به گزارش خبرنگار حوزه افغانستان باشگاه خبرنگاران جوان، به نقل از خبرگزاری فرهنگ، محمد مرادی نویسنده و فعال فرهنگی افغانستان، طی یادداشتی در صفحه فیسبوکش، نوشت: حکمتیار، پیشنهاد دادهاست که برای مردم افغانستان از کلمه «تبعه» استفاده شود.
البته او خوب میداند که واژه فارسی «شهروند» از نگاه مفهومی و استفهامی، اما نه حقوقی، معادل همان کلمه عربی «اتباع» یا «تبعه» است، اما این که چرا به استفاده از اصطلاح شهروند، واکنش نشان داده، علت را باید در جای دیگری جستجو کرد.
برای ریشهیابی مخالفت جناب حکمتیار با کلمه فارسی شهروند، باید به آثار او مراجعه میکردم تا علت را دریابم.
کتاب «پښتو لیکدود» (دستور زبان پشتو) را برای این کار انتخاب کردم که رمز مخالفت جناب حکمتیار با کلمه شهروند نیز در همین کتاب نهفته است. حکمتیار، در جای جای این کتابش، بر زبان فارسی تاخته و به زعم خود خواسته ادبیات فارسی را ضعیف نشان دهد.
او در صفحه 22 کتابش، از نویسندگان پشتوزبان خواسته است که از سبک و روش نویسندگان فارسیزبان تقلید نکنند.
حکمتیار در ادامه، با طعنه به نویسندگان پشتوزبان، تصریح کرده است که تقلید از سبک نویسندگان فارسیزبان، خدمتی برای زبان پشتو محسوب نمیشود.
او در صفحه 34 همین کتاب، به شدت ناراحت است که نویسندگان فارسیزبان، برای پیرایش زبان فارسی از کلمات عربی، واژهسازی میکنند که به زعم او، ضدیت با جهان عرب است.
رهبر حزب اسلامی سپس بر «فردوسی»؛ این شاعر فارسیسرای خطه تمدنی آریاییان، تاخته. او را به خاطر این که تلاش کرده شاهنامه را با واژگان فارسی بسراید، «شاهپرست» لقب دادهاست.
او در ادامه تصریح کرده که پیرایش زبان فارسی از کلمات عربی در ایران ادامه دارد که بعضی از گروهها و حلقات متعصب و طرفدار ایران، در افغانستان نیز به این کار شروع کردهاند.
حکمتیار، سپس قدم را از این فراتر گذاشته و بدون ارائه سند ادبی و تاریخی، مدعی شدهاست که 70 درصد زبان فارسی، از کلمات عربی تشکیل شدهاست.
وی در صفحه 42 کتاب «پشتو لیکدود»، آن دسته از رسانههای افغانستان را که درصدد واژهسازی اند نیز وابسته به استعمار خوانده است.
حکمتیار، در صفحه 43 همین کتاب، به موضوع غنامندی دو زبان فارسی و پشتو پرداخته و تصریح کردهاست که غنامندی زبان فارسی بر زبان پشتو، عواملی غیراز مسائل ادبی دارد که به گفته او، نمیخواهم به این مسئله ورود پیدا کنم.
البته حکمتیار، چند سطر قبل از این سخنش، مطرح شدن و تسلط برخی زبانها را در جهان، مسائل سیاسی دانستهاست که به گفته او؛ پایه و اساس ادبی ندارد.
حکمتیار در این عبارت، خواسته به طور غیرمستقیم بگوید که تسلط زبان فارسی در منطقه نیز عامل سیاسی داشته نه غنامندی و پشتوانه ادبی.
حکمتیار، در صفحه 50 کتابش، به شدت بر آن عده از دانشمندان که به غنامندی زبان فارسی نسبت به زبان پشتون باور دارند، حمله کرده است.
او کسانی را که اعتقاد دارند زبان فارسی نسبت به زبان پشتو، غنیتر است، بیماران «ذهن»، «قلب» و «کج اندیش» خواندهاست.
در نتیجهگیری این بحث باید عرض کنم که حکمتیار، در مخالفت با استفاده از واژه شهروند، نخواسته نیت قلبی خود را برملا کند، لذا برای فراافگنی، موضوع روستانشینی برخی از مردم افغانستان را مطرح کرده که به زعم او شهروند محسوب نمیشوند.
سخن آخر این که حقیقت همان است که حکمتیار، نمیخواهد کلمه، شهروند نه از نگاه «محتوایی» بلکه از نگاه «لغوی» که اکنون در افغانستان جا افتادهاست، فراگیر شود.