به گزارش گروه ورزش باشگاه خبرنگاران؛ به نقل از ایران ورزشی، وضعیت فدراسیونها و انتخاباتشان، حضور داورزنی، ارتباط با کمیته ملی المپیک و شرایط تیم ملی فوتبال و همچنین استقلال و پرسپولیس و البته ورزش بانوان؛ اینها موضوعاتی بودند که هر قدر خلاصه کردیم باز هم نتوانستیم از کنارشان بگذریم. پرسشهایی که پاسخهای جالبی از سوی وزیر ورزش در پی داشت و محتوای همگی آنها، حفظ آرامش است و البته قدم برداشتن در مسیر تحول؛ نه حفظ شرایط موجود. در این بین گلایههایی هم وزیر دارد از کارهایی که زمین مانده. مثل قانون ورزش، سرپرستی اداره شدن فدراسیون ها یا حاشیههایی که برخی به اصطلاح دوستان برای تیمی مثل استقلال ایجاد کردهاند.
تغییری که در راس وزارت ورزش اتفاق افتاد، این ذهنیت را ایجاد کرد که این تغییر در اثر یک نارضایتی از شیوه کار وزارتخانه به وجود آمده و نقدی به وزارتخانه وجود داشته است. در پی این تغییر میشد اینطور برداشت کرد که شما دست به تغییرات سریعی خواهید زد اما بعد از حضورتان در ورزش، روند تغییرات آرام انجام شد. آیا این روند به خاطر این است که نسبت به شرایط کلی کار رضایت داشتید، یا اینکه برای تغییر نیاز به مطالعه بیشتر داشتید؟
اگر بگویم این عبارت شما را قبول ندارم که «تغییرات کند انجام شد»، یعنی رویکرد خودم را نفی کردهام. من اعتقاد دارم هر کاری را باید با تدبیر، ژرف اندیشی و جامعه نگری انجام داد و در این صورت است که میتوان تاثیر بهتری بر جای گذاشت. به همین خاطر شاید در بخش معاونان که گویا بیشتر به چشم میآید، تغییرات با طمانینه بیشتری انجام شده یا در ادامه میشود اما در بخشهای دیگر ما تغییرات زیادی داشتیم. در این مدت مدیر کل حوزه وزارتی را تغییر دادیم. مدیر کل حراست را منصوب کردیم. مدیر کل دفتر امور بینالملل را انتخاب و هیات مدیره شرکت توسعه و نگهداری اماکن ورزشی را اصلاح کردیم. به هر حال همه این کارها زمان و انرژی میبرند که البته مهم هم هستند.
چون معاونتها بیشتر به چشم میآیند، میتوان از واژه کند در مورد تغییرات استفاده کرد.
خب همه اینها مهم هستند. به نظر شما انتصاب مسوول حراست اهمیتی ندارد؟ ضمن اینکه بالاخره دفتر وزارتی معادل یک معاونت کار دارد. درمورد روابط بین الملل هم میخواهم یک توضیح بدهم. حالا نه اینکه چون شما خانم هستید، این را میگویم. من در سازمان قبلی در چند پست از خانمها استفاده کردم و ضرر نکردم. به همین خاطر در اولین پستی که شرایطش فراهم شد، از یک خانم استفاده کردم. تخصص داشت، تجربه و شناخت هم داشت. پس انتخاب مدیرکل روابط بینالملل هم یکی از اتفاقها و تغییرات خوب بوده که انجام شده است.
پس معتقدید که روند خوبی برای بهبود شرایط کار در وزارتخانه انجام شده است.
بالاخره این تغییرات تنها در سطح دو معاونت نبوده و این نشان میدهد که مدام در حال مطالعه روی بخشهای مختلف بودهایم. ضمن اینکه ما سه وزیر، یعنی من، صالحی امیری و دکتر دانش، زمان حساسی به وزارتخانهها آمدیم. زمانی که در دولتها میگویند ماههای آخر است و همه به نوعی با تردید در انتخابها کار میکنند. یکی میگوید چرا تغییر دهیم، دیگری میگوید الان اگر تغییر دهیم، آیا کار پیش میرود و... . بحثهای اینچنینی باعث میشود وزرایی که در چند ماه پایانی کار یک دولت، مسوولیتی را بر عهده میگیرند، کار سختی داشته باشند. به همین خاطر من در وزارت ورزش و جوانان و دو دوست دیگر در دو وزارتخانه دیگر، باید با مطالعه کار را پیش میبردیم. در ارتباط با وزارت ورزش لازم است این را بگویم که مطالعات تقریبا انجام شده و تغییرات به جا مانده در روزهای نزدیک انجام میشود. از زمانی که ما کار را شروع کردیم تا زمانی که کار این دولت تمام میشود، یعنی ۱۲ مرداد ۹۶، وقت زیادی نداشته و نداریم. حالا اگر انشاءا... همین دولت باز انتخاب شود، به هر حال ممکن است اعضای جدید روی کار بیایند و اگر هم قرار باشد تغییری صورت گیرد، که دیگر تکلیف مشخص است. پس در هر دو صورت، کمتر از ۹ ماه زمان داشتیم و همین مساله کار را سخت میکرد. ضمن اینکه یکسری ملاحظاتی هم وجود دارد. ممکن است بخواهی در بخشی تغییری ایجاد کنی اما به این نتیجه برسی که در چند ماه باقیمانده، تحولی که مورد نظر است، انجام نمیشود.
شرایط وزیری که در ابتدای چهار سال کارش را آغاز میکند با یکی مثل من که چند ماه وقت داشته، فرق میکند و هر برنامهای را نمیتوانم پیاده کنم چون محدودیت زمان دارم. این را نمیگویم تا به این برسم که اگر ابتدای دولت، مجلس رای اعتماد میداد، من میتوانستم خیلی کارها را انجام دهم چون اعتقاد دارم دوران مدیریت من، فعلا مثل هندوانه در بسته است و نمیتوان قضاوتی داشت. چه بسا که در پایان دوران حضور من، همه به این نتیجه برسند که دکتر گودرزی عملکرد بهتری نسبت به من داشته و مدیر موفق تری بوده است. پس نمیخواهم به تصمیم مجلس ایرادی بگیرم بلکه میخواهم حساسیت کار را در چند ماه آخر دولت نشان دهم و اگر روی این موضوع، یعنی زمان حضورم دست میگذارم، به این خاطر است که بگویم برای هر جابهجایی و هر تصمیمی باید دقت زیادی داشت.
این فرصت کم را از زاویه دیگری هم میتوان بررسی کرد. اینکه افراد برای حضور در پستها «دو به شک» هستند و ممکن است حاضر به خطر نباشند.
این حرف درستی است. کسی که ما نظر داریم، به این فکر میکند که در این مدت کوتاه چه کاری میتواند انجام دهد. نه اینکه کسی به ما پاسخ منفی بدهد. خدا را شکر، به هر کسی که پیشنهاد دادهایم، قبول کرده است اما به هر حال آنها هم ملاحظاتی دارند که همه اینها کار را در چند ماه باقیمانده سخت میکند.
شنیدیم برای معاونت قهرمانی ابتدا با رسول خادم صحبت کردهاید و بعد سراغ آقای داورزنی رفته اید. البته تایید یا رد صحبت تان با رسول خادم، باشماست اما بر اساس این شنیده و در نهایت اینکه برای معاونت قهرمانی سراغ آقای داورزنی رفتید، میتوان این سوال را پرسید که آیا دست گذاشتن روی روسای فدراسیونها برای معاونت قهرمانی، به واسطه قوی بودن این روسای فدراسیونهاست یا دلیل دیگری دارد؟
ما دنبال این هستیم که برای هر حوزهای که میخواهیم فردی را انتخاب کنیم، کسانی باشند که در آن حوزه اشراف و تسلط داشته باشند و از مقبولیت لازم هم برخوردار باشند. ضمن اینکه در حوزههایی که کار کردهاند نیز سابقه خوبی داشته باشند. با این رویکرد، درباره پست معاونت لازم است این را بگویم که فقط با آقای داورزنی صحبت کردم. مدتها این موضوع را خودم، شخصا بررسی کردم. با کسی هم صحبت نکردم. در نهایت خودم به این جمعبندی رسیدم که آقای داورزنی برای این پست مناسب است.
به خاطر موفقیتهای والیبال به این نتیجه رسیدید؟
من آقای داورزنی را از ۲۰ سال قبل میشناختم. زمانی که ایشان مدیر کل خراسان بود. خراسان آن موقع هم تفکیک نشده بود و ایشان مدیر کل ورزش استان بزرگی بود که این تجربه خوبی است. فدراسیون هم که اداره کرده بود. به ویژه اینکه الان همه متفق القول هستند که یکی از روسای موفق فدراسیونها هستند.
حضور ایشان در معاونت قهرمانی به والیبال لطمه نمیزند؟ خیلیها در والیبال نگاهشان این است که این تغییر ممکن است در برنامههای والیبال خلل ایجاد کند.
امیدوارم که ضربه نزند. به هر حال ایشان با توجه به پستی که در معاونت قهرمانی دارد، بالای سر والیبال هم هست.
با این روند، انتخابات والیبال را سریع برگزار میکنید یا اجازه میدهید که کار در این فدراسیون به صورت سرپرستی دنبال شود؟
فعلا با حفظ سمت برای ایشان یک حکم سرپرستی سه ماهه میزنیم. تعطیلات عید را در پیش داریم. به همین خاطر زمان سه ماهه را برای سرپرستی در نظر گرفتیم تا بعد از تعطیلات، مقدمات مربوط به برگزاری انتخابات را فراهم کنیم و اگر مشکلی پیش نیاید، در اردیبهشت انتخابات این فدراسیون برگزار شود.
پس به برنامهای که برای به صورت سرپرستی اداره نشدن فدراسیونها داشتید، قایل هستید.
خیلی زیاد به این موضوع قایل هستم. روزی که کارم را در وزارت ورزش شروع کردم، حدود ۹ فدراسیون به صورت سرپرستی اداره میشدند که به لطف خدا تا به امروز انتخابات پنج فدراسیون برگزار شده است. چیزی که برای من خیلی عجیب است و به نظرم آفت فدراسیونها و ورزش است، سرپرستی اداره شدن فدراسیونهاست.
سابقه نزدیک به سه سال اداره شدن فدراسیونی را در چند سال اخیر هم داشتیم؛ مثل کشتی که بالاخره مشخص نشد چرا این شرایط پیش آمد. مسوولان وقت اعلام کردند به خاطر سر و سامان دادن به فدراسیون، سرپرست گذاشتهاند.
همینطور است. البته نمیخواهم خیلی وارد جزییات شوم اما سرپرستی اداره شدن را از هر زاویه نگاه کنیم، قابل نقد است. فردی که سرپرست است، چون میداند موقتی است، اصلا نمیتواند برنامهریزی بلند مدتی داشته باشد؛ در نتیجه دنبال تامین منابع مالی نمیرود. ضمن اینکه ممکن است یکسری ولخرجیها داشته باشد.
با دانستن این موارد، این موضوع زمانی بیشتر سوال برانگیز است که رییسی که کاندیداست باید برود و برای مدتی از فدراسیون فاصله بگیرد و سرپرست بیاید تا بتواند در انتخابات شرکت کند. این مساله باعث شد در چند سال اخیر، تعداد زیادی فدراسیون حداقل برای چند ماه مدیریت به صورت سرپرستی را تجربه کنند.
این موضوع که اصلا استناد قانونی نداشت، برای خود من هم عجیب بود. این چه معنایی میدهد که اگر ما میخواهیم انتخابات فدراسیونها را برگزار کنیم، باید رییسش را برکنار کنیم تا نتواند برای انتخابات بعد اعمال قانون کند. مثلا رییس جمهور یک کشور که چهار سال در راس کار بوده، نباید بتواند انتخابات بعد را برگزار کند؟ رییس جمهور کشور در سمت خودش هست، وزیر کشور را خودش انتخاب کرده و قانون به او این اجازه را داده که انتخابات دوره بعد را که خودش هم کاندیداست، برگزار کند. رییس فدراسیونی که از ریاست جمهوری بالاتر نیست. حالا ما مثلا میخواهیم متفاوت رفتار کنیم چون فکر میکنیم که آن فرد ممکن است اعمال نفوذ کند. این موضوع اینقدر از نظرم عجیب بود که در همین آخرین نشست با روسای فدراسیونها این موضوع را لغو کردم و از این پس قرار نیست کسی که ثبت نام میکند، از ریاست کنار برود.
با این کار جلوی خیلی از حاشیهها و سر و صداها گرفته میشود.
هم جلوی خیلی از حاشیهها گرفته میشود، هم اینکه جلوی آسیب رساندن به یک رشته ورزشی را میگیریم. من معتقدم که با تعیین سرپرست، حتی به مدت سه ماه، به روال جاری فدراسیونها لطمه میزنیم. البته در بعضی موارد مجبوریم. مثل اتفاقی که در تیراندازی افتاد. من چارهای نداشتم چون باید حکم دیوان عدالت اداری را به عنوان یک مرجع مستقل قانونی اجرا میکردم. نمیتوانستم صبر کنم تا انتخابات برگزار شود چون اجرای احکام پشت سر هم نامه میزد و برای ما خط و نشان میکشید و آقای سجادی هم میگفت «مرا منفصل از خدمت میکنند.» میدانید که عدم اجرای احکام دیوان عدالت اداری، انفصال مسوول مربوطه را در پی دارد و این اجازه قانونی را دارد. پس در مورد تیراندازی چارهای نداشتیم وگرنه من هرگز آرامش فدراسیونی را به هم نمیزنم و جز در مواردی که به این شکل یا مثل موضوع والیبال، مجبور نباشم، برای هیچ فدراسیونی سرپرست نمیگذارم.
بحث فدراسیونها و انتخاباتشان که وسط میآید، نمیتوان از کنار رفتار چند گانه با یک قانون گذشت. قانونی که میگوید بازنشستهها، دوشغلهها، نمایندگان مجلس و اعضای شورای شهر، اجازه حضور در راس فدراسیونها را ندارند. به اینکه با این قانون موافقیم، یا مخالف، کاری ندارم. سوالم این است که اگر این قانون وجود دارد و همه ملزم به اجرایش هستند، چرا به یکی اجازه شرکت در انتخابات داده میشود، به دیگری نه. مصداقش را به شکلهای مختلف در انتخابات فدراسیونهایی مثل کشتی، تکواندو، قایقرانی، زورخانهای و... دیدهایم. با این تجربه، حالا میخواهم بدانم رویه شما در قبال این قانون چیست؛ قانونی که گویا بیشتر به یک ابزار تبدیل شده برای حفظ برخی و رد عدهای دیگر؟
من همین نگاه شما را در این مورد دارم. با قانون که نباید سلیقهای رفتار کنیم. این عبارت بدترین قانونها بهتر از بی قانونی است را قبول دارم و همین را رویه کارم قرار دادهام. فکر میکنم با تصمیمی که در مورد تیراندازی گرفتیم، این را ثابت کردیم. قانون تکلیف بازنشسته و دوشغلهها و سایر افرادی که منع دارند را مشخص کرده و ما هم در همین مسیر حرکت میکنیم.
یعنی به همه این افراد، اجازه شرکت در انتخابات را نمیدهید؟
این قانون صراحت دارد و از این به بعد یک تصمیم برای همه اجرا میشود. به هر حال ما مرحلهای داریم که صلاحیت ثبت نام کنندهها بررسی میشود. در نتیجه میتوانیم در همین مرحله کسانی که منع دارند را حذف کنیم. تلاش ما این است که قانون برای همه به صورت یکسان اجرا شود. به همین بهانه بد نیست این خبر را هم بدهم که ظرف دو هفته آینده، آیین نامه انتخابات فدراسیونها را تصویب میکنیم تا به رویه برگزاری انتخابات فدراسیونها قدری نظم بدهیم. اینکه به یکباره برای یک فدراسیون ۳۰ نفر کاندیدا میشوند، چه معنی میدهد. باید ضوابطی بگذاریم تا تعداد محدودتری ثبت نام کنند. درست است که ۲۰ نفر در روز انتخابات انصراف میدهند اما چرا باید اصلا این تعداد ثبت نام کنند. به هر حال همه از اول میدانیم که رقابت بین کدام دو نفر است
این ضوابط در چه زمینههایی است؟
براساس قانون، ضوابطی گذاشتهایم. شرایط مدرک تحصیلی مثل سابقه حضور در مدیریت ورزش و ... با این روند فکر میکنم دیگر شاهد تعداد بالای کاندیدا نباشیم.
برسیم به استقلال و پرسپولیس و گرفتاریهای مدیریتی و مالی که این روزها دارند.
پیش از اینکه سوالتان را بپرسید، به تشکیل مجمع این دو باشگاه اشاره کنم. با پیشنهاد وزارت ورزش، هیات دولت تشکیل مجمع استقلال و پرسپولیس را با حضور ۵ عضو دولت تصویب کرد. مجمعی به ریاست وزیر ورزش؛ و عضویت رییس سازمان برنامه و بودجه، وزیر اقتصاد و دارایی، وزیر تعاون، کار و رفاه و همینطور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی چون ما این باشگاهها را فرهنگی – ورزشی میدانیم. این اولین قدمی است که برای ساختارسازی و قانونی کردن فعالیتهای این دو باشگاه انجام میدهیم.
یعنی قرار است مسائل جاری این دوباشگاه به این مجمع سپرده شود؟ به هر حال یکسری بحثها و موضوعات روز دارند که باید زود به آنها رسیدگی شود. مثل استقلال که هم در بعد مدیریت مشکل دارد، هم با محرومیت فیفا مواجه شده است.
در مورد استقلال یکسری جوسازیهایی صورت گرفته که ما میدانیم از طریق چه کسانی است. بنابراین من فکر میکنم باید جدیتر مسائل را دنبال کنیم. اینکه یک تیم دو بازی را ببرد، بگوییم، «به به و چه چه» و با دو باخت بخواهیم مربی و مدیر را عوض کنیم، روشی است که همسایگان جنوبی ما دنبال میکنند و ما موافقش نیستیم. به هر حال وقتی تیمهای بزرگ میخواهند پوست اندازی کنند، باید به مدیر و مربی فرصت داد. پارسال در نیمفصل اول، پرسپولیس چه وضعیتی داشت؟ با فرصتی که داده شد، در نیمفصل دوم شانس قهرمانی شد. امسال هم همان جوانگرایی دارد نتیجه میدهد. در مورد استقلال هم شرایط مشابهی وجود دارد. به نظر منصوریان و تیم مدیریتی تیم خوبی را آماده کردهاند. این تیم به آبادان میرود و سه تا گل میزند یا پیکان را خیلی خوب میبرد. پس دارد نتیجه میگیرد و نیاز به زمان دارد. ما خیلی امیدواریم در بازی پلی آف که ۱۹ بهمن است، تیم بتواند گلیم خودش را از آب بیرون بکشد.
پس نگاهتان حمایتی است و در بخش مدیریت این باشگاه تغییری پیش روی این باشگاه نیست.
قطعا نگاهمان حمایتی است اما پیگیر موضوع محرومیتی که اتفاق افتاده، هستیم. اولین ماموریتی که به آقای داورزنی دادم، همین بود که خودشان به صورت ویژه بررسی کنند و ببینند چه اتفاقی افتاده و چه کسانی کوتاهی کردهاند. جز این مورد، نگاه من به مدیریت این باشگاهها و سایر بخشها این است که فارغ از جوسازی که یک شبه در فضای مجازی اتفاق میافتد، به کارهای زیر بنایی رسیدگی کنم. آیا من به عنوان وزیر باید از این مسائل که یک روز میگویند «مدیر عامل با کفایت... تشکر تشکر» یا اینکه میگویند «مدیر عامل بی کفایت... استعفا استعفا» تاثیر بگیرم؟ نباید اسیر این فضاسازیها شد و این مسائل برای استقلال حکم یک آفت را دارد. شما میدانید چه خبر است؛ من هم میدانم. به نظرم کسانی که ادعای دوستی استقلال را دارند، در این فضا باید کمک کنند؛ نه اینکه هر روز یک بحث تازه راه بیندازند. استقلال در رتبه چهارم است و به نظر من بد نتیجه نگرفته است. حتی هواداران پرسپولیس هم امروز باید از استقلال حمایت کنند نه اینکه از سوی خود استقلالیها هم حاشیهسازی شود.
در مورد بحثهای مالیشان، بخصوص در مورد پرسپولیس، چطور؟ قرار است منتظر باشیم ببینیم که مجمع جدید چه میکند؟ شرایط آنقدر سخت شده که صدای آقای طاهری هم در آمده است.
تا اینجای کار حامیان مالی هر کمکی لازم بوده و متعهد شده بودند را انجام دادهاند. من با رییس سازمان صدا و سیما هم صحبت کردم تا هر چه سریعتر موضوع حق پخش حل شود. به آقای داورزنی هم گفتهام که موضوعات این دو باشگاه را در صدا و سیما پیگیری کنند. داریم مسائلشان را با سازمان مالیاتی پیگیری میکنیم چون بخشی از این بدهی، بدهی مالیاتی است که به خاطر عدم ارائه تراز مالی و نبود اساسنامه به صورت علی الراس، برایشان مدام انباشته شده است. یعنی این مالیاتها واقعی نیست. این تیمها درآمدی ندارند که بخواهند در پایان سال، این همه مالیات انباشته داشته باشند. پس باید این مسائل را حل کنیم. باید این دو باشگاه را با شخصیت دو باشگاه مدیریت کنیم.
پس خیال مدیران این دو باشگاه راحت باشد که جنس حمایت تان به این شکل نیست که پولی به حسابشان (از هر راهی که ممکن است) واریز شود، تا مسائل روزشان رفع شود.
بدترین شکل کمک این است که من بگویم مجمع را رها کنید، به حساب باشگاه هم توجهی نکنید، فعلا این ۵ میلیارد را بگیرید، تا کارتان راه بیفتد. این، بدترین شکل مدیریت این دو باشگاه است. این همان سوپرمارکتی اداره کردن است. من فکر میکنم این دو باشگاه را نباید سوپرمارکتی اداره کنیم. بلکه باید مثل دو شرکت یا دو بنگاه اقتصادی اداره کنیم. به هر حال هرگاه حال این دو باشگاه خوب باشد، حال فوتبال ملی هم خوب است.
و سوال آخر؛ در دوران حضور شما در وزارت ورزش، باید منتظر اختلافات وزارت و کمیته ملی المپیک باشیم؟
همانطور که معتقدم که حال فوتبال ملی زمانی خوب است که حال استقلال و پرسپولیس خوب باشد؛ در مورد ورزش هم معتقدم، حال ورزش زمانی خوب است که حال کمیته و وزارت با هم خوب باشد. هنر من این است که تعامل کنم و آرامش ورزش را حفظ کنم. اتوبوسی هم نیامدهام که بخواهم اتوبوسی بروم. پس در آن حوزه، همه فکرم این است که شرایطی فراهم باشد تا تیمهای ایران، به بهترین شکل برای بازیهای آسیایی و المپیک آماده باشند. امید زیادی به این دو رویداد دارم و نمیخواهم هیچ اتفاقی بیفتد که آرامش ورزش در این مسیر بر هم بخورد.
در امور کیروش و فدراسیون دخالتی نمیکنم
نوع اظهار نظرهای وزیر ورزش نشان میدهد که نمیخواهد خود و مجموعه اش را به حاشیه ببرد. بنابراین وقتی درباره کیروش و حواشیاش از او سوال میشود، هوشمندانه پاسخ میدهد و میگوید: «فدراسیون فوتبال رییس دارد و هیات رییسهای که درباره برنامههای این فدراسیون تصمیم میگیرد؛ بنابراین موضوعات کیروش هم باید در دل این خانواده رفع شود. چیزی که در مورد فوتبال برای ما اهمیت دارد، این است که تلاش کنیم شرایط فراهم شود تا تیم ملی فوتبال با اقتدار و در همین مرحله به جام جهانی ۲۰۱۸ راه پیدا کند و بعد از آن، به امید خدا برنامه ریزی کنیم تا تیم در بهترین شرایط ممکن، در جام جهانی شرکت کند.»
انتهای پیام/