قدر مسلم این است که قرابت فکری و ایدئولوژیکی میان اخوانیهای پراکنده در کشورهای مختلف جهان، پیشینهای طولانی دارد ولی اتخاذ رویههای سیاسی متفاوت و بعضاً متضاد در میان این افراد، به اذعان کارشناسان مهمترین ضعف جنبش اخوانالمسلمین (به عنوان الگوی اسلامی سیاسی سنی) است که ریشه در ناکارآمدی الگوی سیاسی این تفکر دارد.
صلح میان حزب اسلامی و دولت افغانستان گامهای نهایی خود را سپری کرده و احتمالاً در آیندهای نزدیک، «گلبدین حکمتیار» رهبر حزب اسلامی که تا چند ماه پیش یکی از شناختهشدهترین تروریستهای کشور شناخته میشد، به کابل آمده و به صورت مسالمت آمیز وارد فعالیتهای سیاسی میّشود.
یکی از خبرهای قابل توجهی که پس از نهایی شدن خبر توافق حزب اسلامی با حکومت منتشر شد، ابراز تمایل «رجب طیب اردوغان» رئیسجمهور ترکیه برای حضور در کابل در مراسم استقبال از حکمتیار بود.
«فکری ایشیک» وزیر دفاع ترکیه چند روز پیش در دیدار با «حنیف اتمر» مشاور امنیت ملی کشور، ضمن ابراز تمایل ترکیه برای ورود به مذاکرات صلح افغانستان و حمایت از مذاکرات صلح با حزب اسلامی حکمتیار، اعلام کرد که اردوغان با ارسال پیامی گفته است که در صورت ورود حکمتیار به کابل، وی آماده است که در مراسم استقبال از وی شرکت کند.
این مسئله در نوع خود بیانگر وجود وحدت نظر و آرمان بین دو حزب «عدالت و توسعه» اردوغان و «حزب اسلامی» حکمتیار است، دو حزبی که هر دو ریشه در یک تفکر واحد دارند که همانا تفکر «اخوانی» است، اما دو ساز و کار و خط مشی سیاسی متفاوت را روی دست گرفتهاند.
«حزب اسلامی» به رهبری حکمتیار، با مواضع افراطی و
تکفیری خود سالها در پیشانی گروههای تروریستی افغانستان قرار داشت و خون
انسانهای بیگناه را در راه رسیدن به خواستههای خود مباح میدانست
مسئلهای که امروز دارای اهمیت میباشد و همزمان با حضور حکمتیار در کابل باید به شدت به آن توجه کرد، اتحاد جدیدی است که میان سه ضلع «اخوانی تکفیری» حزب اسلامی، «اخوانی سکولار» عدالت و توسعه و نیز «تفکر وهابی» آل سعود ایجاد شده است. اتحادی که احتمالاً ضعف تشکیل یک نظام اسلامی واحد که هر کدام از این سه ضلع راهکار عملی برای اجرای آن نیافتهاند و آن را خلأی موجود در ایدئولوژی خود میدانند را پر کند. در حقیقت الگویی که به نظر میرسد در حال حاضر مورد قبول هر یک از این ارکان سهگانه است، الگوی حکومت اسلامی «داعش» و یا جریانهای تکفیری دیگر در منطقه است.
و در طرف دیگر «حزب
عدالت و توسعه» به رهبری اردوغان، لباس دموکراسی بر تن کرده و در چارچوب
نظامهای سیاسی غربی که هیچ سنخیتی با تفکر اخوانی آنها ندارد، حکومت در
ترکیه را قبضه کرد.
قدر مسلم این است که قرابت فکری و ایدئولوژیکی میان
اخوانیهای پراکنده در کشورهای مختلف جهان، پیشینهای طولانی دارد ولی
اتخاذ رویههای سیاسی متفاوت و بعضاً متضاد در میان این افراد، به اذعان
کارشناسان مهمترین ضعف جنبش اخوانالمسلمین (به عنوان الگوی اسلامی سیاسی
سنی) است که ریشه در ناکارآمدی الگوی سیاسی این تفکر دارد.
عمق ارادت اردوغان نسبت به حکمتیار را میتوان در اسنادی جستجو کرد که به سالهای آخر دهه 1990 میلادی باز میگردد، زمانی که «نجم الدین اربکان» میهمان ویژهای را به ترکیه دعوت کرد؛ این میهمان ویژه کسی نبود جز «گلبدین حکمتیار»؛ شخصی که بالغ بر هفتاد درصد کمکهای آمریکا به جهاد افغانستان را جذب کرده و در آن روزها به عنوان یک اسلامگرای ضد روس، مورد توجه سازمانهای جاسوسی آمریکا و پاکستان قرار داشت.
رجب طیب اردوغان در طول اقامت حکمتیار در استانبول به طور مرتب همراه وی بود. جالب اینجا است که انتشار تصویری که در آن «اردوغان» و «شیخ راشد الغنوشی» (رهبر جنبش اسلامی تونس) در مقابل حکمتیار نشسته و هر کدام دست را بر یک زانوی حکمتیار نهادهاند، تاکنون انعکاسهای گستردهای در رسانهها داشته است.
اما با توجه به این نکات، مسئلهای که امروز دارای اهمیت میباشد و همزمان با حضور حکمتیار در کابل باید به شدت به آن توجه کرد، اتحاد جدیدی است که میان سه ضلع «اخوانی تکفیری» حزب اسلامی، «اخوانی سکولار» عدالت و توسعه و نیز «تفکر وهابی» آل سعود ایجاد شده است. اتحادی که احتمالاً ضعف تشکیل یک نظام اسلامی واحد که هر کدام از این سه ضلع راهکار عملی برای اجرای آن نیافتهاند و آن را خلأی موجود در ایدئولوژی خود میدانند را پر کند. در حقیقت الگویی که به نظر میرسد در حال حاضر مورد قبول هر یک از این ارکان سهگانه است، الگوی حکومت اسلامی «داعش» و یا جریانهای تکفیری دیگر در منطقه است.
شواهد حمایت هر کدام از سه ضلع این مثلث از گروه تروریستی «داعش» در
عراق، سوریه و افغانستان به وفور در دسترس میباشد. سوریه همواره ترکیه و
عربستان را متهم به حمایت از گروه تروریستی داعش کرده و در آخرین مورد
خواستار صدور یک بیانیه توسط شورای امنیت علیه این گروه شده است.
ضلع سوم این مثلث شوم نیز در راستای تحقق این اتحاد فکری، در افغانستان بیکار ننشته است. گلبدین حکمتیار در موارد مختلف شیعیان افغانستان را تکفیر و تهدید کرده است. در جریان تجاوز نظامی عربستان به یمن، خواستار اعزام نیرو به نفع جبهه وهابیت شد، شمار زیادی از طرفداران این حزب امروز در جبههای گروههای تکفیری داعش و النصره مشغول نبرد هستند و عیانتر از همه اینکه حزب اسلامی حکمتیار درست یک سال پیش در بیانیهای، ضمن حمایت از نیروهای داعش در افغانستان، از طرفداران خود خواست که در صورت درگیری میان حکومت افغانستان، طالبان و داعش، از نیروهای داعش حمایت کنند.
حمایتهای مادی و معنوی عربستان از داعش شاید بر هیچ آگاهی پوشیده نباشد. ماجرای بمباران کامیونهای حامل نفتهای دزدی داعش توسط جنگندههای روسی در سرحدات سوریه و ترکیه را همه رسانههای دنیا منتشر کردهاند.
اما ضلع سوم این مثلث شوم نیز در راستای تحقق این اتحاد فکری، در افغانستان بیکار ننشته است. گلبدین حکمتیار در موارد مختلف شیعیان افغانستان را تکفیر و تهدید کرده است. در جریان تجاوز نظامی عربستان به یمن، خواستار اعزام نیرو به نفع جبهه وهابیت شد، شمار زیادی از طرفداران این حزب امروز در جبههای گروههای تکفیری داعش و النصره مشغول نبرد هستند و عیانتر از همه اینکه حزب اسلامی حکمتیار درست یک سال پیش در بیانیهای، ضمن حمایت از نیروهای داعش در افغانستان، از طرفداران خود خواست که در صورت درگیری میان حکومت افغانستان، طالبان و داعش، از نیروهای داعش حمایت کنند.
شفقنا نوشت: به نظر میرسد که با توجه به نزدیکشدن به موعد بازگشت حکمتیار به کابل و باز شدن دستهای وی برای فعالیت سیاسی در کشور و قرار گرفتن امکانات مادی و معنوی زیادی که حکومت بر اساس توافقنامه صلح باید در اختیار این حزب قرار دهد، خطر گسترش داعش در کشور نیز افزایش مییابد، چرا که حکمتیار با متحدین بیرونی خود به دنبال این مسئله میباشند.
انتهای پیام/