با ماشینی شدن زندگی این روزها، چرخ کسب تنها ارابه ران بندرترکمن از حرکت ایستاده است.

به گزارش خبرنگار  گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان  از گرگان؛ درخیابان با احتیاط خاصی راه می رفت کمی هم شکسته شده بود خمیدگی کمر و چین و چروک چهره حکایت از سختی روزگار داشت روزگاری که شاید نسل امروز کمتر بتواند با آن ارتباط برقرار کند.
 
چرخ تنها ارابه ران  بندر از حرکت ایستاد 
 
پیرمرد 67 ساله ترکمن که ساکن سیمین شهر و نامش "اترک داده " است را اهالی ترکمن منطقه با ارابه قدیمی اش می شناسند.
 
وی در روزهای نه چندان دور سوار بر ارابه در جاده بین سیمین شهر و بندر ترکمن برای آرد کردن گندم و حتی جا به جا کردن مسافر تردد می کرد.
 
چرخ تنها ارابه ران  بندر از حرکت ایستاد 
 
هر وقت به بندرترکمن می رفتیم نرسیده به بندر در ورودی شهر آماده بود، سالم و سرحال، همیشه برایم سوال بود که پیرمرد با این ارابه ساعت چند از سیمین شهر حرکت می کند که قبل از خیلی ها به شهر می رسد.
 
پس از گذشت چند سال، چند روز قبل اتفاقی او را در یک مغازه دیدم احوال پرسی کردیم وجویای روزگارش شدم ، پیرمرد با خنده رویی خاصی جواب داد ، وقتی از اسب و ارابه اش سوال کردم باکمی مکث و به شوخی گفت من و ارابه ام با مردم خداحافظی کردیم و بعد آهی عمیق....
 
پیرمرد پس از مکثی کوتاه با طمانینه گفت ؛ اسب و ارابه ام را برای همیشه رها کردم و به تاریخ سپردم.
 
چرخ تنها ارابه ران  بندر از حرکت ایستاد 
 
علت را که جویا شدم در جوابم گفت ؛ زندگی ام را با اسب و ارابه شروع کردم در آن زمان ماشین کم بود با ارابه مثل تاکسی تلفنی های امروزی مسافر کشی می کردم و مردم را در بازارهای هفتگی و عروسی ها جا به جا می کردم تا اینکه وسیله نقلیه زیاد شد و مردم عجول ...
 
طبیعی هم هست وقتی ماشین با سرعت بیشتر می تواند خدمات بدهد چرا مردم از ارابه استفاده کنند.
 
" اترک داده " گفت؛ نگهداری از اسب هم مرقون به صرفه نبود وهمچنین تردد ماشین ها و صدای بوق آن موجب وحشت اسب میشد و کنترل ارابه سخت بود و به ناچار خودم را بازنشسته کردم.
 
وی گفت؛ اما هنوز که هنوز است دلم برای آن روزها تنگ می شود صبح زود بیدار شدن و آماده کردن اسب و ارابه برای رفتن به جاده و حرکت در جاده های خلوت همه وهمه برایم آرزویی شده که دیگر تکرار شدنش امکانپذیر نیست.
 
چرخ تنها ارابه ران  بندر از حرکت ایستاد 
 
وقتی اترک داده حرف هایش تمام شد سکوت خاصی در جمع سه نفریمان حکمفرما شد و پیرمرد بعد از خرید از مغازه با قامتی خمیده اما لبخند بر لب راهی خانه شد.
 
آنچه فکر مرا مشغول کرد آن است که گذشته از خدمات بی شمار تکنولوژی و موهبت های آن ، حفظ میراثی که روزگاری برای عده زیادی از ساکنان یک منطقه یک نوستالژی و خاطره خوش به شمار می رفت مسئولیتی ضروری است.
 
شاید پیشنهاد برخی مردم بد نباشد که چرا از اسب و ارابه" اترک داده "در مسیرهای ساحلی شهر بندرترکمن استفاده نمی شود.
 
شاید پیرمرد از شنیدن این پیشنهاد و کمک مسئولان گردشگری شهر خوشحال شود.
 
انتهای پیام/ص

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.