گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان - ژانر وحشت یکی از ریشهدارترین و قدیمیترین گونههای سینمایی به شمار میرود. معمولاً فیلم قصر شیطان (که ژرژ مه لیس، پدر سینمای داستانگو، آن را در سال 1896 در فرانسه ساخت) را پایهگذار سینمای وحشت میدانند.
با وجود سابقه طولانیِ گونۀ وحشت در سینمای جهان و فیلمهای مطرح متعددی که در این ژانر ساخته شده است، سینمای وحشت در ایران بسیار محدود بوده و بسیار کم به آن به طور جدی توجه شده است.
برخی از فیلمهای قبل از انقلاب ساموئل خاچیکیان را میتوان با کمی اغماض در دسته فیلمهای ترسناک جای داد، هر چند او بیشتر به تعلیق و دلهره اهمیت میداد تا ترس. پس از انقلاب هم تا مدتها گونهای به نام وحشت در ایران فراموش شده بود. داریوش فرهنگ اولین فیلم بلند سینماییاش، «طلسم» را سال 65 ساخت. «شب بیست و نهم» (حمید رخشانی) که در اواخر دهه 60 ساخته شد. به عقیده بسیاری از منتقدان یکی از بهترین فیلمهای سینمای ایران است که در ژانر وحشت ساخته شده و تمام عناصری که فیلم را ترسناک کردهاند، ایرانی هستند؛ از شبح و آل گرفته تا روابط سنتی بین آدمها.
دهه 80، دهه طلایی ژانر وحشتدهه 80 را میتوان دهه طلایی ژانر وحشت در سینمای ایران دانست. در ابتدای این دهه فیلم «اثیری» (محمدعلی سجادی) ساخته شد. فیلمی که با اغماض فیلمی خوب بود و استقبال خوبی هم از آن شد، ولی «خوابگاه دختران» (محمدحسین لطیفی) یکی از اولین تلاشهای سینمای ما برای ترساندن تماشاگر بود.
هنوز این ترس وجود داشت که شاید تماشاگر از فیلمهای ترسناک که به هر حال مثل هندوانه دربسته بودند، استقبال نکنند. فروش بالای این فیلم، فتح بابی بود برای یک گونه جدید در سینمای ایران. در سالهای بعد هم فیلمهای دیگری از جمله «پارکوی» (فریدون جیرانی)، «خواب لیلا» (مهرداد میرفلاح)، «آل» (بهرام بهرامیان) و «اقلیما» (محمدمهدی عسگرپور) در این ژانر ساخته شدهاند.
در سال 88، سه فیلم «حریم» (سید رضا خطیبی سرابی) ، «کلبه» (جواد افشار) و «پستچی سه بار در نمیزند» (حسن فتحی) اکران شدند که میتوان آنها را متعلق به سینمای وحشت دانست. در میان این فیلمها، «کلبه» فیلم قابل اعتنایی نبود، اما «حریم» و «پستچی سه بار در نمیزند»، هر دو نمایانگر پیشرفتهایی در این ژانر بودند.
ترس تهیهکنندگان از شکست در گیشهباران رحیمی منتقد سینما درباره عدم موفقیت ژانر وحشت در سینمای ایران گفت: «عوامل مختلفی باعث عدم موفقیت در این ژانر شده است. مهمترین عامل ترس تهیهکنندگان و سرمایهگذاران از عدم فروش فیلم است. با توجه به سابقه نهچندان درخشان ساخت چنین فیلمهایی گویا ادامه حیات گیشه بیشتر به ژانر کمدی وابسته است تا آزمون و خطا در ژانر وحشت.»
این منتقد سینما ادامه داد: «البته عدم آگاهی فیلمسازان نیز در این امر بیتأثیر نبوده است. بسیاری از اهالی سینما تصور غلطی از این ژانر دارند. آنها گمان میکنند برای ترساندن مخاطب باید از تکنیکهای خاص تصویری و گریمهای سنگین استفاده کرد که هزینههای هنگفتی در پی خواهند داشت، در صورتی که یکی از مهمترین و موفقترین عوامل در مطرح شدن این ژانر، ایجاد دلهره و تعلیق با استفاده از فیلمنامه قوی است.»
نبودن خلاقیت در فیلمنامهاین کارشناس ارشد کارگردانی سینما افزود: «شاید عجیب باشد، ولی روزگاری هم چالش بزرگ فیلمسازان ایرانی خنداندن مخاطب سختگیر و عبوس ایرانی بود و تنها عاملی که باعث موفقیت و فروش این ژانر شد توجه به جزئیات فرهنگی جامعه و عدم تقلید از موارد مشابه غربی بود. در حال حاضر آنقدر ژانر کمدی در گیشه موفق است که باعث آشتی مردم با سینما شده و فروش فیلمها را به رقمهای میلیاردی رسانده است.»
این نویسنده با اشاره به ضعف در فیلمنامههای ژانر وحشت در سینمای ایران اظهار کرد: «حالا این سؤال پیش میآید که فیلمهای ایرانی چطور توانستهاند در ژانر کمدی موفق باشند و از نمونههای مشابه غربی پیشی بگیرند؟ پاسخ این سؤال در محدودیتها و خط قرمزهاست. در سینمای جهان درصد بالایی از شوخیها چه در دیالوگها و چه در حوادث، جنسیتی یا سیاسی است. از آنجایی که در ایران خط قرمزهای عرفی و قانونی اجازه استفاده از این المانها را به فیلمنامهنویسان نمیدهد، با نگاهی موشکافانه به المانهای فرهنگی کشور خودمان موفق به خلق موقعیتهای کمیک شدهاند.»
کپی از نسخههای هالیوودیرحیمی تاکید کرد: «ولی این خلاقیت در ژانر وحشت دیده نمیشود، چون فیلمسازان ما به دنبال ساخت کپیهای ناموفق از نسخههای هالیوودی هستند. نتیجه کار اثری باسمهای است که ارتباطی با مخاطب برقرار نمیکند، چون میشود اصل آن را با کیفیت بهتر دید!»
او افزود: «در برخی ژانرها که اصول استاندارد مشخصی برای ساخت دارند استفاده از چارچوبهای تجربه شده میتواند باعث موفقیت شود. برای نمونه ژانر کارآگاهی و پلیسی المانهای مشخصی دارد که با رعایت آنها میتوان نسخههای با کیفیتی ساخت. در فیلمهای پلیسی و کارآگاهی ایرانی به وضوح این پیشرفت دیده میشود.»
عدم توجه به پتانسیل داستانگویی ایرانیاین فیلمنامهنویس اضافه کرد: «بسیار باعث تأسف است که ما بر داستانها و روایتهای بومی کشور خودمان تکیه نمیکنیم. قصههای کهن و حتی معاصر نواحی مختلف ایران سرشار از سوژههای بکر برای کار شدن در این ژانر هستند. به عنوان مثال ژاپنیها بر المانهای فرهنگی خودشان اعتماد کردند و در این ژانر آنقدر درخشیدند که هالیوود شروع کرد به بازسازی نسخههایی از فیلمهای آنها در ژانر وحشت؛ فیلمهایی مانند «کینه» و «حلقه» که از موفقترین و پرفروشترین فیلمهای ژانر وحشت در دهههای اخیر شدند.»
منبع: روزنامه ابتکار
انتهای پیام/