به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛شهید سلیمی جهرمی متولد سال 1317 و اهل جهرم بود مبارزه از سال 32 شروع کرد و علاقه زیادی به تحصیل داشت و در دانش سرای عالی مقدماتی دوره دید. و معلم شد بعد به تهران آمد به دلیل مبارزات سیاسی که داشت یا وجود اینکه در رشته پزشکی قبول شد ولی به دانشگاه راه نیافت.
در رشته زبان انگلیسی در دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد. شهید سلیمی میارزات سیاسی خود را همراه گروه رجائی و دستغیب و دکتر لاری ادامه داد و در سال 57 دختر خاله شهید سلیمی در پاریس شهید می شود و او برای گرفتن جنازه به پاریس می رود و توفیق دیدار امام را می یابد. وی گفت وقتی امام را دیدم روحیه ی دیگری گرفتم و هنگام دست دادن با امام ایشان پرسیدند چرا دستت آنقدر سرد است؟ گفتم قلب گرم شما آن را گرم می کند.
از موسسین انجمن اسلامی معلمان بود و در تشریف فرمایی امام به ایران شرکت فعال داشت. شهید سلیمی در سمت های مختلفی مشغول بود. و همواره خدمتگذار اسلام و مسلمین و 23 سال سابقه خدمتی در آموزش و پرورش تهران و مدتی هم معاون وزیر و رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی بود. در سال 26/1/60 طی حکمی از سوی شهید رجایی رئیس سازمان امور اداری و استخدامی کشور بود .
خدامحوری ویژگی بارز شهید
شهید علیاكبر سلیمی جهرمی فقط به خدا میاندیشید و جز تحصیل رضای او به چیز دیگری توجه نمیكرد. در پذیرش مسئولیتها به ارزش دینی آن توجه میكرد و پست و مقام را به معنای جاهطلبی و ریاست سخت طرد میكرد. در مقابله با كسانی كه قصد ایستادگی در برابر كلام حق داشتند، مقاوم بود و از هیچ قدرتی جز قدرت لایزال الهی واهمه نداشت.او اطاعت از پروردگار را بر همه خواستهها و تمایلات مقدم میدانست.
شهید در تاریخ 25/1/1360 در آغاز دفتر ثبت وقایع روزانه خود چنین نوشته است: « خدایا میدانی كه در برابر این مسئولیت تعهدی نكردم كه تنها پذیرش آن به خاطر تعهدم در برابر تو بود و لذا فقط از تو ای تنها دوست من امید هدایت و حمایت دارم.
مرا یاری كن تا در حد توانایی، خدمت ناچیز خود را به دین تو و بندگان تو كه همنوعان منِ كمترین و هموطنان عزیزم هستند و بار سالها ستم تاریخ طاغوتیان را بر پشت خود حمل میكنند تقدیم نمایم و ذرهّای از بار آنها را بكاهم. باشد كه دعای خیر آنان موجب آمرزشم شود. یاریم كن در هر فكری و فعلی فقط با یاد تو و به خاطر تو حركت كنم كه اگر هم ندانسته خطایی كردم یقیناً مرا خواهی بخشید . كمكم كن تا ناحقی را حق و حقی را ناحق نكنم كه آوای « ،فَمَنْ یعْمَلْ» در گوشم است و خلاصه مرا در پناه خود نگهدار و از لطف خود بهرهمندم ساز».
سرانجام در فاجعه بمب گذاری دفتر حزب جمهوری به درجه رفیع شهادت رسید.
انتهای پیام/