به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، افراد در شبکه های اجتماعی از جمله تلگرام با استفاده از ابزارهایی نظیر ربات ها بدون اینکه با سایرین در ارتباط باشند به طور مستقیم مطالب گوناگونی مثل لطیفه، مطالب علمی و ادبی، فیلم، تصویر، وضعیت آب و هوا، اطلاعات شهری و... را دریافت می کنند، به عبارت دیگر، گاه همین ارتباط مجازی نیز در حال نابود شدن است و به احتمال بسیار در آینده ای نه چندان دور با تنهایی مفرط کاربران در شبکه های اجتماعی مواجه خواهیم شد.
از نگاه رفتارشناسی، برقراری ارتباط با دیگران به یکی از سه طرق کلامی، نوشتاری و یا اشاره ای است، در صورت ارتباط کلامی گفتمان یا به صورت مونولوگ است، یعنی یک سویه و یا دیالوگ است یعنی به صورت دوسویه. در ارتباط نوشتاری نیز، اگر چه برقراری ارتباط امکان پذیر است اما چون دیداری اتفاق نمی افتد و یا دیدار از طریق وب کم مقدور است، ارتباط کامل نمی شود چرا که عدم ارتباط چشمی و حس حضور فیزیکی، مدام نقص این رابطه را گوشزد می کند. بنابراین می توان گفت متاسفانه بسیاری از افراد از فرط تنهایی به این شبکه ها پناه برده اند و برخی نیز به خاطر استفاده مفرط از آن تنها می شوند.
اگر چه این شبکه ها در ابتدای امر تنها به خاطر برقراری ارتباط رایگان و آسان با دیگران تعبیه شده و بسیار هم مورد استقبال کاربران قرار گرفت، اما در دراز مدت عامل انزوا، تنهایی و افسردگی است و چه بسا بسیاری از کاربران این شبکه ها یا در نیمه راه و یا در انتهای مسیر تنهایی قرار دارند. عمق آسیب شبکه های اجتماعی هنوز آن طور که شاید و باید لمس نشده است و این بسان هشداری است که باید آن را بسیار مهم و جدی دانست.
شبکه های اجتماعی؛ جلوه ای نو از تنهایی
بسیاری از ما تصور می کنیم تنهایی یعنی جدایی فیزیکی از دیگران، این درحالی است که با چنین تعریف ساده ای، هرگز ماهیت خطرناک و زیان آور این وضعیت را مورد توجه قرار نمی دهیم و این حالتی نیست جز آن که افراد به این باور برسند که روابط اجتماعی آنان معنایی کمتر از آنچه که باید باشد، دارد. لاجرم درک این احساس نتیجه ای نیز، جز پریشانی و نگرانی عمیق در فرد نخواهد داشت؛ مثلا، بانویی را در نظر بگیرید که از صبح تا شب از طریق ارسال پیامک، فیلم و تصاویر جذاب با همسرش در ارتباط است، اما اگر پای حرف دل او بنشینید می گوید: اگر چه با هم در ارتباطیم ولی این رابطه خیلی زیاد برایم اقناع کننده نیست، درست است که هر لحظه از حال همسرم باخبرم اما کاش می شد رودروری هم می نشستیم، چایی می خوردیم و به هم نگاه کردیم و حرف می زدیم و... امروزه افراد در میان دریایی از ارتباطات موجود در سایت های شبکه های اجتماعی به زحمت شنا می کنند و منطق نیز می گوید ارتباطات اجتماعی فراوان راه گریز از تنهایی، افسردگی و اندوه است و هر چه میزان تماسها و ارتباطات بیشتر باشد، احتمال پیدا کردن روابط خوشایند و لذت بخش بیشتر می شود، اما آیا به راستی این موضوع حقیقت دارد؟!
به جرات می توان گفت ارتباطات در شبکه های اجتماعی، جلوه ای نو از تنهایی است، بسیاری از مطالعات درباره افرادی که از اینترنت به منظور تعامل اجتماعی استفاده می کنند نشان داده است که آنها روز به روز نسبت به قبل تنهاتر می شوند، چرا که اجتماعی شدن آنلاین در شبکه های مجازی فقط به منظور فرار فرد تنها از آشفتگی و بیقراری های روابط در دنیای واقعی است، به بیان دیگر می توان گفت تنهایی مقدمه و پیشایند عضویت در شبکه های اجتماعی است.
شبکه های اجتماعی و مدیریت تنهایی
معمولا افراد تنها و به لحاظ اجتماعی ناتوان، شخصیت واقعی خود را به محیط آنلاین می آورند تا برای لحظاتی هم شده شخصیت و نقاب یک فرد خوش مشرب، خوش صحبت و اجتماعی را به خود بگیرند، در حالی که نمی توانند همیشه این طور بمانند. در واقع تنهایی فاصله بین آنچه فرد می خواهد باشد و آنچه که دارد، است و تنهایی شدید و مزمن باعث می شود افراد به شیوه هایی رفتار کنند که دیگران را از خود دور سازند.
شبکه های اجتماعی برای مدیریت تنهایی تجهیز نشده اند، بلکه می توانند آن را بدتر نیز کنند، به واقع می توان گفت افرادی که در زندگی روابط اجتماعی خوبی دارند آن شخصیت را به فضای مجازی می آورند و از منافع آن نیز بهره مند می شوند، اما اگر افراد تنها از این تکنولوژی استفاده کنند نتیجه عکس داشته و تنهایی بیشتری را رقم خواهد زد. چه بسا زمانی که افراد تنها می شوند، مغزشان در یک وضعیت هشیاری زیاد برای تهدیدات اجتماعی قرار می گیرد، اگر چه شاید هرگز به طور آشکارا منتظر آنها نباشند. سرزنش، توهین و بی احترامی، بیگانگی و بیزاری، شایعه و بدگویی همگی سطوح بالایی از استرس را در افراد تنها ایجاد می کند که تا حدودی با افزایش تولید هورمون استرس، یعنی کورتیزول، همراه خواهد بود. این تاثیر به هنگام آنلاین بودن افزایش می یابد زیرا در این فضا پیش بینی تهدیدات اجتماعی دشوارتر می شود، مثلا یک سکوت طولانی بین پاسخ دادن ها در طول چت آنلاین، می تواند باعث بروز نگرانی و ترس بسیار در فرد شود که چرا و به چه دلیل دیگری، او را از ادامه مکالمه محروم کرد، آیا مشغول به انجام کاری است؟ آیا با کسی دیگر گفتگو می کند و....
تنهایی یا ارتباط، تناقص همیشگی
متاسفانه گسترس فرهنگ در کاربرد این گونه از اسباب ارتباطی همواره قبلتر از پیشرفت فنی آن پیش می رود، حضور فرد در گروه های مختلف و ایجاد ارتباط قویتر عده ای از کاربران آن گروهها، بخاطر آشنایی قبلی و یا هر دلیل دیگری، باعث تنهایی فرد می شود مخصوصا اگر ایشان نتواند هم پای اهداف و معیارهای گروه حرکت کند. در دومین گام، اندک اندک رباتها می توانند جایگزین دیگران شوند که در این مرحله دیگری نیازی به حضور جسمی و فیزیکی افراد نیست. رباتها نه تنها احساس ندارند بلکه هنجار نیز نمی شناسند و بر آداب فرهنگ خاصی نیز متکی نیستند و این مهم می تواند ریشه یک فاجعه عمیق باشد. متاسفانه بسیاری از خانواده ها اعم از والدین و فرزندان هنوز به عمق آسیب های این شبکه ها پی نبرده اند و مشتاقانه هر روز پیگیر ظهور پدیده های جدیدتری از آن هستند و با به روز رسانی سعی می کنند از این قافله عقب نمانند. قطع ارتباط هیجانی، خستگی ذهنی ،جدایی بین افراد، کاهش گفتمان و تعامل عاطفی، گسترش اخبار خاکستری و سیاه در کنار اخبار واقعی، القا و انتقال شبههها و اطلاعات نادرست، ناامنی روانی و اضطراب اجتماعی از جمله عوارض توسعه این شبکه ها در کنار امتیازها و مزایای آن است.
تشدید تنهایی با حضور فعال در شبکه های اجتماعی
این مساله یک حقیقت کاملا روان شناختی است، ما اگر به خود و فرزندانمان چگونه تنها بودن را نیاموزیم، بی شک برای همیشه تنها خواهیم ماند. زمانی که به طور شبانه روزی به اینترنت وصل باشیم و هر لحظه در فضای مجازی گشت و گذار کنیم، این رفتار باعث می شود ما در بسیاری از مسائل زندگی به حضور دیگران برای تصدیق و تائید خویش وابسته شویم، مثلا بسیاری از افراد با فرستادن پست ها و دریافت گزینه لایک(مورد پسند) احساس مثبت و خوشایندی می کنند، حال اگر روزی مطلب، عکس و تصویر آنها مورد پسند واقع نشود، احساس بدی را تجربه خواهند کرد که نمی دانند سرچشمه آن کدام اتفاق ناخوشایند است، این تنها یک روی سکه است. در روی دیگر این سکه، اتفاقات ناخوشایندتری در حال وقوع است، زمانی که طرز فکر افراد از " من احساسی دارم و می خواهم ارتباطی داشته باشم" به " من می خواهم احساسی داشته باشم، پس باید متنی ارسال کنم" تغییر می کند، نوع نیاز و حرکت در جهت تامین آن نیز متفاوت می شود، معمولا چنین وضعیتی باعث می شود فرد نیازمند دریافت تایید و تصدیق شدن از سوی دیگران باشد، لذا هرگز به خاطر منحصر به فرد بودن و کامل بودن دیگران به آنها نزدیک نمی شود، در نتیجه دیگران تنها به عنوان تکه هایی جداگانه که یک خود شکننده و ظریف را حمایت می کنند، مورد استفاده قرار می گیرند، که بی تردید چنین حالتی برای هر دو طرف ارتباط نه تنها ناقص است بلکه موجب دلسردی عاطفی و صمیمیت نیز می شود.
به راستی چگونه می توان بر اهمیت زندگی بدون شبکه های اجتماعی و اینترنت بر جوانان و یا حتی میانسالانی که هرگز معنا و اهمیت ارتباط دنیای واقعی را تجربه نکرده اند، تاکید کرد؟
وقتی پای درد دل هریک از کاربران می نشینیم، بسیاری از آنان می گویند، والدین شان حوصله گپ و گفتگو با آنان را ندارند و یا همسرشان وقتی برایشان نمی گذارد و هنگام گفتگو نیز در نهایت کارشان به دلخوری و ناراحتی می کشد و... آنچه گفته شد تنها بخش کوچکی از این شکایات است، پس اینجا می توان گفت این انتظار دور از واقعیت است که ما زمینه و بستر مناسبی برای گفتگو با یکدیگر فراهم نکنیم، اما توقع داشته باشیم فرزندان و همسرمان در این فضا حضور نداشته باشند.بسیاری از مراجعان نوجوان به مشاوران خانواده می گویند: من معتاد به این فضا شده ام چون هرگز توجه کامل والدینم را دریافت نمی کنم و برای رفع دلتنگی و دوری از ناراحتی از این امر به این فضا پناه برده ام و خیلی وقت ها حوصله بازکردن صدهاپیامی که برایم ارسال می شود را هم ندارم .
این نشان می دهد کاربران آن چنان که شاید و باید هم برای حضور فعال در این فضاها تمایل ندارند اما چه کنند که مجبورند خلاء های عاطفی، ارتباطی، تفریحی و ... خود را با فعالیت در این عالم مجازی جبران کنند از سوی دیگر اکثریت قریب به اتفاق کاربران، از ایفای نقش در شبکه های اجتماعی و اضطراب عملکرد خود نالان و شاکی هستند، خستگی عملکرد و این احساس که نمی توانند در واقعیت ارتباط بگیرند، شاد باشند، تفریح کنند و بخندند و... برایشان بسیار سخت و دشوار است.
منبع:سلامت انلاین
انتهای پیام/