به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا به جا آورد و یا کاری که انجام ندادن آن بهتر است برای خدا ترک کند.
به عنوان مثال نذر آن است که انسان در قالب این عبارت و صیغه بگوید: نذر کردم که اگر - مثلاً - مریض من خوب شد برای خدا، بر من واجب است که صد تومان به فقیر بدهم.
اما این که کدام نذر دارای تأثیر بیشتری است و زودتر ما را به حاجتمان میرساند، با تحقیقی که انجام شده این نتیجه قابل دسترسی است که نذر برای ائمه اطهار (ع) بسیار مؤثر است؛ مثلاً کسی نذر کند که اگر خدا حاجت او را برآورده کرد یک ختم قرآن بخواند و ثواب آن را به ساحت مقدس یکی از چهارده معصوم (ع) هدیه کند، یا نذر کند روزه بگیرد، یا چهل روز زیارت عاشورا بخواند.
نذر علاوه بر این که خود کار خوبی است و از این جهت میتواند در تغییر سرنوشت انسان نقش داشته باشد، نوعی دعا و توسل به حساب میآید و از این جهت نیز میتواند باعث تغییر قضای الهی شود. علاوه بر این که آن چه در نذر آمده اگر از مصادیق عوامل تغییر دهنده قضا باشد؛ مثل صدقه و صله رحم خود میتواند در ردّ قضای الهی مؤثر باشد.
نذر برای ائمه اطهار (ع) بسیار مؤثر است؛ مثلاً کسی نذر کند که اگر خدا حاجت او را برآورده کرد یک ختم قرآن بخواند و ثواب آن را به ساحت مقدس یکی از چهارده معصوم (ع) هدیه کند، یا نذر کند روزه بگیرد، یا چهل روز زیارت عاشورا بخواند
شرایط نذر
یکی از راههای برآورده شدن حاجات، نذر کردن است که دارای آداب خاصی است. از جمله این که در نذر باید صیغه خوانده شود، ولی لازم نیست به عربی باشد؛ مثلاً اگر بگوید نذر کردم اگر مریض من خوب شد برای خدا، بر من واجب است که صد تومان به فقیر بدهم، نذر او صحیح است. از شرایط نذر آن است که نذر کننده باید مکلّف و عاقل باشد و با اختیار خود نذر کند. پس نذر انسان مجبور و یا کسی که مثلاً از روی عصبانیت و بی اختیار نذری میکند، صحیح نیست، و کاری را هم که میخواهد به عنوان نذر انجام دهد باید یک نوع رجحان و برتری داشته باشد و انجام آن به رایش ممکن و در حد توان او باشد.
عدم توانایی بر انجام کار با توجه به زمان نذر دو صورت دارد.
اول آن که از ابتدا قادر به انجام کار نباشد.
دوم آن که در زمان نذر قادر به انجام باشد، ولی بعد از نذر کردن از انجام آن عاجز شده باشد.
در فرض اول مراجع معظم تقلید فرمودهاند:
انسان کاری را میتواند نذر کند که انجام آن به رایش ممکن باشد، بنابر این کسی که نمیتواند پیاده کربلا برود، اگر نذر کند که پیاده برود، نذر او صحیح نیست.[۴]
و در فرض دوم فرمودهاند:
اگر نذری غیر از نذر روزه کرده است باز هم نذرش باطل و چیزی بر او نیست.[۵] ولی اگر نذر کند که روزهای بگیرد و بدون پیش بینی قبلی از انجام آن عاجز شود، باید آن را قضا کند و اگر ممکن نشد[۶] به مقدار یک مدّ طعام به فقیر صدقه بدهد.[۷]
نذر خاص
اگر نذر برای مورد خاصی (مثل بهزیستی) باشد باید در همان مورد خاص مصرف شود و اگر در امر خیر دیگری (مثل اقوام نزدیک) مصرف شود از عهدهی نذر کننده ساقط نمیشود و دوباره باید اداء کند.
البته باید توجه داشت که:
1- در تحقق نذر خواندن صیغه و به زبان آوردن آن لازم است، (هر چند عربی بودن لازم نیست)؛ پس اگر صیغهی نذر خوانده نشود، نذر منعقد نمیشود و چیزی واجب نیست.[۸]
2- در نذر باید لفظ "برای خدا" گفته شود و قصد در دل، کافی نیست.[۹]
عدم اجابت نذر
البته این نکته هم قابل توجه است که گاهی ما حاجتی را میخواهیم، ولی هر چه تلاش میکنیم و نذرهای مختلف انجام میدهیم به حاجتمان نمیرسیم. باید دانست که این مسئله اهمیت نذر را کم نمیکند، بلکه بسیار مواردی وجود دارد که ما چیزی را برای خودمان ضروری و لازم میدانیم و دنبال به دست آوردن آن هستیم، ولی چون به خیر و صلاح ما نیست و ممکن است در آینده به ضرر ما تمام شود، خدا حاجت ما را به تأخیر میاندازد تا موقع انجام آن برسد و چه بسا ما چیزی را دوست داریم، در حالی که به ضرر ماست و چه بسا از چیزی بدمان میآید ولی همان به نفع و صلاح ما میباشد.[۱۰] پس هر موقع خدا صلاح بداند حاجت و نیاز انسان را رفع میکند و تأخیر حاجت به معنای کم اهمیتی و بی تأثیر بودن نذر نیست.
منبع: افکارنیوز
انتهای پیام/
نادرستی مطلب فکر کند. این کمال بی احترامی به بزرگان جهان هستی است که ما ثواب نذر دست و پا شکسته خودمان را به آنان هدیه کنیم. کسانی که در امپراطوری بی انتهای الهی حکم چشم و چراغ و گل سر سبد دارند. مثل اینست که گدایی که غذایی برای خوردن ندارد، تکه نان خشکی که پیدا کرده ، به سلطانی که خورشید در امپراطوریش غروب نمیکند، پیشکش کند. اگر کسی نیاز به این تکه نان خشک دارد، همین گدای مفلس و درمانده است نه پادشاه ثروتمند و توانا.