به گزارش خبرنگار
حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ امام علی (ع) به دلیل شخصیت والا، عدالت و همچنین خطبههای گوناگون و ... که دارند، از نگاه شیعیان، اهل سنت و دیگر ادیان و اندیشمندان بسیار حائز اهمیت بوده و بارها اندیشه های این حضرت مورد مطالعه قرار گرفته است.
جبران خلیل جبران
از علمای بزرگ مسیحیت، مرد هنر و صاحب ذوق بدیعی است که لب به ستایش علی (ع) گشوده و چنین میگوید: به عقیده من علی بن ابیطالب (پس از پیامبر) نخستین مرد از قوم عرب است که وجودش، همه فضائل کامل بودن را در قوم خویش دمید و آهنگ آن را به گوش مردمی رسانید که پیش از آن مانند آن را نشنیده بودند و در بین تاریکی های جاهلیت از روش روشن او متحیر ماندند؛ پس کسی که طریق علی (ع) را پسندید به فطرت سلیم بازگشت و آن که از باب خصومت وارد شد، جاهیلت را ترجیح داد.
جبران معتقد بود که دو طایفه شیفته روش علی (ع) بودند؛ یکی خردمندان پاکدل و دیگری نیکو سرشتان با ذوق. علی بن ابی طالب شهید عظمت خویش گشت. او از دنیا رفت در حالی که نماز بر زبانش جاری و دلش از شوق خدا لبریز بود. مردم عرب، حقیقت مقام او را درک نکردند تا گروهی از مردم کشور همسایه آنها (ایران) برخاسته، این گوهر گرانبها را از سنگ تشخیص داده و او را شناختند.
جبران اضافه می کند: علی (ع) مانند پیغمبران درگذشت. مقام و شأن او در بصیرت و بینایی چون پیغمبران، مختص شهر، بلد، قوم، زمان و مکان نبوده و شخصیتی بین المللی داشت. جبران همیشه نام علی (ع) را در مجالس خاص و عام به زبان می آورد، تعظیم می کرد و میگفت: علی از جهان رفت درحالی که هنوز رسالتش را به کمال، تبلیغ نکرده بود.
شبلی شمیل
دانشمندی است که در سال 1335 هجری درگذشت. وی شاگرد برجسته مکتب داروین بود و نخستین کسی است که نظریه «قوه» را در شرق منتشر کرد. سپس برخلاف مکتب استاد خود که فردی الهی بود، به انکار مقدسات و جهان ماوراء طبیعت برخاست وتا لحظه مرگ از مکتب مادیگری پیروی نمود. وی با اصراری که در انکار توحید داشت، در برابر شخصیت امام علی (ع) سرتعظیم فرود آورده و در مورد امام علی (ع) چنین میگوید: امام و پیشوای انسان ها علی بن ابی طالب بزرگ بزرگان و یگانه نسخه ای است که با اصل خود «پیامبر (ص)» مطابق است. هرگز اهل شرق و غرب، سخنرانی نظیر او در گذشته و حال ندیده است.
میخائیل نعیمه
که از دانشمندان مسیحی است، در مقدمهای که بر کتاب «صوت العدالة الانسانیة» نوشته، درباره حضرت امام علی (ع) چنین میگوید: پهلوانی امام (ع) تنها در میدان جنگ نبود؛ بلکه امام در روشن بینی، پاکدلی، بلاغت، سحر بیان، اخلاق فاضله، شور ایمان، بلندی همت، یاری ستمدیدگان و ناامیدان، متابعت حق و راستی و بالجمله در همه صفات پهلوان بود. اگر چه مدت زیادی از حضور حضرت گذشته، اما هر گاه بخواهیم بنیاد زندگی نیکو و سعادتمندی را بگذاریم، باید به روش امام علی (ع) رجوع کرده و دستور و نقشه را از حضرت بگیریم.
جرج جرداق
نویسنده معروف لبنانی در کتاب «صوت العدالة الانسانیة» درباره امام علی (ع) چنین می نویسد: ای دنیا چه می شد اگر همه نیروهایت را در هم می فشردی و دوباره شخصیتی مانند علی (ع) با آن عقل، قلب، زبان و شمشیر نمودار میکردی؟
کارلایل
فیلسوف انگلیسی، هر گاه به نام امام علی (ع) می رسید بزرگی امام چنان او را به وجد می آورد و نیروی عظمت آن حضرت چنان تحریکش می کرد که از بحث علمی بیرون می شد و بی اختیار شروع به مدیحه سرایی امام علی (ع) می کرد. او درباره امام چنین می گوید: ما نمی توانیم علی را دوست نداشته باشیم و به وی عشق نورزیم؛ زیرا هر چه خوبی هست که ما آن را دوست داریم همه در علی جمع است. امام جوانمرد شریف و بزرگواری بود که دلش سرشار از مهر و عطوفت و دلیری بود. از بشر شجاع تر، اما شجاعتش آمیخته با مهر و عطوفت و لطف و احسان بود. پیش از رحلت خود درباره قاتلش از حضرت نظر خواستند، فرمود: اگر زنده ماندم خود می دانم، چه کنم و اگر درگذشتم اختیار با شماست، اگر می خواهید او را قصاص کنید، یک ضربت بیشتر به او نزنید و اگر عفو کنید به تقوا نزدیک تر است.
لامنس
یک کشیش بلژیکی است که در زبان عربی و تاریخ عرب مهارت داشت. او درباره امام علی (ع) می گوید: برای عظمت علی (ع) این بس که تمام اخبار و تواریخ علمی اسلامی از امام سرچشمه می گیرد. حضرت حافظه و قوه شگفت انگیزی داشت. علمای اسلام از مخالف و موافق، از دوست و دشمن مفتخرند که گفتار خود را به علی مستند دارند؛ چرا که گفتار امام حجیت قطعی داشت، حضرت باب مدینه علم بود و با روح کلی پیوستگی تام داشت.
بارون کاردایفو
دانشمند فرانسوی مینویسد: امام علی (ع) مولود حوادث نبود؛ بلکه حوادث را ایشان به وجود آورده بود. اعمال حضرت مخلوق فکر و عاطفه و مخیله خود اوست، پهلوانی بود که در عین دلیری، دلسوز و رقیق القلب و شهسواری بود که در هنگام رزم آرایی، زاهد از دنیا گذشته بود. به مال و منصب دنیا اعتنایی نداشت و در حقیقت، جان خود را فدا نمود.
روحی بسیار عمیق داشت که ریشه آن ناپیدا بود و در هر جا خوف الهی آن را فرا گرفته بود. در حقیقت باید گفت، سخن گفتن درباره علی (ع)، ابرمرد جهان اسلام و انسانیت، کاری است بس دشوار و سنگین که هر کس را توان قلم فرسایی و سخن گفتن درباره آن نیست.
انتهای پیام/