به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، کشاورزان صبح زود، گروه گروه «اوسه» به دست می آمدند کنار زاینده رود، نزدیک سی و سه پل و می رفتند توی آب و با اوسه (ابزار باد دادن خرمن) لجن های زاینده رود را به کناره می کشیدند و همه را کنار رود توی خشکی جمع می کردند و هر گروه که خسته می شد جایش را به گروه بعدی می داد و می رفت برای استراحت، بساط کوچکی از خوراکی و زیراندازی نازک کنار زاینده رود داشتند، چای می نوشیدند و قدری استراحت می کردند و دوباره جای شان را با گروهی که مشغول کار بود عوض می کردند.
این بخشی از رسم دیرینه کشاورزان اصفهانی برای پاک کردن زاینده رود بود که هر سال چند بار تکرار می شد. کشاورزان می گفتند: «رودخانه را تمیز می کنیم تا آب بهتر و بیشتر به زمین های مان برسد.آنچنان با دقت و وسواس این کار را انجام می دادند که انگار بیم آن را داشتند که لجن و گل و لای، جلوی جوش و خروش آب را بگیرد و آب به زمین های پایین دست رودخانه (شرق اصفهان) نرسد. غروب نشده کارشان را تمام می کردند. اوسه ها را تمیز می کردند و تمام آنچه را که از رودخانه بیرون آورده بودند بار وانت ها می کردند و لابد می بردند یک جایی دور از رودخانه می ریختند.
این رسم قدیمی تا سال های نه چندان دور در اصفهان جاری بود و هر سال در چند نوبت انجام می شد. کشاورزان زاینده رود را بین خودشان به طور مختلف تقسیم کرده بودند و هر گروه مسئولیت پاکسازی بخشی از زاینده رود را بر عهده داشت. آن روزها البته آب زاینده رود در چهار فصل سال جاری بود؛ گاهی کمتر و گاهی بیشتر. تا دو هفته پیش کشاورزان اصفهانی بذر گندم نخریده بودند. بلاتکلیف و کمی هم ناامید بودند. هنوز مشخص نبود که بالاخره چه روزی باید منتظر جاری شدن آب در زاینده رود باشند اما دست از تلاش برنداشتند و بالاخره سوم بهمن ماه دریچه های سد باز و آب در بستر خشکیده زاینده رود جاری شد تا از شهر اصفهان بگذرد. پیچ و خم را پشت سر بگذراد و به زمین های کشاورزی در شرق اصفهان برسد.
تقاضا برای خرید بذر گندم به یکباره افزایش پیدا کرد و گندم های کاشته شده در انتظار رسیدن آب لحظه ها را شمردند. آب رسید و برنامه ریزی برای «آبیاری اول» گندم ها آغاز شد. اگر بارش آسمان در اسفند خوب و به موقع باشد منبع آبیاری بعدی گندم ها آسمان خواهد بود و اگر آسمان یاری نکند، کشاورزان بار دیگر باید در انتظار گشوده شدن دریچه های سد باشند.
خشکسالی کام کشاورزان را تلخ کرده است. کشاورزان اصفهانی بسته شدن دریچه های سد را دلیل اصلی خشک شدن زاینده رود می دانند و معتقدند که حاکمیت آب را در اختیارشان نمی گذارد. اگرچه مسئولین همواره بر کاهش بارش و محدودیت منابع آبی تاکید دارند اما کشاورزانی که سالیان سال به کشت و کار با آب زاینده رود مشغول بوده و از این آب سهمی برای خود قائل هستند این دلیل ها را کمتر باور می کنند و معتقد هستند که حاکمیت در تقسیم آب، سهم کشاورزان اصفهانی را به طور کامل در اختیارشان نمی گذارد.
حسین محمدرضایی، رییس انجمن حمایت از کشاورزان اصفهان باانتقاد از عملکرد دولت در تقسیم آب از سرچشمه های زاینده رود می گوید: «دولت و وزارت نیرو فقط برای 383 میلیون متر مکعب از آب سد زاینده رود می توانند تصمیم بگیرند و مابقی آبی که پشت سد جمع می شود (بیش از یک میلیارد متر مکعب) متعلق به کشاورزان حق آبه دار این حوضه است.او انتقال آب بین حوضه ای را مهم ترین مشکل زاینده رود معرفی می کند و معتقد است که اگر این آب در حوضه زاینده رود مصرف شود، بیشترین بازده را خواهد داشت در صورتی که انتقال آب به دیگر حوضه ها و برداشت از آب در بالادست سبب ضعیف تر شدن حوضه آبی زاینده رود خواهد شد.اما سوال اصلی این است که ماه بهمن زمان مناسبی برای شروع کشت گندم است و اصولا آبی که در این روزها در زاینده رود جاری شده تا به کشاورزان شرق اصفهان برسد، دردی از این کشاورزان دوا خواهد کرد.
محمدرضایی می گوید: «اگر این آب آبان ماه در اختیار کشاورزان قرار می گرفت خیلی بهتر بود اما متاسفانه حجم آب پشت سد در ماه آبان بسیار اندک بود و قرار شد که آب در آذر ماه به کشاورزان اختصاص داده شود که این کار هم انجام نشد و کار به بهمن ماه کشید. خب الان کشاورزان کشت گندم را با این آب آغاز می کنند و آبیاری اول گندم با همین آب انجام می شود.»
او درباره نوبت های بعدی آبیاری این گندم ها می گوید: «اگر اسفند ماه بارش خوب باشد کشاورزان دیرتر (اوایل فروردین) به آب نیاز دارند اما اگر بارش های اسفند خوب نباشد در اواخر اسفند می بایست برای آبیاری دوم از طریق زاینده رود آب در اختیار کشاورزان قرار بگیرد.»
به گفته محمدرضایی حجم و دبی آبی که اکنون در زاینده رود جاری است نسبت به سال گذشته کمتر است و این میزان آب فقط برای 35 درصد از زمین های قابل کشت در شرق اصفهان کافی است. هر کشاورز با دریافت سهمیه آب می تواند 35 درصد از زمین هایش را زیر کشت گندم قرار بدهد.
آب از سرچشمه هدر می رود .مسئله هدر رفت آب از بالادست زاینده رود مشکلی است که بعدالوهاب سهل آبادی رییس اتاق بازرگانی اصفهان نیز آن را تایید می کند. او می گوید: «به زاینده رود ظلم شده و در حال حاضر حریم این رودخانه به ویژه در بالادست به حراست و مراقبت نیازمند است. تخریب ها و بی انضباطی هایی که در بالادست این رودخانه انجام شده باعث بروز مشکلاتی شده و ما امیدواریم که این مشکلات برطرف بشود و زاینده رود حیات دائمی اش را از سر بگیرد.»
سهل آبادی می گوید: «تخریب های بالادست مانع از ورود آب باران به زاینده رود می شود.» و توضیح می دهد: «هفته گذشته در منطقه چلگرد که پربارش ترین منطقه در بالادست زاینده رود است ما شاهد بودیم که فقط 30 درصد از آب باران به سد وارد شد و این آغاز شکل گیری یکی از بزرگ ترین مشکلات زاینده رود است.»
او درباره تاثیر آب رها شده در زاینده رود معتقد است: «مردم اصفهان و به ویژه مردم شرق اصفهان از جاری شدن آب زاینده رود بسیار خوشحالند. اگرچه این آب نه برای کشت پاییزه مناسب است و نه کشت بهاره را تغذیه می کند اما به هر حال جاری شدن آب به سمت تالاب گاوخونی برای ما اهمیت بسیاری دارد. حیات این تالاب نه تنها برای مردم اصفهان مهم است که بر زندگی مردم سراسر کشور تاثیر بسزایی دارد و هر تهدیدی برای این تالاب مشکلات زیادی از جمله بروز پدیده گرد و غبار در کشور را افزایش خواهد داد.»
تلاش برای گرفتن حق آبه کشاورزان و مردم اصفهان طی سال های گذشته همواره برای گرفتن سهم آب شان از زاینده رود تلاش کرده اند. این تلاش ها گاهی از طریق برگزاری گردهمایی و گاهی با تجمع تراکتورهای کشاورزان در ورودی برخی شهرها برای طرح اعتراض نسبت به بی آبی انجام شده و در مواردی به برخوردهای خشونت آمیز هم کشیده شده است اما مسئله این است که این مردم هرگز دست از خواسته شان نکشیده اند و همواره خود را به استفاده از آب زاینده رود محق دانسته اند.اسماعیل مسگرپور طوسی عضو فدراسیون آب ایران رفتار قیم مآبانه دولت در حاکمیت و تقسیم آب را به عنوان یکی از مشکلات بزرگ در حوزه اجتماعی آب معرفی می کند.
او می گوید: «حذف ذینفعان در حوزه تصمیم گیری آب و رفتار قیم مآبانه دولت در این زمینه باعث شده تا کشاورزان با الگوهای آبیاری بیگانه شوند. دولت فکر می کند چون سرمایه گذاری کرده و سد ساخته خودش هم می تواند از این سرمایه گذاری استفاده کند. در نتیجه مردم را حذف می کند و در غیاب مردم برای بهره برداری و تقسیم آب تصمیم می گیرد. این شرایط باعث می شود که توقع مردم افزایش پیدا کند و این تفکر که «دولت آب را از کشاورز دریغ کرده» در میان مردم شکل می گیرد در حالی که اگر کشاورزان به عنوان ذینفعان (و حتی صاحبان اصلی) آب در تصمیم گیری و مدیریت آب سهمی داشته باشند این طرز تلقی نادرست جایش را به یافتن راه حل هایی برای مصرف بهینه آب خواهد داد.
مسگرپور توضیح می دهد: «فراموش نکنیم که کمک به کشاورزی یکی از اهداف مهم سدسازی بوده و هشت. ما سد می سازیم تا به توزیع مناسب تر آب دست پیدا کنیم و البته آب مورد نیاز کشاورزان را در اختیارشان قرار بدهیم اما ماجرایی که در کشور ما ایجاد شده به این قرار است که کشاورزان می دانند که آب پشت سد هست، بنابراین کشت شان را توسعه می دهند چون فکر می کنند این آب حق آنهاست و دولت می بایست آب را در اختیارشان قرار بدهد.
در این شرایط کشاورزی توسعه پیدا می کند و دولت از عهده تامین آب بر نمی آید. حال آنکه اگر همین کشاورز در مدیریت آب های پشت سد مشارکت داشت با توجه به دسترسی به اطلاعات می توانست برنامه ریزی بهتری برای توسعه کشت و کارش داشته باشد و بر مبنای میزان آب موجود برای توسعه محصولش برنامه ریزی کند. در ایران مناطقی داریم که با آب قنات کشاورزی می کنند. ما می بینیم در سال هایی که آب قنات کمتر است کشاورزان الگوی کشت را به سمت محصولاتی کم آب تر می برند و سال هایی که قنات پر آب تر است این الگو را تغییر می دهند اما نکته این است که مدیریت قنات در دست ذینفعان (کشاورز) است و دولت در این زمینه دخالت ندارد.به گفته مسگرپور، تقاضاهای فراوان آب از سوی کشاورزان در سراسر کشور از جمله اصفهان، نتیجه منطقی رفتار نادرست دولت در حذف آنها در حوزه مدیریت آب کشور است.
کشاورزان مالکان اصلی آب زاینده رودند.پروفسور پرویز کردونی، دکترای جغرافیا، کشاورزان را مالکان اصلی آب زاینده رود می داند و می گوید: «آب مال کشاورز است. در دهه 30 که اولین تونل برای انتقال آب کوهرنگ به زاینده رود احداث شد و هنوز وزارت نیرو تشکیل نشده بود جایی به نام «بنگاه مستقل آبیاری» مسئولیت آب را داشت. همان زمان این بنگاه از کشاورزانی که در مسیر زاینده رود بودند نفری 25 هزار تومان برای هر نهر پول گرفت و به ازای این پول آب زاینده رود را در نهرها تقسیم کرد. خب وقتی کشاورز بابت این نهرها پول داده می توانیم بگوییم که این آب مال کشاورز است.»
او معتقد است برنامه ریزی های نادرست در توسعه شهرها از یک سو و شتاب در توسعه بخشی به صنعت و کشاورزی از سوی دیگر باعث شده تا مشکل کم آبی مردم را بیش از آنچه که باید آزار بدهد.
او توضیح می دهد: «برخی معتقدند که سد زاینده رود باعث شد که تالاب گاوخونی خشک بشود اما این طور نیست بلکه سدها به خودی خود در کشاورزی نقش مثبتی دارند. مسئله این است که باید هر سال سهم تالاب گاوخونی و سهم کشاورزان از آب زاینده رود به آنها تعلق می گرفت که این کار به درستی انجام نشد و متاسفانه وقتی آب به تالاب گاوخونی می رفت، گروهی با این تصور که آب هرز می رود سعی کردند با توسعه کشاورزی و حفر چاه در مسیر زاینده رود از هدر رفتن آب و سرازیر شدنش به گاوخونی جلوگیری کنند.
نتیجه این شد که حیات این تالاب با تهدید جدی روبرو شد و از طرفی چاه های حفر شده در حاشیه رودخانه حیات این رود را هم به خطر انداخت. بعدها هم شوق توسعه صنعتی باعث شد تا سهم زیادی از آب در اختیار صنایع قرار بگیرد و با گسترش بی رویه شهر اصفهان و دیگر شهرها تقاضا برای آب آشامیدنی رو به افزایش گذاشت و کار به اینجا رسید که همه با مشکل کمبود آب دست و پنجه نرم می کنند اما نکته مهم این است که تصمیم گیری برای مصرف آب همواره با اشتباهات زیادی روبرو بوده و به نظر می رسد که کارشناسان وقت هرگز از عهده اجرای مسئولیتی که بر عهده شان بود به درستی برنیامده اند و اندوه بزرگی روی دست مردم گذاشتند.»
در انتظار زنده رود.ساعت نزدیک به 10 شب دوشنبه 5 بهمن مردم اصفهان چشم به راه جاری شدن آب زاینده رود در حاشیه این رود به انتظار ایستادند. برای مردمی که سالیان متمادی زاینده رود را پر آب دیده اند، بستر خشک این رودخانه رنجی است که هرگز به آن خو نمی کنند و لحظه به لحظه برای جاری شدن آب در بستر خشک این رودخانه شوق و ذوق دارند.
دوشنبه شب در سرمای خشک و سوزان اصفهان کنار رودخانه ماندن را بر خانه رفتن ترجیح دادند تا از نخستین لحظات جاری شدن آب حظ ببرند و به رودخانه ای که مایه حیات شهرشان بود خوش آمد بگویند. زمزمه آب به مردم سلام می کرد و مردم هم شاد و خندان ورود آب و آبادانی به شهر را نظاره می کردند. گروهی هم سازهای سنتی شان را همراه آورده بودند تا صدای ساز و آب را در هم آمیزند و شادی مردم دو چندان شود. ساز، آواز و زاینده رود نزد مردم اصفهان پیوندی دیرینه دارند.
پل خواجو سالیان متمادی است که به رسمی قدیمی همه شب پذیرای مردان آوازخوان اصفهانی است. معمولا شب ها مدتی بعد از تاریک شدن هوا صدای آواز سنتی ایرانی در دهانه های هلالی زیر پل خواجو می پیچد و صدای آب و آواز به هم آمیخته می شود و رهگذران را به گوش سپردن دعوت می کند. اگرچه سال هاست که از زاینده رود بستری خشک و ترک خورده برای مردم اصفهان به یادگار مانده اما حافظه تاریخی نسل اندر نسل اصفهانی ها همچنان رود را پر آب در یادها حفظ کرده و مردم را به استقبال صدای زندگی بر بستر خشک زاینده رود دعوت می کند. مردم اصفهان شبی از میان شب های زمستان به استقبال آب رفتند تا زاینده رود را زنده ببینند و زندگی شان را به صدای ساز آب کوک کنند.
منبع:برترینها
انتهای پیام/