خواندن معنا و تفسير آيات قرآن كريم، به فهم درست آن و عملی كردن دستورات الهی در زندگی‌مان كمک می‌كند.

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ قرآن سرتاسر اعجاز در زندگی مادی و معنوی است. اگر ما آن را با معرفت تلاوت کنیم، حتما اثرات آن را خواهیم دید. برای آگاهی‌ و فهم بهتر و بيشتر آيات قرآن كريم هر شب تفسير آياتی از اين معجره الهی را برای شما آماده می‌كنيم. در این گزارش تفسیرآیات213-215سوره بقره را می‌خوانید:

کَانَ الْنَّاسُ أُمَّةً وَ حِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ الْنَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَبَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ الْنَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلّا الَّذِینَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَآءَتْهُمُ الْبَیِّنَتُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ فَهَدَی اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ إِلی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ

مردم (در آغاز) امّتی یگانه و یکدست بودند (و در میان آنها تضاد و درگیری نبود. سپس در میان آنها اختلافات بوجود آمد،) پس خداوند پیامبران را بشارت آور و بیم دهنده برانگیخت و با آنان کتاب آسمانی را به حقّ نازل نمود تا میان مردم در آنچه اختلاف داشتند حکم کند. و در آن (کتاب) اختلاف نکردند مگر کسانی که به آنان داده شده بود، (آن هم) پس از آنکه دلائل روشن برایشان آمد، (و به خاطر) حسادتی که میانشان بود. پس خداوند آنهایی را که ایمان آورده بودند، به حقیقت آنچه مورد اختلاف بود، به خواست خود هدایت نمود. (امّا افراد بی‌ایمان، همچنان در گمراهی و اختلاف باقی ماندند.) و خداوند هرکس را بخواهد به راه راست هدایت می کند. (213)

 آنچه از این آیه استفاده می شود این است که مردم در ابتدا زندگی ساده و بسیطی داشتند، ولی کم کم در اثر کثرت افراد و ازدیاد سلیقه ها، اختلافات و درگیری ها پیش آمد. در برخی از روایات، این زمان به دوران قبل از حضرت نوح علیه السلام تطبیق شده که در آن زمان، مردم زندگی ساده و محدودی داشته و در بی خبری به سر می بردند.**تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 209.*** سپس افراد بر سر بهره گیری از منابع طبیعی و اینکه هر کسی می خواست دیگری را به استخدام خود درآورده و از منافع او بهره ببرد، اختلاف کرده و جوامع و طبقات پیش آمد. لازمه ی زندگی اجتماعی، وجود قانون محکم و عادلانه ای است که بتواند اختلافات را حل نماید، خداوند پیامبران را برای حل اختلافات و رفع درگیری‌ها، مبعوث نمود و کتاب های آسمانی را نازل نمود، ولی گروهی آگاهانه و از سر لجاجت، در برابر انذار و تبشیر پیامبران مقاومت کرده و خود بوجود آورنده اختلافات دیگری نیز شدند. امّا خداوند با لطف خویش افرادی که مستعد و پذیرای هدایت بودند، هدایت نمود و آنهایی که در اثر حسادت و یا ظلم مقابله می‌کردند، به حال خود رها کرد تا کیفر خود را ببینند.

انتقاد قرآن، از اختلاف لجوجانه‌ای است که انسان حاضر به پذیرش داوری انبیا و قانون خداوند نباشد وگرنه اختلافی که عاقبت تسلیم عدالت شود، اشکالی ندارد. همچون اختلاف دو کفّه ترازو که در حرکت های متضادّ خود، دنبال رسیدن به عدالت هستند. (فهدی اللّه... لما اختلفوا فیه)


قانون و تمدن های بشری، قادر بر حل اختلافات نیستند. زیرا هر گروه وفردی بدنبال خواست های خود است. حل اختلافات باید از طریق قانون الهی و داوری انبیا صورت گیرد. قانونی که مصون از تحریف وخطاست و داوری که از هوا و هوس واغراض نفسانی معصوم است. (فبعث اللَّه النبیّین... معهم الکتاب)

بهترین راه حل اختلاف، تقویت ایمان به معاد است. انبیا برای پیشگیری از اختلافات، از بشارت وبرای درمان آنها، از انذار استفاده می کنند. (مبشّرین ومنذرین... لیحکم بین النّاس)
3- خطوط کلّی اهداف انبیا یکی است. (النبیّین مبشرین و منذرین)

*داوری انبیا، در چارچوب قوانین آسمانی است. (انزل معهم الکتاب لیحکم)

*یکی از وظایف انبیا، ایجاد وحدت وتفرقه زدایی است. (لیحکم... فیما اختلفوا)

*قضاوت همه انبیا، یک گونه است. فرمود: (لیحکم) ونفرمود: «لیحکموا»

*بدترین نوع اختلاف، اختلاف آگاهانه ای است که بخاطر حسادت وظلم بوجود می آید. (ما اختلف فیه... من بعد ما جائتهم البیّنات بغیاً بینهم)

*در بین مؤمنان هم اختلاف پیدا می شود، ولی در پرتو ولایت خداوند، رهبری می شوند. (فهدی اللّه... لما اختلفوا فیه)

*ایمان، زمینه برخورداری از هدایت خاصّ الهی است. (فهدی اللَّه الذین آمنوا)

*گرچه هدایت همه افراد به خواست خداوند است، ولی خواست خداوند بر اساس حکمت است. (یهدی من یشاء)

*صراط مستقیم، پایان دهنده اختلافات است. (اختلفوا... یهدی... صراط مستقیم)

 

أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا یَأْتِکُمْ مَثَلُ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَآءُ وَالْضَّرَّآءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّی یَقُولَ الْرَّسُولُ وَالَّذِینَ ءَامَنُواْ مَعَهُ مَتَی نَصْرُ اللَّهِ أَلَآ إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِیبٌ

آیا گمان کردید داخل بهشت می شوید وحال آنکه هنوز مانند آنچه بر پپشینیان شما گذشت به شما نرسیده است؟! آنان گرفتار تنگدستی و ناخوشی شده و چنان زیر و زبر شدند که پیامبر و افرادی که ایمان آورده و همراه او بودند، گفتند: یاری خدا چه وقت خواهد بود؟ آگاه باشید که یاری خداوند نزدیک است. (214)

 

«*بأساء» سختی هایی است که از خارج به انسان تحمیل می شود، مثل جنگ و سرقت. و«ضرّاء» سختی های درونی است، مانند بیماری، زخم وجراحت.

*این آیه یادآور تحمل سختی از سوی مؤمنان گذشته و هشدار و تسلاّیی برای مسلمانان است. حوادث سخت، آزمایش الهی است و مشکلاتی همچون حوادث تلخِ مالی و جانی همه برای ساخته شدن انسان هاست.

*هر بلایی را عطایی با وی است - هر کدورت را صفایی در پی است
زیر هر رنجی، گنجی معتبر - خار دیدی، چشم بگشا گل نگر

*در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می خوانیم: بهشت با سختی ها پیچیده شده است.**«انّ الجنّة حفّت بالمکاره و انّ النّار حفّت بالشهوات». تفسیر کاشف، ج 1، ص 9.31*** و در روایت دیگری آمده: برای مؤمنان گرفتار در دنیا، چنان پاداشی است که دیگران می گویند: ای کاش این سختی ها با سختی بیشتری برای ما بود.**تفسیر منهج الصادقین، ج 1، ص 552. ***آری، مشکلات، عامل رشد و قرب و راه ورود به بهشت است.

*نابرده رنج، گنج میسّر نمی شود - مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

*تأخیر استجابت دعا، مایه تردید نشود. خداوند بارها وعده داده است که (انّهم لهم المنصورون)**صافات، 172.** انبیا و بندگان ما حتماً یاری می شوند. و (کتب اللّه لاغلبنّ انا ورسلی)**مجادله، 21.** خداوند نوشته است که من و فرستادگانم پیروز هستیم. به هر حال خداوند وعده پیروزی داده و ممکن است به دلائلی این وعده ها به تأخیر بیافتد، لکن این تأخیر نباید سبب تردید شود.

 *انتظار بهشت رفتن، تنها بخاطر ایمان داشتن و بدون سختی کشیدن، انتظار نادرستی است. (ام حسبتم ان تدخلوا الجنّة...)

*در سنّت های الهی، هیچ تغییری نیست. همه ملّت ها و امتّ ها و افراد باید از کوران آزمایش بگذرند. (ولمّا یأتکم مثل الّذین خلَوا)

*توجّه به مشکلات دیگران، عامل تسکین است. از تاریخ، عبرت و الگو بگیریم. (مستهم البأساء والضرّاء)

*آماده باشیم، آزمایشات الهی به قدری سخت است که بعضی مواقع انبیا را نیز مضطرب می کند. (یقول الرسول والذین آمنوا معه متی نصر اللَّه)

*در سختی ها، انبیا از مردم جدا نبودند. (یقول الرسول و الذین آمنوا معه)

*یکی از شروط استجابتِ دعا، اضطرار و قطع امید از غیر خداست. (متی نصراللَّه... انّ نصر اللّه قریب)

*آرام بخشِ همه ی مشکلات، یاد نصرت خداوند است. (الا انّ نصر اللّه قریب)

*مقاومت، زمینه دریافت نصرت الهی است. (مسّتهم... انّ نصر اللّه قریب)

 

یَسْئَلُونَکَ مَاذَا یُنْفِقُونَ قُلْ مَا أَنْفَقْتُمْ مِّنْ خَیْرٍ فَلِلْوَالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبِینَ وَالْیَتَمَی وَالْمَسَکِینِ وَابْنِ الْسَّبِیلِ وَمَاتَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ

از تو می پرسند چه چیز انفاق کنند؟ بگو: هر مالی که (می خواهید) انفاق کنید، برای پدر و مادر و نزدیکان و یتیمان و مستمندان و در راه ماندگان باشد. و (بدانید) هر کار خیری که انجام دهید، همانا خداوند به آن آگاه است. (215)

*در این آیه دو بار کلمه «خیر» بکار رفته است: یکی انفاق خیر؛ (انفقتم من خیر) و دیگری کار خیر؛ (تفعلوا من خیر) تا بگوید افراد بی پول نیز می‌توانند با عمل و کار خود، به خیر برسند.

در حدیث می‌خوانیم: «لاصدقة و ذو رحم محتاج»**بحار، ج 77، ص 59.** در صورت نیازمندی بستگان، نوبت صدقه به دیگران نمی رسد.

*در انفاق، رعایت اهمّ و مهمّ، اطلاع کامل و موازین عاطفی مورد نظر است.
انفاق پنج گونه است:**تفسیر مواهب الرّحمن، ج 3، ص 264.**

*انفاق واجب. مانند زکات، خمس، کفّارات، فدیه ونفقه زندگی که برعهده مرد است.

*انفاق مستحبّ. مانند کمک به مستمندان، یتیمان و هدیه به دوستان.

*انفاق حرام. مانند انفاق با مال غصبی یا در راه گناه.

*انفاق مکروه. مانند انفاق به دیگران با وجود مستحقّ در خویشاوندان.

*انفاق مباح. مانند انفاق به دیگران برای توسعه زندگی. زیرا انفاق برای رفع فقر، واجب یا مستحبّ است.

 *نوع انفاق و مورد و راه آن را باید از مکتب وحی آموخت. (یسئلونک)

*امام سجاد علیه السلام در دعای مکارم الاخلاق از خداوند می خواهد که او را در انفاق کردن هدایت کند. «وأصب بی سبیل الهدایة للبرّ فیما انفق منه»

*سؤال مردم، زمینه نزول پاسخ از طرف خداوند است. (یسئلونک... قل)

*انفاق، شامل کارهای کوچک و بزرگ می شود. (من خیر)

*مال و دارایی دنیا، در دست افراد با ایمان، مایه خیر است. (من خیر)

*انفاق باید از چیزهای خوب و مرغوب باشد. (من خیر)

*انفاق، تنها در امور مالی نیست، هر نفع و بهره‌ای را در برمی‌گیرد. (من خیر)

*بهترین مورد انفاق، والدین و بستگان هستند. (فللوالدین و الاقربین...)

*انفاق به خویشان، مایه استحکام پیوندهای خانوادگی، و انفاق به دیگران، سبب جبران کمبودهای مالی و عاطفی نیازمندان و برطرف نمودن اختلاف طبقاتی است. (فللوالدین والاقربین والیتامی والمساکین وابن السبیل)

*حکیم کسی است که در پاسخ، به چیزی اشاره کند که سؤال کننده از آن غافل است. در آیه از جنس انفاق سؤال شد، خداوند مورد را معیّن نمود. (ماذا ینفقون... فللوالدین...)

*اسلام، به طبقه ی محروم توجّه خاصّی دارد. (وابن السبیل)

*عمل صالح، هرگز ضایع نمی شود. خواه آشکار صورت گیرد یا مخفیانه، کم باشد یا زیاد. (فانّ اللّه به علیم)

* ایمان به آگاهی خداوند از عمل ما، بهترین تشویق است. (فانّ اللَّه به علیم)

 

انتهای پیام/

تفسیر آیات 213-215 سوره بقره از تفسیر نور جلد 1

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار