این روزنامه آمریکایی در مقالهای با مطرح کردن ادعاهای واهی درباره کشته شدن نیروهای آمریکایی در عراق با موشکهای ایرانی، نوشت: در سال ۲۰۱۱ متیس مصمم بود یک پیام روشن را برای تهران ارسال کند. پیشنهاد او که از حمایت سفیر و فرمانده ارشد آمریکا در عراق برخوردار شد، حمله به ایران بود. به گفته یک مقام که نخواست نامش فاش شود، یکی از گزینهها، حمله شبانه به یک نیروگاه برق یا پالایشگاه نفت در ایران بود.
یک مقام ارشد آمریکا درباره این پیشنهاد که متیس به واشنگتن داده بود، گفت: «تنها از این طریق میتوانستیم به آنها (ایرانیها) بفهمانیم که ما هم موشک داریم.»
در ادامه این گزارش آمده است: پیشنهاد متیس به سرعت به کاخ سفید رسید، کاخ سفیدی که دیدگاهش درباره مهار رفتارهای ایران متفاوت بود. از نظر رئیس جمهور اوباما، حمله آمریکا به خاک ایران فقط باعث میشد اوضاع متشنج، شعلهورتر و تنشهایی که او وعده توقفش را داده بود، گستردهتر شود. دیگران نیز در کاخ سفید نگران بودند که پیشنهاد متیس وقوع یک جنگ دیگر را در خاورمیانه در پی داشته باشد.
جدال بر سر این مسئله، بیانگر شکاف عمیق بین رئیس جمهور و فرمانده ارشدش در خاورمیانه بود. در کاخ سفیدی که همه نگران پیامدهای ناخواسته اقدام نظامی بودند، متیس نماینده جبههای بود که درخواست همیشگیاش یک پاسخ محکمتر بود.
در نهایت، حمایتهای متیس و شیوه تهاجمیاش باعث فاصله گرفتن کاخ سفید و رئیس جمهور از او شد. اکنون متیس نقش متفاوتی را برای یک فرمانده کل دیگر ایفا میکند. او به عنوان وزیر دفاع دولت دونالد ترامپ نظارت بر یک نیروی یک میلیون و سیصد هزار نفری را که در بیش از صد و پنجاه کشور دنیا پراکنده است، به عهده میگیرد. متیس در خدمت رئیس جمهوری خواهد بود که ناکارآمدی دستگاههای اطلاعاتی را زیر سوال برده و هر بار این پیام را ارسال کرده است که با دشمنان قدیمی مثل ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، کنار خواهد آمد.
به نوشته واشنگتن پست، درافتادن متیس با دولت اوباما در خصوص ایران، چشماندازی را در خصوص اینکه چگونه این ژنرال چهار ستاره بازنشسته «بزرگترین ارتش دنیا» را رهبری خواهد کرد و مشاورهای که به ترامپ در بحثهای حساس در «اتاق وضعیت» خواهد داد، ارائه میکند.
در بیشتر دوران ریاست جمهوری اوباما، ایران یکی از سختترین و پرتنشترین مشکلات سیاست خارجی بود. بخش اعظم این چالش، مدیریت کردن اسرائیل نزدیکترین متحد آمریکا در منطقه بود که ممکن بود اقدام یکجانبه علیه ایران انجام دهد.
رهبران اسرائیل پیامهای مبهم برای اوباما و مشاوران ارشدش درباره اینکه تا کجا برای متوقف کردن برنامه هستهای ایران پیش خواهند رفت، ارسال میکردند.
در همین حال، وظیفه متیس در مرکز فرماندهی این بود که در صورت حرکت اسرائیل به سمت جنگ با ایران آماده باشد و به ایرانیها این پیام را ارسال کند که نتیجه هر جنگی برای آنها ویرانگر خواهد بود. این مسئولیتی بود که متیس جدی گرفت و حتی برخی اوقات آنقدر جدی که صدای کاخ سفید و وزارت خارجه را در آورد.
بعد از اینکه متیس برای فرماندهی نیروهای آمریکایی در خاورمیانه در اوت ۲۰۱۰ انتخاب شد، اوباما از او خواست برنامههای خود را ارائه کند. ماتیس گفت که سه اولویت دارد: اولویت شماره یک، ایران، اولویت شماره دو ایران و شماره سه ایران!». تاکید این ژنرال (بر ایران) برخی از رهبران غیرنظامی را که معتقد بودند متیس باید بر طیف گسترده تری از تهدیدات تمرکز کند، آشفته کرد.
متیس و مشاورانش بیوقفه در حال تمرین یک طرح جنگی برای مقابله با ایران بودند.
تدارکات او برای یک جنگ احتمالی با ایران، دیپلماتهایی که در سال ۲۰۱۱ به مرکز فرماندهی آمریکا در قطر دعوت شده بودند را نیز شوکه کرد. به گفته یک دیپلمات شرکتکننده در این جلسه، برخی از دیپلماتها چنین احساس کردند که متیس در حال تشریح سناریوی «جنگ جهانی سوم» است.
واشنگتن پست در ادامه مدعی شد: اقدامات جسورانه متیس وقتی کاخ سفید در صدد برآمد ایران را به پای میز مذاکره بکشاند، مفید واقع شد. بیپروایی او همچنین یک تضمین مجدد برای سران اسرائیل بود که تهدید به حمله یکجانبه میکردند؛ تا اینکه سرانجام، مقامات عالیرتبه در پنتاگون متیس را تشویق کردند تمرکز خود را از ایران بردارد و بر بقیه منطقه مثل افغانستان و پاکستان متمرکز شود. متیس اغلب میگفت که وظیفهاش این است که «نگهبان» آمریکا در خاورمیانه باشد. او از تعدیل کردن دیدگاههایش خودداری کرد.
به نوشته واشنگتن پست، اما اکنون متیس قرار است در خدمت رئیس جمهور بیتجربهای باشد که بیپرواییاش میتواند این ژنرال سابق را وادار به پذیرش نقشی جدید و ناآشنا کند. به همین دلیل، شاید او به عنوان وزیر دفاع دولت ترامپ در موضعگیری علیه ایران محتاطانهتر از زمانی عمل کند که به عنوان یک ژنرال چهار ستاره در دولت اوباما حضور داشت.
شاید هم نه!