به گزارش خبرنگار اقتصاد و انرژی گروه اقتصادی باشگاه خبرنگاران جوان، ایران دیگر تنها، عنوان بزرگترین دارنده ذخایر گاز جهان را یدک نمی کشد چرا که با توسعه فازهای جدید پارس جنوبی هم اکنون ظرفیت تولید گاز در این میدان مشترک با قطر به بیش از 500 میلیون متر مکعب در روز می رسد و با توسعه فازهای باقی مانده ،ظرفیت تولید گاز در پارس جنوبی به بیش از 700 میلیون متر مکعب در روز افزایش خواهد یافت.
با احتساب ظرفیت تولید گاز در حوزه زاگرس جنوبی و گازهای همراه نفت ؛ظرفیت تولید گاز ایران از مرز یک میلیارد متر مکعب در روز عبور خواهد کرد.با دستیابی به این رکورد جدید، ایران پس از روسیه و ایالات متحده آمریکا ؛عنوان سومین تولید کننده بزرگ گاز جهان را از چنگ کشورهایی هم چون قطر و کانادا گرفته و با ایجاد فاصله ای مطمئن در ردیف سه غول بزرگ گازی جهان خواهد ایستاد.
با این وجود سوالی مطرح است که ایران با یک میلیارد متر مکعب ظرفیت تولید گاز طبیعی چه می کند؟آیا برنامه جامعی به منظور مصرف این میزان گاز طبیعی در بخش های داخلی تعریف شده است؟آیا قرار است ایران با احداث و توسعه خطوط لوله صادراتی خود به کشورهای بزرگ مصرف کننده همجوار همچون هند،پاکستان ،عراق،ترکیه و چین به سمت خام فروشی گاز طبیعی روی بیاورد؟و یا به منظور تکمیل زنجیره های ارزش و تبدیل گاز طبیعی به محصولات پتروشیمی و یا فرآورده های پلمیری ،برنامه ریزی خاصی در دستور کار قرار گرفته است؟
احداث یک خط لوله گاز طبیعی بین ایران وهر کشوری، جدا از درآمد های اقتصادی که می تواند نصیب کشور کند.دارای مزیت ها و دستاورد های متعدد تجاری ،سیاسی و حتی بین المللی برای کشورهاست.در طول دوران تحریم ،ترکیه با وجود آنکه دارای اختلافات متعدد سیاسی ومنطقه ای با ایران بر سر مسائلی هم چون تحولات سوریه و عراق و ... بود اما یکی از شرکای تجاری تهران به شمار می رفت وبسیاری ازاتفاقات اقتصادی ایران با بسته شدن درهای بازار جهانی به سبب تحریم های خارجی از طریق ترکیه انجام می گرفت.
به اعتقاد تحلیل گران اقتصاد انرژی یکی از مهمترین دلایل گرم ماندن روابط سیاسی و اقتصادی تهران-آنکارا در دوران تحریم وجود یک خط لوله 40 اینچی صادرات گاز طبیعی بین دو کشور بود در این بین برخی از کارشناسان اقتصاد انرژی هم تاکید می کنند که اگر ایران می توانست با احداث خط لوله ای پای گازهای ترش میادین سلمان و پارس جنوبی را به دُبی برساند،امارات متحده عربی با شیطنت های عربستان سعودی در ردیف اولین کشورهایی نبود که به جمع تحریم کنندگان اقتصادی ایران بپیوندد.
به عبارت دیگر امضای قراردادهای صادرات گاز طبیعی به ویژه از مسیر خط لوله برای ایران می تواند دستاوردهای متعدد اقتصادی ،سیاسی و بین المللی در سطح منطقه و جهان به همراه داشته باشد.اما آیا با توسعه پارس جنوبی باید تمامی گاز ایران برای تحکیم روابط سیاسی و اقتصادی روانه کشورهای همسایه شود؟
با تشدید فشار تحریم های بین المللی، با آنکه بیش از 40 پالایشگاه نفت خام جهان مشتری بشکه های نفت ایران بودند امادرمدت زمان کمتر از 2 سال حجم صادرات نفت خام ایران از دو میلیون و 500 هزار بشکه در روز به یک باره به کمتر از یک میلیون بشکه کاهش یافت.
همزمان با محدودسازی کاهش صادرات نفت خام ،طرح دَست کاری قیمت طلای سیاه و سقوط آزاد قیمت نفت به بشکه ای کمتر از 30 دلار هم کلید خورد و از این رو درآمدهای ناشی ازصادرات نفت کشور از 100 میلیارد دلار در سال به کمتر از 25 میلیارد دلار تنزل یافت.
در روزهایی که دولت با فشارهای تحریم و کاهش درآمد ارزی دست و پنجه نرم می کرد،ارز حاصل ازصادرات محصولات پتروشیمی و پلیمری به فرشته نجاتی برای سامان بخشیدن به اوضاع نا به سامان بازار ارز تبدیل شد و تزریق سالانه 10 تا 12 میلیارد دلار ارز از محل تولید و صادرات محصولات پتروشیمی درعمل به نوش دارویی یرای درمان بخش های مختلف اقتصادی و تجاری کشور تبدیل شد.
نکته قابل توجه آن است که در دوران سیاه تحریم ،ارز حاصل از صادرات محصولات پتروشیمی در حالی روانه بازار داخلی می شد که محدودیت های گسترده ای هم چون تامین کشتی ،مشکلات پوشش بیمه محموله های صادراتی ،نقل و انتقال ارز توسط بانک های بین المللی پیش روی صادرات محصولات پتروشیمیایی وجود داشت اما با تمامی محدودیت ها و ممنوعیت ها ارز صادرات پتروشیمی در روزهای سیاه تحریم، نظام اقتصادی کشور را زنده نگاه داشت.
تولید و عرضه محصولات پتروشیمی در کنار درآمد های ارزی، اشتغال آفرینی مولد،تکمیل زنجیره های ارزش ،محرومیت زایی و متنوع سازی درآمدهای حاصل از فروش نفت و گاز را به همراه دارد.حال باید دید که سیاست کلان گازی ایران همزمان با توسعه پارس جنوبی در روزگاری که از آن به عنوان پسابرجام یاد می کنند،چیست؟خام فروشی ،تزریق به مخازن نفت،دود شدن در بخاری ساختمان ها و یا ایجاد زنجیره ارزش افزوده با توسعه صنعت پتروشیمی؟
انتهای پیام/