید و در زمان بارندگی هم غرفه را سیل برد. تازه اگر آنچنان که وزیر ارشاد گفته، به علت نوساز بودن بتوانیم از مشکلات تأسیساتی آن بگذریم.

انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار