به گزارش خبرنگار
حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ نویسندگی، هنری است که با احساس و روح مخاطب سر و کار دارد. افراد زیادی هستند که شور نویسندگی در سر دارند و قلم بر دست می گیرند و نوشتن را آغاز می کنند، اما هر کس که پای در این راه گذاشت، قلم بر دست گرفت و مکنونات ذهنی اش را بر کاغذ جاری کرد، نویسنده نام نمی گیرد.
نویسندگی تخصصی است که علاوه بر ویژگیهای ذاتی همانند قدرت تخیل بالا، باریکبینی، نوآوری و ذوق و استعداد ویژگیهایی اکتسابی نیز دارد. یک نویسنده باید آگاه از قواعد و دستور زبان، خصوصیات مخاطبان، مقتضیات زمان، آیین نگارش و ویرایش باشد و این آگاهی به دست آوردنی و اکتسابی است و از آن جایی که هیچ آگاه شدنی بدون درد نخواهد بود، باید در این راه استقامت داشت و کوشش و اهتمام ورزید، تا به مطلوب که نیک نوشتن است، رسید.
هر ساله شاهد خیل عظیمی هستیم که کتاب نوشته و در پی چاپ آن هستند. در این میان برخی موفق شده و اثر خود را به چاپ می رسانند، اما این اثرهای چاپ شده هیچ گاه نتوانستند جایگاه خود را میان مخاطبان باز کنند و تبدیل به کتاب های همه گیری شوند. هنوز هم وقتی به لیست پرفروش ترین کتابهای هرهفته انتشاراتیها نظر می افکنیم، با نام کتابهای برتر ادبیات جهان مواجه میشویم که سال ها پیش نوشته شده و به چاپ رسیده اند و تبدیل به شاهکاری ادبی شده اند و به طور معمول کتاب هایی که جدیدتر هستند، هیچ گاه به جایگاه کتاب های برتر نرسیده اند.
در این رابطه هر کسی به سهم خود میتواند مقصر باشد. از خود نویسنده گرفته تا ناشر و مخاطب، هر کدام در این باره اهمال و فروگذاری کرده و باعث خلق نشدن کتابی بزرگ می شوند.
از نویسندهای که تنها در پی کسب نام و شهرت است و میزان توانایی او به اندازه نوشتن کتاب نیست و هیچ تلاشی هم برای بهبود توانایی نوشتار خود ندارد و حتی کتاب های مهم ادبیات را هم مطالعه نکرده، نمی توان انتظار خلق شاهکاری ادبی داشت.
از ناشری که تنها به فکر سود خود است و به کیفیت آثار منتشر شدهاش توجهی ندارد و به نویسندگانی که کتاب خوبی نوشته اند میدان نمیدهد و کتابهایی کم ارزشتر را با هزینه مولف چاپ میکند و تمهیدی را هم فراهم نمیآورد تا کتاب یک نویسنده جدید در میان این حجم انبوه از عنوانها و کتاب ها به چشم بیاید، نمی توان انتظار چاپ اثری قوی را داشت.
وقتی دو رکن اصلی یعنی نویسنده و ناشر به درستی عمل نمی کنند، از مخاطب هم نمی توان انتظار اعتماد داشت و او هم به سراغ مطالعه کتاب هایی می رود که پیش تر امتحان خود را پس داده اند و با توجه به قیمت کتاب و کمبود وقت خود را در معرض امتحان کتابی جدید از نویسندهای جدید قرار نمی دهد.
حتی استقبال پخش کننده ها هم از کتاب های جدید تر به اندازه شاهکارهای ادبی گذشتگان نیست، چون آنها هم ترس از به فروش نرسیدن کتاب دارند.
البته این موارد مشمولیت عام ندارد و نویسندگان و ناشران خوبی هم پیدا میشوند اما آنها جزئی از گروهی هستند که اغلب بیش از آن که به فکر کتاب و فرهنگ کتابخوانی باشند، به فکر سود و منفعت شخصی خود هستند و خیانتی که با این کار به آیندگان میکنند، نزد آن ها اهمیتی ندارد.
یکی دیگر از عواملی که باعث محرومیت ما از داشتن کتابی بزرگ میشود، کپی برداری ادبی است که نویسندگان جدید به جای آن که راه خود را در این عرصه پیدا کنند و سبک و سیاق خویشتن را بر کاغذ پیاده کنند، از روی آثار برتر جهان کپی برداری کرده و سبک ساختار و نوشتن نویسندگان برتر پیش از خود را دنبال میکند و این در حالی است که اگر نویسنده ای کار و شیوهای متفاوت داشته باشد و از عنصر خلاقیت در متون خود استفاده کند، بدون شک اثر او دیده خواهد شد اما امروزه نویسنده خلاق کمتر پیدا می شود.
اما برای فرهنگ باید هزینه کرد، هر کس که در جامعه زندگی می کند باید برای ارتقای سطح فرهنگ کشور بکوشد و چه بهتر که این فرهنگ با بومی سازی همراه باشد و با خواندن کتاب های نویسندگان داخلی به سوی جامعه ای با فرهنگ تر، پیشرفته تر و آرام تر پیش برویم که این غایت با تلاش همه ی افراد جامعه و به ویژه صاحبان قلم و نشر به دست می آید.
گزارش از: ملیکا نصیری
انتهای پیام/