گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان - بیشتر ورزشکاران نخبه از نظر ظاهری عجیب و غریب شده اند. چرا «کَستر سِمِنیا» بیشتر از «مایکل فلپس» جلب توجه کرده است؟
دونده 800 متر زن 25 ساله از آفریقای جنوبی، کستر سمنیا در فینال این ماده، همان طور که انتظار می رفت، گردن آویز طلا را از آن خود کرد. اما پیروزی او را بسیاری از ناظران و کارشناسان یک «ابهام» تلقی کرده اند.
معتدل ترین منتقدان این دونده زن، اعتبار پیروزی او را بیش از مهارت دویدن، به پیکربندی غریب او و شیمی خاص بدنش ربط میدهند. منتقدان تندروتر اما معتقدند که او مفهوم پذیرفته شده از یک «زن» ورزشکار را نقض می کند.
هیچ کس او را به کاربرد مواد نیروزای غیرقانونی متهم نمی کند، بر عکس، منتقدان می گویند که او باید دارو مصرف کند تا سطح هورمون های خود را به سطح متوسط زنان نزدیک کند.
سمنیا به عنوان یک «زن» رشد کرده و شناخته می شود.، اما گزارش هایی که از آزمایش های پزشکی او به بیرون درز کرد نشان می دهد که سطح هورمون «تستوسترون» او سه برابر سطح معمول این هورمون در زن هاست و او به جای «تخمدان»، غدد مردانه درونی دارد که هورمون تستوسترون ترشح می کند.
سمینیا در سال 2009 به چهره تبدیل شد، جایی که در مسابقات جهانی برلین توانست مثل برق رقبایش را پشت سر بگذارد. روندی که به کسب مدال نقره در المپیک 2012 لندن رسید. هر چه توفیقات او در میادین ورزشی بالاتر رفت، گمانه زنی ها درباره «جنس» واقعی و «زن بودن» او اوج گرفت.
خیلی زود پس از پیروزی 2009 او در برلین، «پییر وِیز»، دبیرکل مجمع فدراسیون های دو و میدانی، مسوول جهانی این ورزش، گفت: " او یک زن است، ولی شاید نه صد در صد."
رقیب او در ان رقابت ها، «ماریا ساوینووا» نظر تندتری داد: " فقط به ظاهرش نگاه کنید. همه چیز معلوم است."
و البته ساوینووا چندان هم بیراه نمی گفت: عضلات حجیم دوسر بازو و سینه صاف و حجم ماهیچه غیرمعمول، ظاهری مردانه به سمینیا می دهد. نشریه نیویورکر او را " به طرز نفس گیری زمخت" توصیف کرد.
سمنیا چند ماهی از حضور در مسابقات منع شد و یک سری آزمایشات تشخیص جنسیت را از سر گذراند. در 2011، فدراسیون بین المللی دو و میدانی سطح مجاز تستوسترون در خون ورزشکاران را تعیین کرد.
نقش تستوسترون در بهبود عملکرد در دویدن، یا هر فعالیت ورزشی دیگر چندان روشن نیست. البته مردن به طور میانگین از زنان سرعت بیشتری دارند، ولی تستوسترون تنها عامل نیست. مردان هم گلبول قرمز بیشتری در خون خود دارند، هم از قلب و ریه بزرگ تری برخوردارند. به دلیل نبود صراحت در شواهد علمی، «دیوان داوری ورزش» در سال 2015 ، مقررات IAAF درباره سطح مجاز هورمون را به مدت دو سال تعلیق کرد. همین تعلیق به کَستر سمنیا و دونده زن هندی، «دوتی چاند»Dutee Chand، که او هم به خاطر سطح بالای تستوسترون منع مسابقه داشت بتوانند در ریو2016 شرکت کنند.
دوتی چاند، دونده هندی اما در همین زمان، زنان دیگری هم بودند که برای تطبیق با مقررات IAAF، اعمال جراحی سختی صورت داده و مرارت هایی را تحمل کرده بودند. نیویورک تایمز بعد از المپیک لندن گزارش داد:
" در المپیک لندن، 4 زن دونده، بین 18 تا 21 سال، همه از مناطق روستایی کشورهای در حال توسعه، به خاطر سطح تستوسترون طبیعی خون خود از سوی فدراسیون جهانی از حضور در مسابقات منع شدند. در نتیجه آن ها برای مطابقت با مقررات جدید تن به اعمال جراحی برای برداشتن غدد مردانه درونی(تولیدکننده هورمون تستوسترون) و سایر اعمال جراخی و هورمون-درمانی های مرتبط دادند."
اما «دوتی چاند»، دونده هندی، حاضر به مصرف داروهای کاهش دهنده تستوسترون نشد و به مقامات گفت که " می خواهد همان که هست بماند." البته او در المپیک ریو عملکرد ضعیفی داشت تا نشان دهد که بر خلاف تصور عامه، تستوسترون نقش «سوخت جت» را در بدن ایفاء نمی کند.
جدای از هر تصمیمی که سازمان های اداره کننده ورزشی درباره آزمایش های سطح هورمونی بگیرند(مثلا IAAF اعلام کرد که تصمیم دیوان داوری ورزشی را به چالش می کشد)، این مجادله ظاهرا به این سادگی رفع نمی شود، چرا که ورزشکاران زن به طور طبیعی، نسبت به زنان معمولی، سر و ظاهر و پیکربندی مردانه تری پیدا می کنند. به علاوه، میزان پذیرش ورزشکاران «دوجنسه»Transgender توسط افکار عمومی نیز نقش زیادی در پایان یا تشدید این بحث دارد.
گفتنی است که در جبهه مقابل هم کسانی هستند که از حق حضور کَستر و دوتی و ورزشکارانی شبیه آن ها با همین وضعیت کنونی خود دفاع می کنند. آن ها می پرسند که آیا اگر کسی، به فرض صحت تاثیر چشمگیر هورمون تستوسترون در فعالیت ورزشی، این «سوخت جت» را به صورت مادرزاد و طبیعی در بدن خود داشته باشد، قوانین و قواهد المپیک را نقض کرده است؟ مشابه چنین سوالاتی در المپیک قبلی هم مطرح بود که «اسکار پیستوریوس»، دونده آفریقای جنوبی، با دو پای قطع شده و با استفاده از پاهای مصنوعی از جنس «فیبر کربن» در مسابقات شرکت کرده بود.
اسکار پیستوریوسسال هاست که دیگر مسابقات المپیک مدرن، بر خلاف نیت پایه گذاران آن(جهت برقراری عدالت) صرفا آوردگاه ورزشکاران «آماتور» نیست. حرفه ای شدن ورزشکاران و وارد شدن پول های کلان به عرصه ورزش اما هیچ گاه استفاده از مواد نیروزای غیرمجاز یا همان دوپینگ را در میادین المپیک توجیه نمی کند. شاید در هیچ عرصه ورزشی به اندازه المپیک،دوپینگ امری مذموم و نکوهیده نیست، چرا که کاملا با روح این مسابقات در تضاد است. اما داشتن ظاهر و هیبتی عجیب در المپیک نه تنها «غیرمعمول»، «ناموجه» یا «ضدورزشی» محسوب نمی شود، بلکه می توان گفت که بسیاری از ورزشکاران المپیکی، به ویژه نخبگان رشته های مختلف، به نوعی«غیرطبیعی» به نظر می رسند و تفاوت های مشخصی با افراد عادی دارند. نمونه واضحش، «مایکل فلپس» آمریکایی، نابغه شنای دنیا با سابقه 4 دوره حضور طلایی در المپیک است که به لحاظ ظاهر بدنی گویی روز به روز به آبزیان و حتی موجود افسانه ای، یعنی «پری دریایی» شبیه تر می شود: دست هایی باله مانند و سرعت و انعطاف پاهای او که شباهت عجیبی به دم ماهی یا «فین غواصی» دارد.
زیست-آمار شناسان، معتقدند که قد 195 سانتی متری «اوسین بولت»، دونده اعجوبه جامائیکایی و قدرت و سرعت عجیب انقباض فیبرهای عضلانی او، از همه لحاظ این دونده را متناسب برای دوی سرعت کرده است، چنان که انگار از شکم مادر، به مانند یک «یوزپلنگ» دونده سرعت به دنیا آمده است. اما ورزشکاران دیگری هستند که مزایای بدنی مادرزادی آن ها این اندازه به چشم نمی آید، مزایایی مانند سطح بالای هموگلوبولین خون یا ظرفیت بالای کیسه های هوایی ریه و امثال این ها.
المپیک پر از توانایی های استثنایی این چنینی است که هیچ گاه رسانه ای نمی شوند و جلب توجه نمی کنند. اصولا برای قهرمانی در المپیک باید «خاص» بود. «مارلا رانیان»، دونده زن «نابینا»ی امریکایی، وقتی با قهرمانی در مسابقات 1500 متر «پان امریکن» 1999، جواز شرکت در المپیک 2000 سیدنی، در کنار ورزشکاران سالم را به دست اورد، نشان داد که حتی اگر به لحاظ بدنی امتیاز ویژه ای نداشت و حتی نقص فیزیکی هم داشت، به لحاظ توان و قاطعیت روانی یک موجود «خاص» بود.
مارلا رانیان؛ دونده نابینای آمریکایی که در المپیک سیدنی و اتن شرکت داشتاین توانایی های خاص صرفا در بدن تراش خورده و عضلات پیچیده و موزون فلپس یا بولت نیست، بلکه قهرمان ماراتن یا پیاده رَوی المپیک هم به نوعی«غیرمعمول» هستند، منتهی هیچ گاه مسابقات طولانی و فرساینده ماراتن یا پیاده روی، یک هزارم توجهات دوی صد متر یا شنای سرعت را به خود جلب نمی کند.
واقعیت این است که که مسابقات ورزشی، و در راس آن ها المپیک، لاجرم قواعد و مقررات سفت و سخت خود را دارند، اما ده ها ورزشکار از چهارگوشه جهان هستند که در هر دوره المپیک «نُرم»ها را جا به جا می کنند. این که کسانی درباره عضلات مردانه ورزشکار زنی چون سمنیا حساس می شوند، ولی به شمار زیادی دیگر از ورزشکاران با خصوصیات «عجیب» یا «غریب» توجهی نمی کنند، شاید چندان ربطی به عشق این منتقدان به «عدالت» نداشته باشد. رنگ پوست سیاه سمینیا، یا پوست قهوه ای رنگ چاند، و ظاهر نه چندان ظریف و زیبا و «عکاس پسند» ان ها احتمالا تا حدی مساله را توضیح می دهد.
مادر سمنیا در یکی از روستاهای آفریقای جنوبی عکس دخترش را نشان می دهد
منبع: مشرق
انتهای پیام/