به گزارش
حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان به نقل از پایگاه خبری حوزه هنری؛ مسعود بهبهانینیا نویسنده مجموعههای «خاك سرخ»، «نرگس»، «كیمیا» درباره اقبال كم سینماگران از اقتباس ادبی در آثارشان گفت: ما طی این سالها نمونههایی از آثار اقتباسی داشتیم اما آنقدر انگشتشمار هستند كه میتوان گفت این نوع كار مورد توجه واقع نشده است. البته برخی آثار اقتباسی هم داشتیم كه به فیلم یا سریال تبدیل شدند و در پایان كار و تیتراژ اشارهای به اصل اثر نشده است. یكی از مشكلات تبدیل رمان به فیلم به این برمیگردد كه اساسا ابزار رمان و داستان واژه و كلمه و توصیف است در حالی كه در سینما و تلویزیون ما با تصویر سر و كار داریم. در رمان به راحتی میتوان دهها صفحه درباره ذهنیت شخصیتها و آنچه در فكر و اندیشه دارند یا گذشتههایشان، نوشت اما در تصویر همه این اتفاقات باید به موقعیتهای نمایشی بدل شود كه كار را بسیار سخت میكند و در جریان تبدیل رمان به فیلم تغییرات بسیاری لازم میآید كه همیشه مورد قبول نویسندگان و صاحبان اثر نیست.
وی ادامه داد: به دلیل دشواری این كار اغلب نویسندگان به دنبال آثار اقتباسی نمیروند ضمن اینكه برخی از آثار مكتوب ما شرایط تبدیل شدن به تصویر را ندارند و همان بهتر كه در قالب رمان بمانند و یا آنقدر باید دستكاری شوند كه با مقاومت نویسنده و صاحب اثر مواجه میشویم كه این اتفاق هم یكی از دشواریهای كار است. آثار اقتباسی كه ما در غرب و یا ادبیات روسیه قدیم میبینیم، كاملا در تصویر كم و زیاد و دستكاری شدهاند اما ما در این مرحله با مقاومت نویسندگان روبهرو میشویم كه اغلب تمایل دارند تغییری در آثارشان به وجود نیاید.
بهبهانینیا سپس به بها دادن به نویسندگان رمان در كشورمان اشاره كرد و در این زمینه یادآور شد: ما اساسا به نویسندگان رمان و مولفین بها نمیدهیم و معمولا كلاه سرشان میگذارند و مبلغ ناچیزی در قبال كارشان به آنها میدهند و همین موضوع باعث نارضایتی نویسندگان میشود. نكته دیگر این است كه كار انتخاب و عقد قرارداد و خرید امتیاز یك رمان باید توسط تهیهكنندگان انجام شود و به توافق برسند و در نهایت كتاب را به فیلمنامهنویسان تحویل بدهند. این اتفاق مستلزم آن است كه تهیهكنندگان ما خودشان صاحب اندیشه و اهل مطالعه كتاب باشند و رمانها را بشناسند و صرفا حكم رابط مالی و سرمایهگذار را بازی نكنند. نكته مهم دیگر اینكه نویسنده در نگارش داستان و رمان دستان بازتری دارد و كمتر دچار ممیزی میشود اما برای نشان دادن برخی موقعیتهای همان رمان، در فیلم یا سریال، فیلمنامه نویس باید خطوط قرمز و محدودیتهای بسیاری را لحاظ كند.
این فیلمنامهنویس در پایان درباره اینكه چرا بحث خاطرهگویی در آثار سینمایی دفاع مقدس ما خیلی دیده نمیشود، توضیح داد: در ساخت آثار دفاع مقدس حساسیت بیشتری وجود دارد. بر اساس تجریباتی كه در این زمینه داشتیم، در مورد به تصویر كشیدن یك شخصیت واقعی در جنگ مثل دكتر چمران، شهید باكری، شهید همت و ... كه اتفاقا داستانهای دراماتیكی دارند، معمولا با مقاومت خانوادههایشان روبهرو میشویم كه معمولا از كار راضی نیستند؛ چرا كه تمایل ندارند چیزی به زندگینامه شخصیتها اضافه یا كم شود. در حالی كه این اقتضای یك كار نمایشی است. در واقع آنها تصویر خاصی از شهید و قهرمانشان دارند كه میخواهند دست نخورده باقی بماند. اما ما هم برای نمایشی كردن یك كار باید تمهیداتی داشته باشیم، چرا كه فیلم هیچوقت زندگی واقعی را روایت نمیكند. دلیل گرایش نویسندگان به خلق شخصیتهای تخیلی هر چند برگرفته از شخصیتهای واقعی همین است كه كسی نتواند قیاس با واقعیت و اعتراض كند. بپذیریم كه آستانه تحملمان پایین است. همان طور كه در مقوله طنز نمیتوانیم به راحتی با برخی شخصیتها شوخی كنیم، در رابطه با شخصیتهای واقعی شهدا و قهرمانان جنگ هم نمیتوانیم از واقعیتها پا را فراتر بگذاریم. به همین دلیل جز معدود آثار جنگی كه در سبك متفاوت و جسورانه تولید شده، حساسیتهای بالا دست فیلمنامه نویسان را برای خلق آثار جذاب بر اساس شخصیتهای واقعی میبندد.
انتهای پیام/