به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از اصفهان،محمد احمدیان دیشب در یادواره شهدای بادرود اظهار کرد: امشب در خیمه مقدسی که به برکت خون سربازان حقیقی امام حسین(ع) برپا شده است آمدهایم نزد پدران شهدا درس پس بدهیم، در هشت سال جنگ تحمیلی خیلیها استخاره کردند که دین حق را یاری کنند اما استخاره آنها بد آمد و خیلیها قرآن را فقط برای سر گرفتن خواستند.
وی خطاب به خانواده شهدا افزود: قصه فرزندان شما قصه نسلی است که برای قرآن سر داد و خیلی از ما رزمندگان در هنگام جنگ متوجه اصل موضوع نبودیم و متوجه دیدگاه دشمن نبودیم.
راوی دفاع مقدس تصریح کرد: در زمان حکومت صدام در هتل بصره مذاکراتی با گروه عراقی داشتیم و با ژنرالی که در آنجا بود تبادل اطلاعات کردم، با ژنرال عراقی که به عنوان مسؤول بلندپایه گروه عراقی در یک اتاق بودیم و از این افسر عراقی با پول اطلاعات گرفتیم.
وی ادامه داد: روزی وی از من پرسید که در هشت سال جنگ شما چه اتفاقی افتاد که هر جا ما بچههای شما را کشتیم، شما از آن یک امامزاده ساختید که من به افسر عراقی گفتم ما یک روحالله داشتیم که همه گوش به فرمان او بودیم و به ملت یاد داد شهدا امامزادگان عشقاند.
احمدیان تصریح کرد: وقتی از او خواستم برای من چیزی تعریف کند، گفت در منطقه عملیاتی میثم ما پنج نفر از بچههای شما را اسیر کردیم و میدانستیم اینها بچههای اطلاعات شناساییاند و خواستیم از آنها اطلاعات بگیریم اما ندادند و بعد از شکنجهها زبان باز نکردند و حتی وقتی سمبه تفنگ را در چشم او فرومیکردیم فریاد میکشید یا حسین؛ این رزمندهها پای همین منبرهای حسین(ع) بزرگ شدند و میتوانستند گناه کنند و قیدش را زدند.
وی اضافه کرد: یک نکته عرض کنم که خیلی جالب است که هر کجا ما در زمان جنگ تحمیلی شکست خوردیم امروز امامزاده ست.
راوی دفاع مقدس در خاطره دیگری گفت: در دوران تفحص خبری به ما رسید که در منطقه ارتفاعات 178 و 175 شما شهید دادید و بیاید شهدایتان را ببرید وقتی رفتیم عربی که راهبلد گروه بود بچهها را به سمت یک خاکریز دوجداره برد و فکر کردیم آنجا حرم یکی از سادات عراقی است ولی عربی که همراه بچهها بود گفت این حرم از بچههای شماست، عراقیها در زمان حکومت صدام با پول خودشان برای بچههای شما حرم ساختند.
وی همچنین مطرح کرد: من گفتم شما خودتان اینها را کشتید و گفتید اینها آتش پرستند حالا برایشان حرم ساختید؟ گفت ما چوپانیم و مدتی بود که در این قسمت هر شب نور چراغی میدیدیم و بعد فهمیدیم این نور را همه عشایر آن قسمت میبینند و در این قسمت خاکریز استخوانهای یک بسیجی را پیدا کردیم و چون اسم او را دیدیم که یک سادات بودیم او را دفن کردیم.
احمدیان اذعان کرد: وقتی به تهران نامه زدیم که این قبر را باز کنیم یا نه و در این مدت به زیارت میرفتیم، در همین زمان با تضرع عراقیها روبرو شدیم که اینجا بیمارستان ماست و او را از این جا نبرید.
وی به ذکر خاطرهای از شهید نوزدهساله عباسعلی قادری پرداخت و تصریح کرد: امروز میدانید کربلا را چه کسانی اداره میکنند و ما در مرزهای اسرائیل داریم با اسرائیل میجنگیم، دیگر شک نکنید تا دو ماه دیگر جرثومه داعش برچیده شده است.
راوی دفاع مقدس بیان کرد: اگر عراق و سوریه سقوط کرده بود امروز کشور ما امنیت نداشت، مشتی آدم که دغدغه آنها این بود که به آمریکا بروند بدانند اگر داعش به مرزهای ما میرسید خواب را از شما میگرفتند.
انتهای پیام/م