به گزارش حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان به نقل از روابط عمومی سریال «نفس»؛ ساناز سعیدی بازیگر جوان «نفس» که با این سریال رمضانی نخستین نقش اصلی خود را در تلویزیون تجربه کرده است، درباره سوابق کاری خود گفت: من پیش از «نفس» با چهار نمایش، روی صحنه رفته بودم. همچنین سکانسهای کوتاهی را در فیلمهای کوتاه و سینمایی بازی کرده بودم و در قسمت اول سریال «پریا» نقش نازی را مقابل عمار تفتی را ایفا کردم که نامه مبنی بر مبتلا بودن او به ایدز را به خانهاش میاندازد. همزمان با بازی در کارهای مختلف، دوره بازیگری را نیز در آموزشگاه بازیگری آقای تارخ سپری و نقشهای مختلفی کار کرده بودم. اما ناهید سریال «نفس» اولین نقش قدرتمند و تاثیرگذاری بود که مرا به چالش کشید.
وی افزود: این روزها مردم در کوچه و خیابان نسبت به من محبت و لطف دارند. طبیعتا این اتفاق، خوشحال کننده است اما میدانم که مقطعی است، بنابراین خوشحال میشوم اما میدانم باید تلاش کنم، آموزش ببینم و نقشهای مختلفی را ایفا کنم. چرا که بیش از درگیر بودن در حال و هوای این روزها، ماندگار شدن در این حرفه برایم اهمیت دارد.
این بازیگر درباره نحوه پیوستنش به پروژه توضیح داد: زمانی که سریال برای جذب بازیگر فراخوان داده بود، در اواخر سال 93 من کاراکتر اصلی نمایش «گمشده در یانکرز» از نیل سایمون یعنی نقش عم ای 40 ساله را که کودک صفت بود بازی میکردم. داورانی که نمایش را دیده بودند، اسم مرا در فهرست برگزیدگان داوری جشن بازیگر با عنوان «جوانان خوش آتیه میآیند» ثبت کرده بودند. وقتی برای تست رفتم، فهمیدم تا آن موقع افراد زیادی برای نقش ناهید آمده بودند. به شکر خدا من به المان های ذهنی آقای سامان درباره این نقش نزدیکتر بودم و اینگونه شد که ایشان هم لطف کردند و این فرصت را در اختیارم گذاشتند.
سعیدی تأکید کرد: آن زمان من در رشته تحصیلی خودم یعنی معماری در یک شرکت مشغول کار بودم. یکی دو هفته از تستم گذشته بود که مرا برای تست گریم و تست لباس خواستند. من در آموزشگاه به صورت نظری این را آموخته بودم که چطور یک کاراکتر را بسازم و به آن نزدیک شوم، به نحوی که با من فاصله نداشته باشد اما کار جالبی که آقای سامان انجام دادند این بود که بعد از قبولی من در تست گریم و تست لباس از من خواستند فیلمنامه را بخوانم و به بیش از 100 سوال درباره کاراکتر پاسخ بدهم؛ سوالاتی کاربردی و جالب که باعث میشد دنیای ذهنی ناهید، رفتارها، شرایط زندگی، خانواده، سلایق، علایق، شغل، اهداف و... او را بشناسم. با جواب دادن به این سوالات و گپ و گفتی که با هم درباره شخصیت ناهید داشتیم، به دریافت درستی از فیلمنامه و شخصیت اصلی آن رسیدم.
بازیگر نقش اصلی «نفس» ادامه داد: در چند ماهی که کار در مرحله پیش تولید بود من به کلاس نقاشی رفتم، آموزش رنگ روغن دیدم، دورههای پرستاری میدیدم و در بیمارستانها حاضر میشدم تا به عواطف و احساسات ناهید نزدیک شوم و او را زندگی کنم. حتی به آژانسهای هواپیمایی میرفتم تا با محیط کار در آنجا آشنا شوم و تمام طول پیش تولید مشغول تمرین بودم. اغلب هم به دفتر میرفتم و با آقای سامان درباره شیوه اجرایی نقش بحث میکردیم. همواره نقطه نظرات و پیشنهاداتی داشتم که گاهی درست بود و گاهی کارگردان با آنها مخالف بود. اینگونه بود که با تمام وجود خودم را در اختیار فیلمنامه گذاشتم. آقای سامان هم زحمت زیادی برای هدایت من کشیدند و مرا به نقش نزدیک کردند.
وی تأکید کرد: زمانی بیشتر به این هدایت درست پی بردم که سریال را از تلویزیون دیدم. فکر میکنم هرآنچه لازمه این نقش است در بازی من وجود دارد. ناهید دختر یک مرد ارتشی است که در خانواده ای با مقررات خاص بزرگ شده و خلاهایی در زندگی دارد. مثلا خلا نداشتن مادر که در طول داستان اولین محرک او برای برخی انتخابها میشود. همچنین او خواهر یا برادر ندارد و تنها و درونگرا است و تنها دغدغهاش رسیدن به داریوش است، در سرش سودای خارج رفتن و شوهر پولدار و ماشین خوب داشتن است. در کل انسانی نپخته در معرض تغییر و رشد است و فراز و نشیب ها و اتفاقات فیلمنامه بنا است او را تغییر بدهد و انسان عمیقتری از او بسازد.
سعیدی تصریح کرد: آقای سامان برای من در طول کار هم کارگردان بودند هم پدر. وقتی سکانسهای خاصی را بازی میکردم که به ویژه احساساتی میشدم، دیگر بحث کارگردانی مطرح نبود و ایشان برای من پدری میکردند. از طرف دیگر یکی از ویژگیهای او که برای من خیلی محترم است، توجه شدیدش به ظرایف و جزئیات است. سامان اصلا آدم کلینگری نیست. ما در لوکیشنهایی کار میکردیم که خیابانهای سطح شهر تهران فعلی بود اما گروه برای اینکه به فضای پیش از انقلاب نزدیک شویم، دست به بازسازی کوچهها و خیابانها میزدند و فکر نمیکنم تا به حال در فضاسازی و راکورد زمانی یک اشتباه هم رخ داده باشد چرا که نگاهی به شدت دقیق و جزئی بر کار وجود داشت.
این بازیگر جوان با بیان اینکه جلوی دوربین سامان بودن لذت بخش است، یادآور شد: در طول کار خیالم راحت بود هر اتفاقی که میافتد خیلی درست است و من که برای هر کار سادهای، دچار وسواس هستم، در این سریال خودم را به کارگردان سپردم. چرا که او از هیچ چیزی به سادگی نمیگذشت. تمام دیالوگها فکر شده و بسیار پرمحتوا، پرمفهوم و چند پهلو بود و ورای متن فیلمنامه، دنیایی از احساسات، عواطف و کشمکش بین آدمها و کشمکش با خودشان وجود دارد. سامان فردی است که دقیق و عمیق می بیند و آدم عمیقی است.
وی درباره ارتباطی که با فضای سریال و مباحث مربوط به فعالیتهای مجاهدین خلق برقرار میکرده، توضیح داد: من متولد 24 فروردین سال 68 هستم و آن زمان را تجربه نکرده بودم، نبودم و ندیده بودم، بنابراین خیلی از اتفاقاتی که در فیلمنامه میافتاد و کارهای آدمها برایم عجیب بود. روز اول به خودم قول دادم ناهید را قضاوت نکنم و فقط او را باور و درک کنم، آن هم در همه مراحلی که انتخابی میکند و تصمیمی میگیرد. این دختر معمولی در ابتدا هنوز آنقدر هوش اجتماعی پیدا نکرده که انسانها را بشناسد. او دختری ساده و معصوم است و در تقابل خیر و شیر قرار نگرفته و این تجربیات است که او را پخته میکند، باعث میشود وجه دیگری از خودش بروز دهد و قوه تحلیل او رشد کند و شناختش دقیقتر شود.
سعیدی ادامه داد: او در اولین قسمتها به درخواستهای روزبه که در چارچوب ویژگیهای اخلاقی او نیست تن میدهد و دست به انتخابهایی میزند. او همواره در طول داستان مردد است، وجه عاشقی خودش را م شناسد و دوستش دارد اما نمیداند کارهایش درست است یا نیست. ناهید خوددار و تودار است اما وقتی میخواهد عشقش را بروز دهد به پست مردی میخورد که از او میخواهد منطقی باشد و احساساتش را بروز ندهد. او هم برای آنکه سرنوشت همسر سابق روزبه را پیدا نکند و این مرد را برای خودش نگه دارد، میپذیرد. حتی خیلی ساده اشاره میکند من هم م توانم به گروه شما بیایم؟ در حالی که از آینده بیخبر است.
وی تصریح کرد: ناهید نقشی بود که مرا به چالش کشید و چه بسیار روزهایی که با کارگردان درباره او بحث میکردم. آقای سامان هم همواره با صبر و حوصله مرا همراهی و به من کتاب معرفی میکردند. با خواندن برخی زندگی نامهها بود که متوجه شدم چنین اتفاقاتی کاملا حقیقت دارد. مطالعه کتابها مرا برای بازسازی عواطف و احساساتی که هرگز تجربه نکرده بودم کمک کرد.
سعیدی اضافه کرد: فکر می کنم هدف اصلی فیلمنامه نمایش مراحل رشد ناهید در پروسه انتخاب ها و تصمیماتش است؛ شخصیتی که زندگی پرفراز و نشیبی دارد و به مرور بُعدهای مختلفی از خودش را میشناسد و بخش های دیگری از وجودش هویدا میشود و البته که او برای شناخت نسبت به خودش بهایی هم پرداخت میکند.
این بازیگر درباره تلاشی که برای درک فضای آن زمان داشته نیز گفت: درباره مجاهدین و خصوصا زنهایی که در آن دوره انقلاب فعالیت داشتند مطالعه کردم تا بدانم دغدغههایشان چه بوده، چه اهدافی دنبال میکرده اند و چه دردسرهایی داشتند. از جمله چند رمان خواندم که یکی از آنها «ساعت چهار آن روز» نوشته مهین محتاج بود. این رمان به خصوص در سکانسی که ناهید توسط ساواک دستگیر میشود، خیلی به من کمک کرد. پیش از انقلاب همه گروهکها از مجاهدین و فداییان گرفته تا حزب توده در یک راستا بودند اما زمانی که انقلاب شد هر کسی مسیر خودش را رفت، ایدئولوژیهایشان تغییر کرد و مثلا مجاهدین به به منافقین تبدیل شدند. از آنجایی که شخصیت روزبه در گروه مجاهدین است، نمیتوانم توضیحات بیشتری بدهم چون قصه لو میرود.
وی در بخشهای پایانی سخنانش با بیان اینکه کار کردن با جلیل سامان تجربهای است که در خاطرات خوب و تکرار نشدنی او ثبت میشود، اظهار کرد: او منبع آرامش است و کار کردن با یک انسان عمیق و آرام بسیار لذت بخش است. همچنین دلم میخواهد از تک تک عوامل سریال تشکر کنم. افرادی که برای این سریال زحمت کشیدند و هر روزی که سر صحنه میرفتم شاهد لحظه به لحظه تلاشهایشان بودم. از گروه تصویربرداری و آقای عبدلی و سعید خراسانی که خستگی ناپذیر بودند، عمو قاسم، بچههای گریم، خلیل و مهسا و آقای میرکیانی تا آقای بابک کریمی و فرشته و نفیسه و آزاده جهانبخش عزیز و بچههای صحنه که کوچکترین اشتباهی نکردند تشکر میکنم.
این بازیگر در پایان گفت: همچنین از بچههای تدارکات و علی آقا که ما را شرمنده کردند و گروه کارگردانی و برنامهریزی که جای خود را دارند متشکرم. از آقای فرید سعادتمند آهنگساز، آقای ابوالصدق صداگذار و آقایان حسن دوست تدوینگران عزیزی که هنوز در حالی که کار روی آنتن است اما این تیم به همراه آقای سامان و آقای عبدلی هر روز تا شب دارند زحمت میکشند، ممنونم و امیدوارم خستگی از تنشان در شود. دوست دارم همگی بدانند من قدردان تمام زحماتشان هستم. در این پروژه این افتخار نصیب من شد در کنار بازیگرانی کار کنم که کمترین سابقه کاری شان 20 سال بود. به هر حال لطفی است که خدا در حق من کرده است. میدانم اگر کاراکتر ناهیدی ساخته شده، فقط به واسطه ساناز سعیدی نبوده و حاصل تلاش یک گروه زحمتکش و حرفهای بوده است.
انتهای پیام/