به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛نهج البلاغه با مرور قرنها نه تنها تازگی و جذابیت خویش را حفظ کرده که فزونتر ساخته است و این اعجاز نیست مگر به سبب ویژگی هایی که در شکل و محتوا است، این امتیاز را جز در مورد قرآن نمی توان یافت که در کلام امام علی (ع) درباره قرآن آمده است: « ظاهره انیق و باطنه عمیق، لاتفنی عجائبه و لاتنقضی غرائبه » قرآن کتابی است که ظاهری زیبا و باطنی عمیق دارد، نه شگفتی های آن پایان میپذیرد و نه اسرار آن منقضی میشود. در سخن مشابهی نیز آمده است : « لاتحصی عجائبه و لاتبلی غرائبه» نه شگفتی های آن را میتوان شمرد و نه اسرار آن دستخوش کهنگی میشود و از بین میرود .
سخنان امام علی (ع) در فاصله قرن اول تا سوم در کتب تاریخ و حدیث به صورت پراکنده وجود داشت . سید رضی در اواخر قرن سوم به گردآوری نهج البلاغه پرداخت و اکنون بالغ بر هزار سال از عمر این کتاب شریف میگذرد. هرچند پیش از وی نیز افراد دیگری در گردآوری سخنان امام علی (ع) تلاشهایی به عمل آوردند ،اما کار سید رضی به خاطر ویژگی هایی که داشت درخشید و ماندگار شد، چون سید رضی دست به گزینش زده بود.
شرح و تفسير حکمت 218 نهج البلاغه
امام علی(عليه السلام) فرمودند:حَسَدُ الصَّدِيقِ مِنْ سُقْمِ الْمَوَدَّةِ. حسادت (به دوست) دليل بيمارى دوستى است.
امام علی(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه يكى از نشانه هاى ضعف دوستى و صداقت را بيان كرده مى فرمايد: «حسادت (به دوست) دليل بيمارى دوستى است»; (حَسَدُ الصَّدِيقِ مِنْ سُقْمِ الْمَوَدَّةِ). «سقم» (به ضم و فتح سين) به معناى بيمارى است. روشن است دوستى وقتى سالم و خالى از غل و غش است كه انسان آنچه را براى خود مى خواهد براى دوستش نيز بخواهد و آنچه را براى خويش ناخوش دارد براى دوستش نيز ناخوش دارد و در بعضى از روايات آمده كه حداقل مودت و دوستى همين است. با اين حال چگونه ممكن است دوستى با حسد جمع شود.
حسد به معناى انتظار زوال نعمت از ديگرى است و تفاوت آن با رقابت و تنافس اين است كه حسود، خواهان زوال نعمت از ديگرى است; ولى در رقابت، تنافس و غبطه، شخص سعى مى كند خود را به پاى ديگرى برساند بى آنكه بخواهد چيزى از او كاسته شود. دوست واقعى كسى است كه خواهان پيشرفت و ترقى دوست خود باشد، هرچند تلاش كند خودش نيز به پيشرفت و ترقى برسد، بنابراين آن كس كه چنين نيست دوست واقعى نيست و يا به بيان امام(عليه السلام) دوستى او گرفتار بيمارى است.
درباره اهميت دوستى در روايات اسلامى و همچنين شرايط دوست خوب و نيز وظائف دوست در برابر دوست مطالب زيادى وارد شده است. امام حسن مجتبى در وصيتى كه به «جناده» (ابن ابى سفيان) در لحظات آخر عمر خويش فرمود چنين مى گويد: «فَاصْحَبْ مَنْ إِذَا صَحِبْتَهُ زَانَكَ، وَإِذَا خَدَمْتَهُ صَانَكَ، وَإِذَا أَرَدْتَ مِنْهُ مَعُونَةً أَعَانَكَ، وَإِنْ قُلْتَ صَدَّقَ قَوْلَكَ، وَإِنْ صُلْتَ شَدَّ صَوْلَكَ، وَإِنْ مَدَدْتَ يَدَكَ بِفَضْل مَدَّهَا، وَإِنْ بَدَتْ عَنْكَ ثُلْمَةٌ سَدَّهَا، وَإِنْ رَأَى مِنْكَ حَسَنَةً عَدَّهَا، وَإِنْ سَأَلْتَهُ أَعْطَاكَ، وَإِنْ سَكَتَّ عَنْهُ ابْتَدَأَكَ، وَإِنْ نَزَلَتْ إِحْدَى الْمُلِمَّاتِ بِهِ سَاءَك; با كسى دوستى كن كه دوستى با او زينت تو باشد و هنگامى كه به او خدمت مى كنى تو را محفوظ دارد و هرگاه كه از او كمكى بخواهى يارى ات كند، اگر سخنى بگويى (از روى اعتمادى كه به تو دارد) گفتار تو را تصديق كند و اگر در جايى (به حق) حمله كنى تو را تقويت نمايد و اگر دست خود را براى حاجتى به سوى او دراز كنى او دستش را به سوى تو دراز كند و هرگاه نقطه ضعفى از تو ظاهر شود آن را بپوشاند و اگر كار نيكى از تو ببيند آن را بشمارد(و آشكار سازد) و اگر چيزى از او بخواهى به تو بدهد حتى اگر سكوت كنى (ولى نيازمند باشى) بدون مقدمه كمك كند و اگر مشكلى براى او پيش آيد تو را ناراحت سازد».
انتهای پیام/