متن این یادداشت به شرح زیر است:
در چهارراهی پشت چراغ قرمز ایستاده ام، تابستان است و هوا حسابی گرم، بنر بزرگی آن سوی خیابان نظرم را به خود جلب می کند"محصولات آرایشی و بهداشتی... با سابقه ترین برند جهانی..."، و چه تصاویر جذاب و طراحی فریبنده ای که شاید کنجکاوی کم تر کسی را برای دیدن محصولاتش از نزدیک بر نیانگیزد.
سرم را به این سوی چهارراه می چرخانم و بنر بزرگ دیگری توجهم را جلب می کند"فلان دانشگاه معتبر در رشته های زیر دانشجوی بدون کنکور می پذیرد، روانشناسی، مدیریت، ریاضی، علوم سیاسی و..." چشمم که به علوم سیاسی می خورد آهی از ته دل می کشم و می گویم بیچاره علوم سیاسی چگونه می خواهد با آن برند لوازم آرایشی و بهداشتی رقابت کند، آن هم در زمانه ای که شوربختانه حتی خیلی از فارغ التحصیلان این رشته هم بدان بی اعتماد شدهاند، از بس که شنیده اند مدرک علوم سیاسی کیلویی چند! با هزاران آرزو و امید وارد این رشته شده اند و وقتی مدرک به دست از در دانشگاه بیرون می آیند عصر بیکاری برای شان آغاز می شود، و می گویند ای کاش در همان درس تاریخ روابط بین الملل و بحث عصر قرون وسطی و جنگ سرد حبس می شدند یا که گرفتار همان تاریخ پر فراز و نشیب عصر صفویه، زندیه، قاجار و حتی پهلوی می ماندند و پشت سر هم از مدرسان دموکراسی نمره ردی می گرفتند. و اما چگونه شد که علوم سیاسی همچون کالایی برای فروش در تبلیغات خیابانی عرضه گشت؟
علوم سیاسی آمده بود تا سیاستمدار و دولتمرد و دیپلمات و متخصص مسائل سیاسی تربیت کند تا تحصیل کردگانش سکاندار منافع ملی شوند، آمده بود تا اندیشمند و صاحب نظر تربیت کند تا برای مسائل حاد جامعه راهکار بدهند و آن را در مسیر پیشرفت و تعالی قرار دهند، و از همه مهم تر، انتظار بود که علوم سیاسی برای ترویج دموکراسی و آزادی خواهی و ساختن جامعه ای زنده و پویا کمر همت ببندد. تا مدتی پیش شور و شوق برای ورود به رشته علوم سیاسی بسیار زیاد بود، ولی هرچه به جلوتر آمدیم از اشتیاق ها کاسته شد، تا جایی که دیگر به زور تبلیغات هم خیلی ها رغبتی بدان نشان نمی دهند.
عوامل مختلفی دست به دست هم دهد تا عصر تراژدیک علوم سیاسی حداقل در کشور ما آغاز شود، سیاست پرنقص آموزش عالی مهم ترین علت رکود این رشته می تواند باشد، سیاست دمار از روزگار علم سیاست در آورد، علوم سیاسی به عنوان یک رشته خاص و تاثیرگذار و شوربختانه متهم به سکولار بودن و غربی بودن و وصله ناجور بودن، به تدریج عادی شد، آن قدر گروه آموزشی و دانشکده و دپارتمان علوم سیاسی تاسیس شد و چنان کرور کرور دانشجو وارد این رشته شد، که نوعی خفگی گریبانش را گرفت. هرگز نه ساختارهای اداری و سیاسی و تصمیم گیر و مجری توان جذب این همه فارغالتحصیل پرامید را داشت، و نه اکثر دانشکده ها و گروه ها از توان لازم برای پذیرش این همه دانشجو و تامین خواسته های کنجکاوانه و علم دوستی آن ها برخوردار بودند، و حاصل این دو، اشباع فارغ التحصیلان بی کار و متاسفانه کم سواد شد. کیفیت فدای کمیت شد، و دانشجو و فارغ التحصیل علوم سیاسی از عرش به فرش سقوط کرد و در مقایسه با بسیاری از رشته های دیگر کم ارزش جلوه داده شد. علوم سیاسی که خود مدعی تربیت سیاست مدار و سیاست دان بود، بدجوری پشتش توسط خط مشی های آموزش عالی به خاک مالیده شد، یک ضربه فنی واقعی. اما در کنار این ها، عوامل دیگری نیز تاثیر گذار بوده است و من آن را در منحرف شدن این رشته از اهداف متعالی اش در ایران تاثیرگذار می دانم. همان گونه که گفته شد، علوم سیاسی در بین همه اهدافی که دنبال می کند، بایستی به دنبال ترویج دموکراسی و نهادینه شدن آن در فرهنگ عمومی باشد، باید فارغ التحصیلانی را روانه جامعه کند که به معنای واقعی دموکراسی را درک کرده اند و می توانند ارزش ها و اصول آن را در جامعه اشاعه دهند، معلمینی باشند در مدرسه بزرگی به اندازه یک ملت. ولی شوربختانه چنین چیزی دیگر معنا ندارد، از یک سو عمده افرادی که وارد این رشته می شوند رسما و عملا اعتراف می کنند که دنبال مدرک هستند و بدتر از آن، در سوی دیگر، خیلی از کسانی که درس علوم سیاسی می دهند، با رفتارها و اعمال شان نه افرادی آزادی خواه و دموکرات منش، بلکه مستبدان و دیکتاتورهایی عین خود تربیت می کنند. اگر پای صحبت های خیلی از این دست افراد بنشینی، فقط شعارهای زیبای دمکراتیک و آزادی خواهانه به گوش می رسد، کسانی که دم از عدالت و آزادی خواهی و دموکراسی می زنند ولی در عمل به کوچک ترین انتقادات وقعی نمی نهند، مستبدانه رفتار می کنند و هرگز به آنچه که خود درس می دهند عمل نمی کنند، و این در بلندمدت دانشکده های علوم سیاسی را از عاشقان و شیفتگان واقعی علم سیاست تهی می کند، "و از ماست که برماست."
اما در پایان می خواهم با مخاطبین خود در رشته علوم سیاسی و زیرمجموعه های آن که هنوز به نظر من در صدر هرم دانش قرار دارد صحبتی کوتاه داشته باشم، با دانشجویان و فارغ التحصیلانی که هرگز به نومیدی تن در نداده و با قلب پاک شان در راه آرزوهای های طلایی رنگ و نورانی تلاش می کنند، و دنیای علم سیاست را کماکان زیبا نگاه می دارند. آری مدتی است علوم سیاسی وارد عصر تراژدی خود شده است، رکودی تلخ بر آن حاکم شده، مدرک گرایی روح علوم سیاسی را می رنجاند، ولی هیچ چیزی ثابت نخواهد ماند، تراژدی هم ماندگار نیست، آن هم می گذرد و دوباره علوم سیاسی مسیر خود را بازخواهد یافت و در مسیر تحقق اهداف اصیل و واقعی اش قرار خواهد گرفت، و اینجاست که مسئولیت ما، اعضای جامعه بزرگ علوم سیاسی، سنگین تر می شود. بیایید با اعمال و رفتارمان علوم سیاسی را در مسیر واقعی اش قرار دهیم، کمک کنیم عصر تراژدی زودتر به پایان رسد، همان گونه که در کتاب های درسی مان قرون وسطی را ورق می زنیم، در حال حاضر هم گذار از عصر تراژدی علوم سیاسی را تسریع کنیم. علوم سیاسی را نه برای مدرک که برای هدف مقدس آن بیاموزیم، از مسیر آن به دموکراسی بیاندیشیم و در لابه لای بحث ها و درس های آن ساخته شویم برای ساختن کشور عزیزمان. از ارج و ارزش رشته تحصیلی مان حراست کنیم و بدانیم که کماکان جهان بدون سیاست دان و سیاست مدار و اندیشمند و صاحب نظر سیاسی، مدیریتش بسیار دشوار خواهد بود. علوم سیاسی دوباره عصر طلایی خود را در کشورمان آغاز خواهد کرد و بارقه های امید برای تحقق آن از هم اکنون درخشان به نظر می آید. رشد دانش به انسان هایی نیاز دارد که هرگز اسیر مادیات نشود و همواره به حقیقت وفادار بماند، و خوشبختانه هنوز در جامعه فاخر علوم سیاسی، اساتید و محققان و صاحب نظران زیادی وجود دارند که چنین می اندیشند و عمل می کنند و بایستی بر شمار آن ها افزوده شود، این وظیفه سنگینی است بر دوش همه دانشجویان این قلمروی دانش و تمام رشته های زیرمجموعه و هم پیوند آن. آری با تمام این اوصاف با جرات و از صمیم قلب می توان گفت: "بفرمایید علوم سیاسی"، جایی که هنوز به خیلی از آرزوهای بزرگ و طلایی تان تحقق می بخشد. جامعه علوم سیاسی افتخار می کند که در جهت تحقق اهداف بزرگی همچون ساختن و آباد کردن کشور، تامین منافع ملی، حراست از صلح و امنیت ملی و بین المللی و از همه مهم تر ترویج دموکراسی و تحکیم بنیان های آن تلاش می کند.
به قلمروی اندیشه و فلسفه سیاسی، سیاست خارجی و روابط بین الملل، حقوق و اقتصاد سیاسی بین الملل، جامعه شناسی و روانشناسی سیاسی، تاریخ ملت ها و سرگذشت فاتحان و جهان گشایان، انقلابات و جنبش های سیاسی، لویاتان و قرارداد اجتماعی، فرهنگ و اسطوره سیاسی و ده ها بحث و درس جذاب دیگر، و یک کلام دنیای زیبای علوم سیاسی خوش آمدید.
دکتر افشین زرگر 1395/6/11
انتهای پیام/