خواندن معنا و تفسير آيات قرآن كريم، به فهم درست آن و عملی كردن دستورات الهی در زندگی‌مان كمک می‌كند.

تفسیر آیات142-144 سوره بقره به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ قرآن سر تا سر اعجاز در زندگی مادی و معنوی است. اگر ما آن را با معرفت تلاوت کنیم، حتما اثرات آن را خواهیم دید. برای آگاهی‌ و فهم بهتر و بيشتر آيات قرآن كريم هر شب تفسير آياتی از اين معجره الهی را برای شما آماده می‌كنيم. در این گزارش تفسیر آیات 142-144سوره بقره را می‌خوانید:

سَیَقُولُ السُّفَهَآءُ مِنَ النَّاسِ مَا وَلَّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِی کَانُواْعَلَیْهَا قُلْ لِلَّهِ المَشْرِقُ وَالمَغْرِبُ یَهْدِی مَنْ یَشَآءُ إِلَی صِرَطٍ مُّسْتَقِیمٍ
بزودی بی خردان از مردم، خواهند گفت: چه چیزی آنها (مسلمانان) را از (بیت المقدّس،) قبله ای که بر آن بودند برگردانید؟ بگو: مشرق و مغرب از آن خداست، هرکه را بخواهد به راه راست هدایت می کند (142)

چون مشرکان مکّه، کعبه را به بتخانه تبدیل کرده بودند، پیامبر اکرم و مسلمانان، سیزده سالی را که بعد از بعثت در مکّه بودند، به سوی کعبه نماز نمی خواندند، تا مبادا گمان شود که آنان به بت ها احترام می گزارند. امّا بعد از هجرت به مدینه، چند ماهی نگذشته بود که یهودیان زبان به اعتراض گشوده و مسلمانان را تحقیر کردند و گفتند: شما رو به قبله ما بیت المقدّس نماز می خوانید، بنابراین پیرو و دنباله رو ما هستید و از خود استقلال ندارید. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از این اهانت ناراحت شد و هنگام دعا به آسمان نگاه می کرد، گویا منتظر نزول وحی بود تا آنکه دستور تغییر قبله صادر شد.

پیامبر دو رکعت نماز ظهر را به سوی بیت المقدّس خوانده بود که جبرئیل مأمور شد، بازوی پیامبر را گرفته و روی او را به سوی کعبه بگرداند. در نتیجه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم یک نماز را به دو قبله خواند و اکنون نیز در مدینه نام آن محلّ به مسجدِ قبلتَین معروف است. )تفسیر نورالثقلین، ج 1 ص 136)

بعد از این ماجرا، یهود ناراحت شده و طبق عادت خود شروع به خرده گیری کردند. آنها که تا دیروز می گفتند: مسلمانان استقلال ندارند و پیرو ما هستند، اکنون می پرسیدند، چرا اینها از قبله ی پیامبران پیشین اعراض کرده اند؟ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مأمور شد در جواب آنها پاسخ دهد: مشرق و مغرب از آنِ خداست و خداوند مکان خاصّی ندارد.
آری، تغییر قبله، نشانه ی حکمت الهی است نه ضعف و جهل او. همچنان که در نظام تکوین، تغییر فصول سال، نشانه ی تدبیر است، نه ضعف یا پشیمانی.

خداوند در همه جا حضور دارد و شرق و غرب عالم از آن اوست. پس جهت گیری بدن به سوی کعبه، رمز جهت گیری دل به سوی خداست. چه بسا افرادی به سوی کعبه نماز بگزارند، ولی قبله آنان چیز دیگری باشد. چنانکه خواجه عبداللّه انصاری می گوید:
قبله شاهان بود، تاج و کمند - قبله ارباب دنیا، سیم وزر
قبله صورت پرستان، آب و گِل - قبله معنا شناسان، جان ودل
قبله تن پروران، خواب وخورشت - قبله انسان، به دانش پرورش
قبله عاشق، وصال بی زوال - قبله عارف، کمال ذی الجلال

پیام ها:
افرادی که هر روز دنبال بهانه ای هستند تا از پذیرش حقّ طفره روند، سفیه هستند. همان گونه که در روایات به کسی که آخرت خویش را فدای دنیا کند مجنون، و به پیروان رهبر فاسد فقیر، و آن کس که دین خود را از دست بدهد، غارت زده گفته شده است. (سیقول السفهاء)

کسی که دست خدا را در وضع یا تغییر احکام بسته بداند، سفیه و سبک مغز است. اعتراض به خدای حکیم ودانا، نشانه ی سفاهت است. (سیقول السفهاء)

مسلمانان باید توطئه ها وشایعات وسؤالات بهانه جویانه ی دشمن را پیش بینی کرده وبا پاسخ به آنها، از نفوذ وگسترش آن پیشگیری نمایند. (سیقول... قل)

اصل سؤال کردن مورد انتقاد نیست، روحیّه سؤال کننده مورد انتقاد است که از روی اعتراض و اشکال تراشی می پرسد. (ما ولاّهم عن قبلتهم)

قداست و کرامت مکان ها و زمان ها، وابسته به عنایت پروردگار است، نه چیز دیگر. (لِلّه المشرق و المغرب)

تغییر قبله، یکی از نشانه های پیامبر اسلام در کتب آسمانی بود، لذا برای بعضی وسیله ی هدایت شد. (یهدی به من یشاء)

وَکَذَ لِکَ جَعَلْنَکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِّتَکُونُواْ شُهَدَآءَ عَلَی النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِی کُنْتَ عَلَیْهَآ إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ یَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ یَنْقَلِبْ عَلَی عَقِبَیْهِ وَإِنْ کَانَتْ لَکَبِیرَةً إلاَّ عَلَی الَّذِینَ هَدَی اللَّهُ وَمَا کَانَ اللَّهُ لِیُضِیعَ إیمَنَکُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَّحِیمٌ
و بدین سان ما شما را امّتی میانه قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر (نیز) بر شما گواه باشد. و ما آن قبله ای را که قبلاً بر آن بودی برنگرداندیم، مگر برای آنکه افرادی را که از پیامبر پیروی می کنند از آنها که به جاهلیّت باز می گردند، بازشناسیم. و همانا این (تغییر قبله،) جز بر کسانی که خداوند آنها را هدایت کرده دشوار بود. وخدا هرگز ایمان شما را (که سابقاً به سوی بیت المقدّس نماز خوانده اید،) ضایع نمی گرداند. زیرا خداوند نسبت به مردم، رحیم و مهربان است. (143)

نکته ها:
مسیحیان در موقع عبادت، رو به محلّ تولّد حضرت عیسی در بیت المقدّس می ایستادند که نسبت به محلّ سکونت آنان، در مشرق قرار داشت، و یهودیان رو به بیت المقدّس عبادت می کردند که نسبت به محلّ سکونتشان، در طرف مغرب قرار می گرفت، ولی کعبه نسبت به آن دو در وسط قرار می گیرد و قرآن با اشاره به این موضوع، می فرماید: همانگونه که ما کعبه را در وسط قرار دادیم، شما مسلمانان را نیز امّت میانه قرار دادیم.

مفسّران بحث های گوناگونی را در ذیل این آیه مطرح نموده اند و در تفسیر «امّت وسط» برخی گفته اند: مراد امّتی است که نه اهل افراط باشد نه تفریط، نه طرفدار جبر نه تفویض، نه معتقد به اصالت فرد، نه اصالت جامعه.

ولی با چند مقدّمه، روشن می شود که مراد آیه از امّت وسط، افراد خاصّی هستند. آن مقدّمات عبارتند از:
*قرآن، امّت وسط را شاهد بر اعمال معرفی کرده است، پس باید در قیامت بر اعمال مردم گواهی دهد.

*گواه شدن، علم و آگاهی وعدالت می خواهد.

*همه ی افراد امّت، آگاهی و عدالت ندارند.


به همین دلیل در روایات می خوانیم که مراد از امّت وسط، امامان معصوم هستند که به همه کارها علم دارند. چنانکه قرآن می فرماید:
(سیری اللّه عملکم و رسوله والمؤمنون) توبه، 105.

که مراد از مؤمنانی که اعمال مردم را می بینند و به آن علم پیدا می کنند، مطابق روایات امامان معصوم هستند. و ثانیاً عدالت دارند. چنانکه خداوند در آیه ی (انّما یُرید اللّه لیذهب عنکم الرِّجس اهل البیت و یُطهّرکم تطهیراً) احزاب، 33.

عصمت و عدالت آنان را تضمین نموده است.
امام صادق علیه السلام می فرماید: مگر می شود امّتی که بعضی افرادش لایق گواهی دادن برای چند عدد خرما در دادگاه های دنیا نیستند، لیاقت گواهی دادن بر همه ی مردم در قیامت را دارا باشند؟ به هر حال مقام گواه بودن در محضر خداوند، آن هم نسبت به همه ی کارهای مردم، تنها مخصوص بعضی از افراد امّت است که به فرموده روایات، امامان معصوم می باشند.

در اینجا یک سؤال باقی می ماند که چرا خداوند به جای نام بعضی افراد، نام امّت را برده است؟ که در پاسخ می گوییم: قرآن حتّی یک نفر را نیز امّت معرفی نموده است: (انّ ابراهیم کان امّة قانتاً للّه) نحل، 120.

فلسفه تغییر قبله
در مورد فلسفه تغییر قبله، تحلیل های متعدّدی صورت گرفته است؛ برخی گفته اند انتخاب اوّلیّه بیت المقدّس به عنوان قبله، به منظور جلب افکار یهود و همراهی آنان بوده است و آنگاه که مسلمانان خود قدرت و توانایی پیدا کردند، دیگر به این کار نیاز نبود. برخی نیز گفته اند: علاقه به مکّه و وطن موجب شد که قبله تغییر یابد. لیکن این تحلیل ها موهوم و خلاف واقع هستند.


آنچه قرآن در این باره تصریح و تأکید دارد این است که تغییر قبله، آزمایش الهی بود تا پیروان واقعی پیامبر شناخته شوند. زیرا آنها که ایمان خالص ندارند، به محض تغییر یک فرمان، شروع به چون و چرا می نمایند که چرا اینگونه شد؟ اعمال ما طبق فرمان سابق چه می شود؟ اگر فرمان قبلی درست بود، پس فرمان جدید چیست؟ اگر دستور جدید درست است، پس فرمان قبلی چه بوده است؟ خداوند نیز به کسانی که در برابر فرامین او تسلیم هستند، بشارت می دهد که اعمال گذشته ی شما ضایع نمی شود، زیرا مطابق دستور بوده است.
در این آیه به جای کلمه نماز، واژه ایمان بکار رفته است که نشان دهنده ی اهمیّت و مقام نماز و برابری آن با تمام ایمان می باشد. (وما کان اللّه لِیضیع ایمانکم)

پیام ها:
اولیای خدا، بر اعمال ما نظارت دارند. (لتکونوا شهداء)
آری، بعضی انسان ها دارای چنان ظرفیّتی هستند که می توانند ناظر تمام اعمال و آگاه به انگیزه های انسان ها در طول تاریخ باشند.

در قیامت، سلسله مراتب است. تشکیلات و سازماندهی محکمه ی قیامت بگونه ای است که ابتدا ائمّه بر کار مردم گواهی می دهند، سپس پیامبر برامامان گواه است. (لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرّسول علیکم شهیداً)

آزمایش، یک سنّت قطعی الهی است و خداوند گاهی با تغییر فرمان، مردم را امتحان می کند. (لنعلم من یتبع الرسول...)

پیروی از دستورات دین، مایه رشد و کمال و نافرمانی از آن، نوعی حرکت ارتجاعی است. (ینقلب علی عقبیه)

جز فرمان خداوند، به چیز دیگری از قبیل، جهت، رنگ، زمان، مکان و شیوه ی خاصّی خود را عادت ندهیم، تا هرگاه فرمانی بر خلاف انتظار یا عادت و سلیقه ی ما صادر شد، بدنبال فرار یا توصیه نباشیم. (لنعلم من یتّبع الرّسول ممن ینقلب علی عقبیه)

مقام تسلیم بر افراد عادّی سنگین است: (لکبیرة) وتنها کسانی به این مقام دست می یابند که هدایت خاصّ الهی شامل آنان شود. (الاّ علی الّذین هدی اللَّه)

قوانین و مقررات، شامل زمان های قبل نمی شود. اگر امروز فرمان تغییر قبله صادر شد، نمازهای قبلی صحیح است و از امروز باید به سوی دیگر نماز خواند. (وما کان اللّه لیضیع ایمانکم)

تمام تغییرات و تحوّلات تکوینی و تشریعی، ناشی از رحمت و رأفت خداوندی است. (لرؤف رحیم)


قَدْ نَرَی تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضَهَا فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَحَیْثُ مَا کُنْتُمْ فَوَلُّواْ وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَبَ لَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَّبِّهِمْ وَ مَا اللَّهُ بِغَفِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ
(ای پیامبر!) همانا می بینیم که تو (در انتظار نزول وحی، چگونه) روی به آسمان می کنی، اکنون تو را به سوی قبله ای که از آن خشنود باشی، برمی گردانیم. پس روی خود را به جانب مسجدالحرام کن. و (شما ای مسلمانان) هر جا بودید، روی خود را به جانب آن بگردانید و همانا کسانی که کتاب (آسمانی) به آنها داده شده، (به خوبی) می دانند که این فرمان به حقّ است که از ناحیه ی پروردگار صادر شده و خداوند از اعمال آنها غافل نیست. (144)

نکته ها:
این آیه حاکی از آن است که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم منتظر و مشتاق نزول وحی در جهت تغییر قبله بود واین تغییر قبله از بیت المقدّس به کعبه، وعده ی خداوند به پیامبرش بوده است، ولی آن حضرت در موقع دعا، بی آنکه چیزی بگوید، به سوی آسمان نگاه می کرد تا اینکه آیه نازل شد و دستور داد که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و همه ی مسلمانان در موقع عبادت، روبه سوی مسجدالحرام وکعبه نمایند.
اهل کتاب و یهود با آنکه حقّانیّت این تغییر را می دانستند وقبلاً در کتاب هایشان خوانده بودند که پیامبر اسلام به سوی دو قبله نماز می گزارد، امّا این حقیقت را کتمان نموده و یا با القای شبهات و سؤالات، نقش تخریبی ایفا می کردند و خداوند با جمله ی (و ما اللّه بغافل عمّا یعملون) آنان را تهدید می نماید. تفسیر مجمع البیان.

رضایت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از قبله بودن کعبه، دلائلی داشت از جمله:
کعبه، قبله ی ابراهیم علیه السلام بود.
از زخم زبان، تحقیر و استهزای یهود آسوده می شد.
استقلال مسلمانان به اثبات می رسید.
به اوّلین پایگاه توحید یعنی کعبه، توجّه می شد.
چون مسئله ی تغییر قبله یک حادثه ی مهمّی بود، لذا در آیه، دوبار در مورد توجّه به کعبه، فرمان داده شده است: یک بار خطاب به پیامبر با لفظ؛ (وجهک) و یک بار خطاب به مسلمانان با کلمه؛ (وجوهکم)

پیام ها:
آسمان، سرچشمه ی نزول وحی ونظرگاه انبیاست. (نری تقلّب وجهک فی السماء)

خداوند به خواسته انسان ها آگاه است. (فلنولّینّک قبلة ترضاها)

تشریع و تغییر احکام، از طرف خداوند است و پیامبر از پیش خود، دستوری صادر نمی کند. (فولوّا...)

ادب پیامبر در نزد خداوند به قدری است که تقاضای تغییر قبله را به زبان نمی آورد، بلکه تنها با نگاه، انتظارش را مطرح می نماید. (قدنری تقلب وجهک)

خداوند رضایت رسولش را می خواهد و رضای خداوند در رضای رسول اوست. (قبلة ترضاها)

قرآن، دانشمندانی که حقیقت را می دانند، ولی باز هم طفره می روند، تهدید و نکوهش می کند. (لیعلمون انّه الحقّ... و ما اللّه بغافل عمّا یعملون)

نباید دستورات دین را به مردم سخت گرفت. «شطر» به معنی سمت است. یعنی به سمت مسجدالحرام ایستادن کافی است ولازم نیست بطور دقیق روبه کعبه باشد. (فوَلّوا وجوهکم شطره)


انتهای پیام/

تفسیر سوره بقره آیات142الی 144

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.