به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در یادداشت روزنامه حمایت به قلم ابراهیم رزاقی می خوانید: اظهارات چند روز گذشته مسئولین کشور اعم از سخنگوی دولت، وزیر کشور و رئیس مجلس شورای اسلامی در مورد معضل بیکاری، زنگ هشدار را نسبت به اهتمام همهجانبه و عملی برای اجرای شعار امسال – اقتصاد مقاومتی، تولید و اشتغال- به صدا درآورده و اولویت آن را بار دیگر گوشزد میکند؛ این در حالی است که بیش از نیمی از سال جاری سپریشده و تغییرات مثبتی در کارنامه دستگاههای دستاندرکار کشور مشاهده نمیشود.
به فرموده رهبر حکیم انقلاب، مسئله اقتصاد، «یک مسئله اصلی در کشور ما است» اما بااینحال و پس از نامگذاری دو سال پیاپی برای متمرکز کردن تلاشها در جهت حل مشکلات عدیده تولید و اشتغال، هنوز هم نقشه راه نهادهای مسئول با اهداف اقتصاد مقاوم، همخوانی ندارد. اولین فاکتوری که در اقتصاد ایران، عامل بیکاری به شمار میآید، وابستگی مستمر و مداوم اقتصاد کشورمان به نفت است؛ بهنحویکه تکانههای خارجی و تحریمها، تحرک و پویایی را از اقتصاد وابسته به نفت میگیرد و درنتیجه، باعث تعطیلی تولید و کشاورزی میشود.
از سوی دیگر، هنوز هم افراد برخوردار از رانت و زد و بند، اقدام به واردات کالا میکنند و در کنار آن، فعالیتهای سوداگری و احتکاری به یک فعالیت سود ده تبدیلشده و نتیجه این سازوکار غلط بهعلاوه ارتزاق بخشهای اقتصادی از دلارهای نفتی، به تشدید بحران بیکاری افزوده است.
از زمانی که برخی تلاش کردهاند سیاستهای نظام سرمایهداری و صندوق بینالمللی پول در ایران اسلامی را پیاده کنند، حجم واردات کالا و خدمات به 500 میلیارد دلار بالغ شده که فقط در سالهای اخیر، حدود 260 میلیارد دلار از رقم ذکرشده، واردات به کشور صورت گرفته است. این در حالی است که بر اساس برآورد سازمان ملل، به ازای هر 10 هزار دلار سرمایهگذاری، باید یک شغل پایدار ایجاد شود و با یک حساب سرانگشتی، باید در سه دهه گذشته به ازای دلارهای خارجشده از کشور، بین 75 تا 150 میلیون فرصت شغلی ایجاد میشد؛ درصورتیکه طی این مدت، فقط 11 میلیون شغل ایجادشده و جمعیت شاغل از دهه هفتاد که 11 میلیون نفر بودند، در حال حاضر به 22 میلیون نفر رسیده که این میزان اشتغالزایی در طول قریب به 30 سال، قابلقبول و توجیهپذیر نیست.
تاوان تظاهر به دیوانگی
در یادداشت روزنامه کیهان حسین شریعتمداری نوشته است: شخصی را حکایت کردهاند که کیسهای گندم برای آرد کردن به آسیاب برده بود و درحالیکه برای نوبت به انتظار ایستاده بود، گندم کیسه دیگران را به کیسه خود میریخت.
آسیابان که متوجه شده بود با عصبانیت به او نهیب زد که این چه کاری است؟ چرا به گندم دیگران دستدرازی میکنی؟ و او در پاسخ گفت؛ مگر نمیدانی که من دیوانهام؟ همه اهل روستا مرا به دیوانگی میشناسند.
آسیابان گفت؛ اگر دیوانهای چرا از کیسه خودت به کیسه دیگران نمیریزی؟! از نوامبر 2016 که دونالد ترامپ به ریاستجمهوری آمریکا انتخاب شده است تا همین امروز، یک جریان مرموز در آمریکا و اروپا اصرار دارد که او را یک دیوانه تمامعیار معرفی کند که در چرخهای غیرمنتظره بر کرسی ریاستجمهوری آمریکا نشسته است!
دنباله همان جریان مرموز در داخل کشور خودمان نیز هر از چند گاه در این شیپور فریب میدمد که رئیسجمهور آمریکا یک سیاستمدار دیوانه و خطرناک و غیرقابل پیشبینی است و نتیجه میگیرد که باید از چالش و رویارویی با او پرهیز کرد چرا که ترامپ نشان داده است به چرخه تصمیمسازی و تصمیمگیری در چارچوب تعریف شده دیپلماسی آمریکا اعتقادی ندارد و هر لحظه ممکن است دست به اقدامی خطرناک زده و تصمیم فاجعهآفرینی علیه کشورمان اتخاذ کند!
آیا ترامپ آنگونه که برخی از مقامات آمریکایی و اروپایی و جریان سیاسی یاد شده در داخل کشور ادعا میکنند، یک دیوانه تمامعیار است؟ و یا زیر این کاسه، نیمکاسهای نهفته است؟
رئیس جمهوری که بوی باروت میدهد
در یادداشت روزنامه جمهوری اسلامی می خوانید: زیگمار گابریل، وزیر خارجه آلمان، ضمن انتقاد صریح از عملکرد دونالد ترامپ در صحنه بین المللی، رفتار سیاسی وی در قبال مسائل جهانی را مورد نکوهش قرار داد و گفت ترامپ میخواهد «قانون جنگل» را جایگزین قوانین بینالمللی کند.
این گزندهترین تهاجم سیاسی – تبلیغاتی علیه ترامپ و دستیارانش در طول ماههای پس از ورود وی به کاخ سفید است که به خوبی نشانگر خشم فزاینده متحدان آمریکا در قبال تکرویها، ماجراجوئیها و یکه تازیهای ترامپ است.
این اظهارات مخالفان دیدگاههای ترامپ یا مخالفان همیشگی سیاستهای واشنگتن نیست بلکه مواضع یکی از نزدیکترین متحدان همیشگی آمریکا محسوب میشود که از رفتار و مواضع غیرقابل پیشبینی ترامپ به ستوه آمده و خشم خود را پنهان نمیکند.
احتمال میرود که سایر متحدان آمریکا هم دارای چنین دیدگاهی باشند ولی ترجیح میدهند که همچنان سکوت کنند یا از طریق دیپلماتیک، اعتراضات خود را منعکس نمایند.
اکنون سوال این است که چرا آلمانها از عملکرد ترامپ به خشم آمده اند؟ واقعیت این است که ترامپ مطلقاً قابل پیشبینی و گمانه زنی نیست. وی در جریان تبلیغات انتخاباتی خواستار فروپاشی اتحادیه اروپا، فروپاشی ناتو، برهم زدن توافقات زیست محیطی به ویژه توافقات آب و هوائی موسوم به پیمان پاریس بود.
ترامپ حتی پس از ورود به کاخ سفید هم شهروندان هلندی و فرانسوی را به خروج از اتحادیه اروپا و پیروی از مواضع لندن تشویق میکرد. ترامپ هنوز هم خواستار تضعیف یورو، پول واحد اروپائی و از هم پاشیدن اتحادیه اروپا است. با این همه، اظهارات اخیر وزیر خارجه آلمان، فراتر از اعتراض به دیدگاه ترامپ در قبال اتحادیه اروپاست و مواضع آمریکای ترامپ در قبال مسائل جهانی را اصرار برای جایگزینی قانون جنگل به جای قوانین رایج بینالمللی میداند که مناسبات جهانی را تحت الشعاع سیاستهای نسنجیده و ناپخته ترامپ و دستیارانش قرار میدهد.
همهگیری بیماری خشونت
در یادداشت روزنامه رسالت به قلم حامد حاجی حیدری می خوانید: قضیه - «در هر ساعت، بیش از 66 ایرانی درگیری منجر به جرح و پزشکی قانونی دارند!»؛ بر اساس آمارهای پزشکی قانونی کشور به طور میانگین، روزانه هزار و 600 شهروند به دلیل نزاع به پزشکی قانونی مراجعه میکنند و تشکیل پرونده میدهند. این، آمار رسمی است که سازمان پزشکی قانونی از ثبت پروندههای نزاع شدید در این سازمان اعلام کرده است (یاسا، 13960309). بیگمان، آمار نزاع شدید که به پزشکی قانونی کشیده نمیشود، و آمار نزاع به طور کلی، بسیار بیش از این است. بر اساس اعلام سازمان، تهرانیها بیشتر از بقیه مردم با هم گلاویز میشوند و به یکدیگر صدمه میزنند (یاسا، 13960309). در همین ارتباط، مهدی جوهری، معاون اجتماعی دادگستری البرز معتقد است که تقویم جرایم عمدی نشان میدهد زمانی که نوجوانان و جوانان از درس و مدرسه فارغ میشوند، آمار خشونت افزایش مییابد. او باور دارد که یکی از عوامل افزایش خشونت در سالهای اخیر به خصوص در میان کودکان ایجاد فضاهای خشن در خانه است به طوری که بازیهای رایانهای و فیلمهای خشن موجب شده است که خشونت در خانواده و جامعه نهادینه شود (یاسا، 13960309).
«گام دوم»؛ مصالحه منصفانه
در یادداشت روزنامه شرق می خوانید: روزنامه «شرق» دوشنبه، ١٧ مهر، عکس و خبری از دیدار رهبرانی از اقلیم کردستان عراق با مسئولان دولت مرکزی آن کشور زیر عنوان «گام اول تفاهم» منتشر کرد که برای منطقه و ایران حائز اهمیت بسیار است.
اگر به گذشته بازگردیم، شاید در آغاز کسی تصمیم بارزانی برای برگزاری رفراندوم استقلالطلبانه را باور نمیکرد، زیرا غالبا این کار را به سود اقلیم و عراق نمیدانستند، اما او جدی بود.
وقتی با نزدیکشدن روز اخذ رأی، تبلیغات از هر سو اوج گرفت، بسیاری در ایران، عراق و تركيه نگران شدند؛ عراقیها از خطر تجزیه که برای هر کشوری دردناک است. ترکیه نگران از اینکه جنگ داخلی کنونی با «پکک» ابعاد گستردهتری یابد و برای کُردهای ترکیه معیار و الگویی برای جداییطلبی شود.
در ایران نیز برداشتهای نسبتا مشابه باعث ابراز نگرانی شد؛ خصوصا آنکه برخی گروههای کُرد مخالف، فریب عربستان را خورده و در زمانی که نایبالسلطنه آن کشور اعلام کرده است «خواهان کشاندن جنگ به داخل ایران است» دعوت او را پذیرفته و به مخالفت خود رنگ خصومتآمیزتری دادهاند. در آستانه همهپرسی در اقلیم، ایران و ترکیه اعلام کردند مرزهای هوایی خود را روی پروازهای اقلیم بستهاند. شاید در آخرین لحظه بتوانند موجب تعلیق یا تعویق همهپرسی شوند، اما این تصمیم به آسانی و سادگی قابل بازنگری و انصراف نبود. باید دید که این امر خطیر تا چه اندازه و چرا در این زمان برای کردهای عراق مهم بوده است. در مقالات کارشناسان خواندم که کسی این کار را «غیرقانونی» و دیگری «احمقانه» خوانده بود.
منبع:میزان
انتهای پیام/