در این استان افراد از قومیتها و مذاهب مختلف در کنار یک دیگر در یک نزدیکی تنگاتنگ زندگی میکنند.
همین وجود اقوام مختلف در استان باعث شده است تا در اعیادی همچون نوروز این استان شاهد تنوع بیشماری در آداب و رسوم استقبال از این عید باستانی باشد و در این میان شهرستان مینودشت هم آداب و رسوم خاص خود را به نمایش میگذارد.
بر همین اساس دو رسم مردم قزلباش این شهرستان یعنی چمچه زنان و سفر آچما را در کنار بازیهای محلی، چون توپ آغاجو و کشتی محلی را به همراه خوراکیهای عید نوروز نشان دهنده بخشی از رسوم سنتی این مردم است را به اختصار بیان میکنیم.
چمچه زنان (چمچه در ترکی قزلباش به ملاغه اشاره دارد)
در عصر چنین روزهایی یعنی زمانی که زمستان دیگر آخرین نفسهای خود را میکشد و بهار برای آغاز شروعی دوباره لحظه شمار میکند رسمی در میان مردم قزلباش این شهرستان به نام چمچه زنی خود نمایی میکند.
در این رسم افرادی چمچه (ملاغه) به دست به درب منازل میرفتند و با چمچهای که در دست داشتند به در میزدند و وقتی صاحب خانه در را باز میکرد بدون آن که خود را نشان دهند و یا کلامی وحرفی بر زبان آورند چمچهای خود را از لای درب داخل میبرند و صاحب خانه هم به رسم همیشه درون آن را با خوردنی هایی همچون تخم مرغ، برنج، ماش و چیز هایی از این دست پر میکند.
پسرها (جوانان) نیز در این رسم برای آنکه شناخته نشوند چادری به سر کرده و به در منازل میروند.
سفره آچما (آچما در ترکی قزلباش به معنی باز کردن است)
در این مراسم که در اولین روز عید نوروز غالبا برگزار میشود برای نوعروسانی که هنوز به خانه شوهر نرفته اند سفرهای از طرف خانواده داماد تهیه و در خانه دختر پهن میشود. در این مراسم مادر، خواهر، خالهها و عمههای (خویشاوندان) داماد سفرهای از جنس پارچه را به همراه سینی هایی از حلوا برنجی که روی آنها را با سکه تزیین کرده اند در کنار نانهای محلی، چون کاک و دیگر شیرینیهای محلی که برای این مراسم تهیه شده است را به خانه نوعروس میبرند.
در این مراسم که مراسمی کاملا زنانه است مادر عروس به کسی که از طرف خانواده داماد سفره را در خانه پهن میکند و وسایل را بر روی آن قرار میدهد چیزی به رسم یاد بود میدهد که میتواند تعدادی دستمال ابریشمی و یا یک پارچه پیراهنی باشد.
هدف از اجرای همه این سنتها حال به هر شکلی و در هر قوم و قبیلهای که باشد یک چیز است و آن مهربانی و صفا را پیشواز قرار دادن برای فصلی که خود سرشار از لطافت و مهربانی است و بازیهای محلی هم از این امر مستثنا نیستند.
این بازیها بخشی از این آداب و رسوم هستند بخصوص برای بچهها و جوانتر هایی که سال جدید را با نشاط و صمیمیتی نو شده شروع میکنند و در این میان شاید کمتر کسی است که نخواهد بازی کهنهای را نو نکند بخصوص کسانی که جوانی خود را در عصری گذرانده اند که عصر ارتباط انسان و انسان بوده است نه، چون دوره امروز عصر انسان و ماشین.
توپ آغاجو در کنار کشتی محلی جزئی از این بازی هایی هستند که شاید رنگ خود را در دنیای پر اضطراب تکنولوژی از دست داده اند، اما هنوز خاطرات بسیاری را برای جوانان دیروز به همراه دارند. خاطراتی که از هر بازی که تکنولوژی مبدع آن بوده است جذابتر و پر رنگتر بوده و خواهد بود.
توپ آغاجو (آغاج به معنای چوب است)
اگر بخواهیم این بازی را تحت الفظی معنا کنیم میشود "توپ و چوب".،در این بازی که از دو گروه تشکیل شده است که یک نفر از گروهی که توپ را دارند آن را پرتاب میکند و نفر دیگر از گروه دوم که چوبی در دست دارد باید طوری به توپ ضربه بزند که آن را به دورترین فاصله از زمین بازی بفرستد و بعد چوب را بیندازد و مسیر از پیش تعیین شدهای برود و باز گردد برون آنکه با توپ توسط گروه دیگر زده نشود.
برای کسانی که آشنایی با این بازی ندارند باید گفت که شباهتهای زیادی بین این بازی محلی و ورزشی که در امریکا به نام بیس بال و یا در هندوستان تحت عنوان کریکت در حال اجرا است وجود دارد.
کشتی محلی
کشتی گرفتن نیز در میان نسل دیروزی که آمدن بهار را جشن میگرفتند پر بود از هیجان و خاطرات لحظاتی خوش که در زمین باز روستا برگزار میشد.
در این میان آنچه که بیان شد به اختصار بخشی بود از آداب و رسوم مردم قزلباش که سالیان طولانی یک چیز را بنیان تمام استقبال از اعیاد خود قرار داده بودند و آن در کنار هم بودن است. پس یادمان نرود که پیش از آنکه تکنولوژی را واسطه تبریکهای مان در سال جدید قرار دهیم خود به شخصه به دیدن اقوام و خویشان برویم.
انتهای پیام/م