در آن سالهای ریاست جمهوری که برای شرکت در یک اجتماع جهانی، میخواستم به یک کشور خارجی سفر کنم، سخنرانیای فراهم کرده بودم و طبق معمول، خدمت امام ارائه کردم که ایشان نظر بدهند.
ایشان در حاشیه یادداشت کردند که راجع به «عدم انفکاک دین از سیاست» هم در این سخنرانی مطلبی بگنجانید. من اوّلش قدری تعجب کردم که این قضیه «عدم انفکاک دین از سیاست»، چه ارتباطی میتواند با سران کشورها - مثلاً صد کشور غیر مسلمان - داشته باشد؟ در عین حال، چون امام دستور داده بودند، نشستم چند صفحه نوشتم.
وقتی وارد مطلب شدم، تأمّل کردم و دیدم که نه، درست همین است. جای این بحث، در منبرهای عظیم جهانی است. چرا؟ چون علیه این بحث، در منبرهای جهانی کار میشود. بعد هم به آن جا رفتیم و آن بحث را القا کردیم و بسیار هم در نفوس مؤثّر واقع شد و اهمیت این حرف آشکار گردید. این عدم تفکیک دین از سیاست، روشنبینی آن مرد بزرگ را میرساند.