به گزارش
خبرنگار فوتبال و فوتسال گروه ورزش باشگاه خبرنگاران جوان بهرام افشارزاده در خطاب به مرحوم منصور پورحیدری دل نوشته ای را منتشر کرد.
به نام پدر
سخت است نوشتن از مردی که عظمت روحش، آبی بینهایت آسمان را فرا گرفته است.
جمعه 14 آبان 1395 هرگز از خاطرم محو نمیشود. روزی که برای آبیها، قرمزها، زردها و هر کسی که گوشه نگاهی به فوتبال ایران داشت، سیاه شد، حالا همه از او میگویند،از او مینویسند.
میدانم ماتم از دست دادن عزیزان چیست. با این اندوه بزرگ شدم اما انگار، دوباره کمرم میشکند. شاید آن روز، آن بعدازظهر رنگ پریده پاییزی، زمانی که جلوی در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان ایرانمهر، پا و نای رفتن نداشتم، همه چیز را فهمیدم، فهمیدم که باید نگاه به آسمان دوخت و دل به معجزه خوش کرد.
نه، نمیتوانستم باور کنم. نمیخواستم قبول کنم آنجا، روی تخت تک و تنها ماندی. آنجا یک تکه از آسمان، عشق را به جنگ مرگ فرستاده بود. نه... رفتن منصورخان شوخی است، تلخترین شوخی روزگار. حالا کلمات هم از ذهنم میگریزند. نمیدانستم بغض غیر از گلو، قلم را هم فرا میگیرد. حالا غم بر همه چیز سایهگستر شده، همه جا رنگ و لعاب ماتم گرفته.
تیتر یک روزنامهها را میخوانم. فوتبال یتیم شد، تاج از سر استقلال افتاد، آسمان آبی نیست، بهشت آبی شد... نه حتی فکرش هم دروغ است. مگر میشود تو نباشی؟ مگر میتوانیم استقلال را بدون تو تصور کنیم؟ بلند شو مرد. بلندشو و دوباره دستت را روی شانهام بگذار.
دوباره زخمهایت را پنهان کن و به پهنای صورتت لبخند بزن. بلند شو به خانهات، به استقلال برگرد، تا کوچهها دوباره از تو آبی شوند. آسمان آبی نیست، رنگش پریده، مثل این روزهای آخر تو... بلند شو مرد، منصورخان اینطور با ما شوخی نکن، به خدا طاقتش را نداریم... منصور، ما که این حرفها را با هم نداشتیم؟ تو که هیچوقت تنهایم نمیگذاشتی.
تو پدر استقلال و برادر من بودی. چرا میگویم بودی؟! نه منصور نازنین تا ابد هستی. تا همیشه در قلب و جان ما زندهای. استقلال با تو معنا میگیرد. تلالو آن دو ستارهای که با یاران و شاگردانت از آسمان فوتبال قاره کهن چیدی، هرگز خاموش نمیشود.
نامت تا ابد با تاریخ فوتبال و ورزش ایران عجین شده. تو هستی و انگار ما نیستیم! سخت است نوشتن از تو، از مردی که عظمتش آبی بینهایت آسمان را فراگرفته و بزرگی نامش در بیکران دریاها تا همیشه طنینانداز است. تو جاودانهای مرد.
همیشه با مایی، هر زمان که نامی از استقلال برده میشود، یاد و خاطره تو را زنده میکند. میدانم هنوز هم نگران آبیترین تیم دنیایی. مطمئنم همیشه از آن بالاها تشویقمان میکنی. راستی منصورجان، حالا که جاودانه شدی، سلام ما را به ناصرخان نازنین و غلامحسین مهربان برسان. درود بر شرف اسطورههای فراموش نشدنی استقلال و ایران.
تو همیشه با مایی، فرقی نمیکند ببریم یا ببازیم، همیشه هستی. تو روح استقلالی، جانمایه آبیهایی، پس همیشه زندهای، همیشه هستی.
انتهای پیام/