آنهایی که مرا می شناسند بدانند این انقلاب مال خداست و خود را فدای آن کنند.

شهیدی که هرگز در بند زندگی خاکی گرفتار نشدبه گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ موسی کلانتری در سال 1327 در شهرستان مرند متولد شد . تحصیلات ابتدایی و قسمت اعظم تحصیلات متوسطه خود را در همان شهر به پایان رسانید و دیپلم خود را از دبیرستان خوارزمی تهران گرفت .
شهید موسی کلانتری در سال 1345 وارد دانشگاه امیرکبیر تهران شد و در رشته راه و ساختمان به تحصیل پرداخت با درجه فوق لیسانس در رشته راه و ساختمان فارغ التحصیل شد ، در دوران دانشگاه وی یکی از افراد فعال عضو انجمن اسلامی بود

مهندس کلانتری پس از انجام خدمت سربازی در کارگاه های مختلف راهسازی در شهرهای مختلف به کار پرداخت ، در تمامی این مدت به صورت مخفی به مبارزات سیاسی خویش ادامه می داد .
با گسترش مبارزات امت مسلمان در سال 1357 کار خود را رها کرد و چون سیل خروشان مردم به فعالیت آشکار و مسلحانه علیه رژیم پرداخت . پس از پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن سال 1357 به عنوان پاسدار در کمیته ها به حراست از انقلاب اسلامی پرداخت .


شهید مهندس کلانتری ، در تابستان سال 1358 وارد وزارت راه شد و جهت فعال کردن اداره راه خوزستان به آن منطقه رفت و پس از مدتی به همین منظور به استان آذربایجان غربی اعزام شد و مسوولیت اداره کل راه و ترابری ارومیه را به عهده گرفت .


شهید کلانتری در دی ماه سال 1358 از سوی شورای انقلاب به سمت وزیر راه و ترابری منصوب و پس از تشکیل دولت شهید رجائی تا هنگام شهادت همچنان دراین سمت به انجام وظیفه و خدمت به مردم و جمهوری نوپای اسلامی ایران ادامه داد .


اولین بار که در سالن سخنرانی وزارتخانه آمده بود تا به عنوان وزیر جدید از نزدیک با همکاران آشنا شود ، آن قدر ساده و بی پیرایه لباس پوشیده بود و آن قدر خودمانی و بدون تکلف سخن گفت که بعضی از همکاران، آن همه سادگی و اخلاص را باور نکردند .


سخنرانی معارفه را با این جمله آغاز کرد : من برادر کوچک شما هستم و به وزارت راه و ترابری آمده ام که در کنار شما برادران و خواهران ارجمند و بزرگوار به بازسازی راههای این مملکت بپردازم .
و این قول را هرگز فراموش نکرد و تا آخرین لحظه حیات به این شیوه پایبند بود و هرگز فروتنی ذاتی خود را در مقابل همکاران از دست نداد ، ساده زندگی می کرد و ساده زیستن را دوست داشت و به ظواهر دنیای خاکی چشم طمع نداشت .


آنچنان وارسته بود که وقتی می خواستند جامه از پیکر خون آلودش خارج کنند به شهادت همه آنهایی که در بهشت زهرا حضور داشتند ، کفش هایش سوراخ بود ، نه این که او پول خرید یک جفت کفش را نداشت ، این تظاهر هم نبود ، حقیقت این بود که روح او بی نیاز از ثروت دنیا و تا آخرین لحظه حیات اسیر عرفان روح خود بود و هرگز در بند زندگی خاکی گرفتار نشد .


وصیتنامه شهید موسوی کلانتری


بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
آرزو می کنم که در بستر نمیرم و هر چه شرع انور مقرر داشته عمل شود ، به بچه های من بگویید همه چیز خود را فدای راه خدا کنند تا جایی که به خاطر دارم به کسی بدهکار نیستم و جز پدر و مادرم که ان شاءالله مرا خواهند بخشید .
آنهایی که مرا می شناسند بدانند این انقلاب مال خداست و خود را فدای آن کنند ، خداوند همیشه رحمت خود را از این ملت دریغ نفرماید و طول عمر به امام امت عطا فرماید .

روحش شاد و یادش گرامی 

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۴
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۹:۲۲ ۰۴ خرداد ۱۴۰۱
روحش شاد ویادش گرامی باد.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۴:۳۰ ۲۵ آذر ۱۳۹۹
ماشيراز خیابان شهید کلانتری هستیم، حالا نمیدونم خیابان بنام ایشون هست یا یه شهید کلانتری دیگه! ان شاء الله شهدا شفا خواه ما باشند
Iran (Islamic Republic of)
شاکری محمد
۰۸:۴۸ ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۹
خداوند نور به قبرت ببارد
Iran (Islamic Republic of)
جاندان
۲۰:۰۳ ۲۳ دی ۱۳۹۸
اسمه دیگه ای نداشت ؟ مثلا شهید محمد کلانتری یا شهید محمود کلانتری چون به ما گفتند درباره ی شهید محمود کلانتری تحقیق کنید
آخرین اخبار