مقام معظم رهبری در دیدار با دانشآموزان و دانشجویان در سال 94 تأکید کردند که مراد از «مرگ بر آمریکا»، «مرگ بر ملت آمریکا نیست بلکه یعنی مرگ بر سیاستهای آمریکا.»
بیانات ایشان به شرح ذیل است.
اولا این نکته را عرض بکنیم که این، پایهی خیلی از بحثهای ما است، مبارزهی با استکبار در انقلاب اسلامی و در میان ملّت ما یک حرکت معقول و منطقی و دارای پشتوانهی علمی، و یک حرکت خردمندانه است، برخلاف آنچه بعضی میخواهند وانمود بکنند که این یک حرکت شعاری است، احساساتی است، متکی به منطق و عقلانیّت نیست، بعکس، حرکت ملت ایران یک حرکت متّکی به عقلانیّت است.
خب، ملتها در مقابل حوادث دو جورند؛ بعضی از ملتها حادثه را، سختی را، شکنجه را لمس میکنند اما نمیتوانند یک تحلیل و یک جمعبندی درستی برای خودشان به وجود بیاورند که این جمعبندی آنها را به حرکت متقابل وادار کند؛ بعضی ملتها این جورند. ملّتهایی که رهبران کارآمد و شایستهای داشته باشند، نه، سختیها را تحمّل میکنند امّا در کنار آن، آگاهیها و بصیرتها و راه حلها و تقویت باورهای صحیح و منطقی را هم دنبال میکنند؛ ملت ایران از این قبیل بود. خدای متعال تفضّل کرد، رهبری امام بزرگوار را به این ملّت به عنوان یک موهبت بزرگ داد، امام بزرگوار ملت را آگاه کرد، بصیرت بخشید، سختیها را خودش تحمّل کرد، زندان رفت، تبعید شد، دست برنداشت؛ بتدریج این آگاهی و بصیرت همهگیر شد، تا در سالهای 56 و 57 به شکل یک حرکت عمومی در میان ملت ایران درآمد. این حرکت هدفش و آماج حملهاش فقط دستگاه سلطنت نبود، آمریکا هم بود.
امام بزرگوار ما در سال 42، در اوایل شروع نهضت اسلامی فرمود: رئیس جمهور آمریکا مبغوضترین افراد امروز در ایران است. (3) این معنا را القا کرد به افکار عمومی؛ تبیین کرد برای مردم که هر چه هست زیر سر آمریکا است؛ شرارتها زیر سر آمریکا است. خب، این مبارزه به نتیجه رسید.
اشکال کار مبارزاتی که به شکست میانجامد، این است که یا ملتها طاقت ندارند و ایستادگی نمیکنند، یا رهبرانی که بتوانند اینها را درست اداره کنند ندارند.
ملت ایران راه را درست رفت، حرکت را درست انجام داد؛ رهبری مقتدر، آگاه، مصمّم و دارای توکل به خدا، اتکاء به خدا، اتکاء به وعدهی الهی که «ان تنصرو الله ینصرکم»؛(4) موجب شد که این ملت بتواند به پیروزی برسد.
آن کسانی که خیال میکنند رابطهی با آمریکا، دوستی با آمریکا موجب میشود که انسان از آسیب آمریکا محفوظ بماند، به این تجربهی تاریخی مراجعه کنند؛ هنوز سفارت آمریکا در ایران بود، آمریکاییها راحت در داخل کشور رفت وآمد میکردند، انقلاب موجب نشده بود که آمریکاییها را از ایران بیرون کنند؛ مثل بقیهی دولتها سفارت داشتند، مأمورین داشتند، در اینجا داشتند زندگی میکردند؛ در همان هنگام دولت آمریکا دشمنی خودش را با انقلاب نشان داد. علاوهی بر این، محمدرضا را که یک دشمن قطعی ملت ایران بود، در آمریکا میهمان خودش کرد، او را بردند در آمریکا نگه داشتند، در واقع پناه دادند به دشمن ملت ایران. خب، عکسالعمل و واکنش به این حرکت، حرکت دانشجویان بود؛ رفتند سفارت آمریکا را گرفتند، معلوم شد اینجا لانهی جاسوسی است، معلوم شد در طول این چند ماه بعد از پیروزی انقلاب، در این مدّت، اینجا مرکز توطئه انقلاب بوده است؛ این را اسناد منتشر شدهی بعدی از داخل سفارت آمریکا نشان داد و ثابت کرد.
جوانهای عزیز! اسناد لانهی جاسوسی را بگیرید بخوانید، درس آموز است. دانشجویانی که سفارت را تسخیر کردند و فهمیدند اینجا لانهی جاسوسی است، با زحمت زیاد این اسناد را- که سعی کرده بودند در کاغذ خردکنها آنها را خرد کنند، نابود کنند- به هم چسباندند، با زحمت زیاد اینها را استحصال کردند و منتشر کردند؛ هفتاد، هشتاد جلد کتاب منتشر شده است. اینها نشان میدهد که آمریکاییها چه در هنگام اوج نهضت، چه در هنگامی که نهضت و انقلاب پیروز شده است و جمهوری اسلامی تشکیل شده است، دائم در حال توطئه علیه نظام اسلامی بودهاند؛ آمریکا این است.
هر گروهی که میتوانست علیه انقلاب حرکتی بکند، از سوی آمریکاییها حمایت شد: کودتای معروف به کودتای پایگاه شهید نوژهی همدان، یکی از این قضایا بود؛ کمک به کسانی که به عنوان قومیّتها در گوشه و کنار کشور علیه انقلاب حرکت میکردند، یکی از این نمونهها بود؛ بعد تشویق صدام حسین به حملهی به ایران و هشت سال کمک به صدام حسین یکی از این نمونهها بود. هشت سال! آمریکاییها در طول جنگ، بخصوص بعد از سال دوم و سوم، کمکهایشان را شدید کردند، امکانات دادند؛ هم آنها، هم متأسفانه همپیمان اروپاییشان. آمریکاییها این جوری با انقلاب ما عمل کردند؛ همّت آنها این بود که این اساس را براندازند.
یکی از کارهای آمریکاییها در این سالهای آخر، این است که کسانی را وادار کنند به بزک کردن چهرهی آمریکا؛ به اینکه این جور وانمود بکنند که آمریکاییها اگر هم یک روزی دشمن بودند، امروز دیگر دشمنی نمیکنند؛ هدف این است. هدف این است که چهرهی دشمن برای ملّت ایران پنهان بماند تا از دشمنی او غفلت بشود و او بتواند دشمنی خودش را اعمال کند و خنجر را از پشت فرو کند؛ هدف این است یک عدهای البته مغرضانه این کار را میکنند، یک عدهای هم از روی ساده لوحی این کار را میکنند. واقعیّت قضیه این است که اهداف آمریکا نسبت به جمهوری اسلامی هیچ تغییر نکرده است؛ هیچ تغییر نکرده. امروز هم اگر بتوانند جمهوری اسلامی را نابود کنند، یک لحظه تأمّل نمیکنند؛ منتها نمیتوانند و انشاءالله با همت شما جوانها، با پیشرفت شما جوانها، با گسترش و عمق بصیرت ملّت ایران در آینده هم نخواهند توانست این کار را بکنند.
جوانها اولا تاریخ مبارزات ملت ایران را بیشتر بخوانند و بیشتر بدانند؛ و کسانی که اهل بیان هستند، اهل گفتن هستند، برای جوانهای امروز ما تبیین کنند که در دوران مبارزات بر ملت ایران چه گذشت، چه کسانی مقابل ملت ایران بودند، ساواک را چه کسی به وجود آورد، روشهای شکنجه را چه کسی به ساواکیها یاد داد، عناصر مؤمن و علاقهمند را با نظارت چه کسانی در داخل کشور مورد شکنجه قرار دادند؛ اینها را جوانهای ما بایستی آگاه بشوند و بدانند.
تکیهی ما بر دشمنی دشمنان خارجی به معنای اغماض از ضعفهای درونی خودمان نیست. این را به شما جوانهای عزیزم عرض بکنم؛ ما در درون خودمان ضعفهایی داریم؛ دشمن در موارد زیادی از ضعفهای ما استفاده میکند؛ این ضعفها را باید برطرف کنیم. ما ضعف در سیاستگذاری داریم؛ ضعف در اجرا داریم؛ ضعف در تلاش داریم؛ گاهی دچار تنبلی و دچار کاهلی در حرکتهای خودمان میشویم؛ ضعف در (تشخیص) اولویّتهای کشور داریم؛ گاهی اوقات سریک چیز جزئی، گروههایی در دورن کشور از خودمان باهم درگیر میشوند، سر یک امری که ضرورتی هم ندارد، لزومی هم ندارد؛ از دشمن غافل (میشویم)؛ اینها ضعفهای ما است؛ این ضعفها را بایستی برطرف کرد. لکن وجود دشمن- دشمنی که آگاه است، دشمنی که پول خرج میکند، دشمنی که اگر بتواند از هیچ جنایتی فروگذار نمیکند- یک چیزی است که نباید مغفولعنه بماند.
اینکه امام(رضوان الله علیه) مکرر تکرار میکردند که هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید، به خاطر این است؛ بر سر یکدیگر کمتر فریاد بکشید. نمیگویم انتقاد نکنیم؛ نه، بالاخره جامعه، جامعهی آزادی است، افکار آزادند، حق انتقاد وجود دارد، انتقاد هم مایهی پیشرفت است اما دشمن اصلی را با دشمنان درجهی دو و با دوستانی که با آنها اختلاف نظر داریم و دشمن هم حتّی نیستند، اشتباه نگیریم؛ دشمن اصلی جای دیگر است.
دشمن اصلی آن دشمنی است که با همهی توان درصدد این است که دستاورد عظیم ملت ایران را از او بگیرد؛ این دستاورد عبارت است از حضور ملّت، حاکمیّت ملی، نفوذ افکار قرآنی و اسلامی در میان مردم؛ این آن دستاورد بزرگ است که ما را به پیشرفت میرساند.
میخواهند حکومت ظالمانه، حکومت دست نشانده، حکومتی دلباختهی به غرب و تسلیم غرب و مرعوب غرب به وجود بیاورند، هدفشان این است؛ این را بایستی از یاد نبریم و این دشمن را درنظر داشته باشیم.
من توصیهام به جوانها این است که اولا جوانهای دانشجو و دانشآموزان تحصیلات را خوب دنبال کنند. علم وسیلهی قدرت است؛ یکی از مهمترین مؤلفههای قدرت ملی، عبارت است از دانش؛ علم را دنبال بکنند؛ اهداف عمومی را برخواستههای شخصی مقدم بدارند؛ بصیرت خودشان را نسبت به اوضاع کنونی، نسبت به گذشتهی تاریخی نزدیک، روز به روز افزایش بدهند و بتوانند صحنهی امروز دنیا را مشاهده بکنند.
امروز جمهوری اسلامی با صدای رسا، بدون بیم، بدون اینکه از تهدید دشمن بترسد و مرعوب دشمن بشود، دارد علیه نظام، علیه سلطه، علیه استثمار و استکبار فریاد میکشد و این را ملتها دارند و میشنوند و تحت تأثیر قرار میگیرند.
معلوم هم هست که مراد از «مرگ بر آمریکا»، «مرگ بر ملت آمریکا نیست، ملت آمریکا هم مثل بقیهی ملتها (هستند)، یعنی مرگ بر سیاستهای آمریکا، مرگ بر استکبار؛ معنایش این است، این دارای پشتوانهی عقلانی است؛ قانون اساسی ما به این ناطق است، تفکرات اصولی و عمیق و منطقی بر این ناطق است و این را برای هر ملتی که تشریح بکنیم، آن را میپسندند و میپذیرند و قبول میکنند.
انتهای پیام/