به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ همسرکشی از جمله جنایتهایی است که سابقه دیرینه دارد و در همه کشورها دیده میشود. در گذشته همسرکشی به قتل زنان به دست شوهرانشان خلاصه میشد اما در چند سال اخیر شاهد وقوع قتل توسط زنان هستیم. جنایتهایی که اغلب به خاطر ارتباط پنهانی و با همدستی مرد دیگری انجام میشود. جامجم در گفتوگو با میرحامد خانی، استاد حقوق و جرم شناس به بررسی انگیزههای همسرکشی، نحوه قتل و مجازات قاتلان پرداخته که در ادامه میخوانید.
زنان و مردان زمانی که میخواهند همسر یا شوهران خود را به قتل برسانند با انگیزههای مختلف دست به جنایت میزنند. مردان بیشتر با انگیزههای ناموسی، خیانت، حسادت شدید، سوءظن یا تربیت در خانوادههای پدرسالار، مشکلات اقتصادی، فرهنگی و اعتیاد مرتکب قتل همسران خود میشوند. اما زنان انگیزههایشان کمی متفاوت تر است. آنها اغلب به دلیل ازدواجهای تحمیلی و زودهنگام، کمسوادی و ناآگاهی، ناتوانی در طلاق، طولانی شدن رسیدگی به دادخواست و صدور حکم طلاق به درخواست زنان، ضعف مبانی اخلاقی و انسانی، خیانت به همسر به دلیل ناتوانی جنسی و موارد مشابه نقشه قتل شوهران خود را کلید میزنند. زنان همچنین گاهی پس از خیانت، شوهرشان را سدی برای ادامه ارتباطشان با شخص سوم میدانند و برای از بین بردن این سد نقشه قتل شوهر را طراحی و اجرا میکنند. گاهی میبینیم وقتی فقر فرهنگی و مالی در زندگی زوجین نمایان میشود، کشمکش در میان خانوادههای آن دو را به وجود میآورد. همچنین در این درگیریهای خانوادگی زن مدام مورد ضرب و جرح، کتک خوردن و توهین قرار میگیرد که از آن میتوان به عنوان سندرم زنان کتکخورده یاد کرد که میتواند باعث شود زن نقشه قتل شوهرش را اجرا کند .
نحوه قتل زنان و مردان در پروندههای همسرکشی متفاوت است؟
مردان اغلب به طور ناگهانی مرتکب قتل همسران میشوند و در اوج عصبانیت همسر خود را با ضربه چاقو به قتل میرسانند یا آنها را خفه میکنند؛ اما زنان برای قتل شوهران از روشهایی مانند قتل در خواب و سم استفاده میکردند اما طی سالهای اخیر خشونت در پروندههای شوهرکشی افزایش یافته به طوری که شاهد قتل با ضربههای چاقو مثله کردن یا سوزاندن اجساد مقتولان هستیم.
بعد از قتل کدام یک پشیمان میشوند؟
بیشتر مردان از جنایتهایی که مرتکب میشوند پشیمان میشوند. چرا که آنها زمانی که به همسرکشی دست میزنند براثر یک تصمیم آنی، لحظهای و در اوج عصبانیت مرتکب قتل میشوند. هرچند شاید قصد آنها قتل نبوده اما کاری که این افراد انجام دادهاند عمدا کشنده است. بنابراین همین باعث میشود بعد از قتل بشدت ناراحت و پشیمان شوند. آن موقع است که تازه متوجه میشوند دست به چنین جنایت تلخی زدهاند که افسوس و ناراحتی آنها دیگر سودی برایشان ندارد .
چرا زنان در شوهرکشیهایشان همدستی دارند اما مردان به تنهایی مرتکب قتل میشوند؟
جرایم ارتکابی بر دو دسته است؛ دسته اول مبنی بر فسفر و دسته بعدی مبنی برکلسیم است. جرایم مبنی برفسفر جرایمی است که فردی که میخواهد مرتکب جرم شود، باید برای اجرای آن ابتدا فکر و نقشهای ترسیم کند و بعد با تدبیر و نقشهای که در سر دارد آن را به مرحله اجرا میگذارد. در اینجا فرد از زور و توان جسمی خود استفاده نمیکند بلکه از فکر و نقشه خود بهره میبرد. عمدتا زنان برای اجرای نقشه قتل شوهران خود دست به جرایمی مبنی برفسفر میزنند و حتما همدستی برای اجرای نقشه جنایت خود پیدا میکنند. زنان اصولا چون از قدرت بدنی ضعیفتری برخوردارند خودشان به تنهایی نمیتوانند به جنایت دست بزنند. روحیه آنها با مردان متفاوت است؛ چرا که خانمها ویژگی ذاتیشان اطاعتپذیری است و همین باعث میشود به تنهایی نتوانند جرمی را انجام دهند و در ارتکاب یک بزه مستقل عمل کنند به همین خاطر همیشه برای اجرای جرم خود بویژه شوهرکشی در جستوجوی همدست هستند. اما ماجرا برای ارتکاب جرایم مردانه متفاوت است. اصولا مردها استقلال دارند، اطاعتپذیر نیستند و دوست دارند مستقل باشند و جرایمی که انجام میدهند مبنی برکلسیم است. یعنی این که آنها درجرایمشان زیاد فکر نمیکنند، نقشه نمیکشند و بیشتر به واسطه قدرت بدنی، تلاش و قدرتشان است که جرمی را مرتکب میشوند. آنها اصولا درهمسرکشی به تنهایی به این جنایت دست میزنند چرا که تصمیمی که آنها برای جنایت گرفتهاند با برنامهریزی و نقشه از پیش تعیین شده نبوده بلکه در یک لحظه و در اوج عصبانیت به قتل دست زدهاند.
موادمخدر صنعتی و فضای مجازی هم در شوهرکشی یا همسرکشی نقش دارد؟
بله مصرف مواد مخدر شیشه میتواند منجر به همسرکشی یا شوهرکشی شود؛ چون فرد بعد از مصرف این گونه موادمخدر صنعتی دچار توهم میشود و در توهم ناشی از شیشه مرتکب قتل همسر یا شوهر خود میشود. او در آن موقع دچار زوال عقل شده و بدرستی نمیتوانسته تصمیم بگیرد و به همین خاطر دست به این چنین جنایت تلخی میزند. اما این همه ماجرا نیست بلکه حضور افراد در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی باعث میشود فرد به سمت و سوی برقراری ارتباط با فردی غریبه میرود که باعث بروز نابهنجاری اجتماعی و نیز لطمهزدن به زندگی زناشویی و خانوادگیاش میشود. همین موضوع منجر به آن میشود که فرد پایبند به مسائل اخلاق و خانوادگی نشود، فریب یک زندگی خیالی را که در ارتباط با دوستی مجازیاش رخ داده بخورد و برای رسیدن به فرد مورد نظرش زندگی خود را از بین ببرد و شوهرش را که سد راه زندگی جدیدش شده به قتل برساند.
قانون چه مجازاتی برای شوهرکشی یا همسرکشی در نظر گرفته است؟
قانون در همسرکشی یا شوهرکشی برای مرتکب جرم تفاوتی قاتل نشده است. همان طور که مرد، همسرش را به قتل برساند حکم قصاص را قانون برایش در نظر گرفته است همین حکم مشابه برای زنانی که مرتکب قتل شوهرانشان نیز شده باشند، در محاکم قضایی صادر میشود. اما باید گفت زمانی که مردی همسرش را در حال زنا با مردی غریبه ببیند و دست به قتل یکی از آنها یا هردویشان بزند، در مصادیق قضایی میتوان از آن به عنوان مهدورالدمی نام برد که مرد متهم به قتل میتواند با توجه به این که مقتولان مهدورالدم بودهاند، با اثبات این موضوع از حکم قصاص رهایی یابد و تبرئه شود. اما ماجرا برای زنان کمی متفاوتتر است، اگر آنها با دیدن شوهرشان و زن غریبه دست به قتل آنها بزند، میتواند جنایت خود را به انگیزه شرافت بیان کند تا بتواند بیگناهی خود را اثبات کند تا حکم قصاص برای وی صادر نشود .
مجازات همدستان در همسرکشی یا شوهرکشی چیست؟
مردها چون در زمان همسرکشی همدستی ندارند فقط حکم قصاص برای آنها صادر میشود اما زنان در قتل شوهران خود نقش معاونت در قتل را بازی میکنند. به همین خاطر گاه دیده میشود فردی که جنایت را انجام داده اگر رضایت اولیای دم را بگیرد، از جنبه عمومی جرم در دادگاه محاکمه و بعد از چند سال که مجازاتش پایان گرفت، از زندان آزاد میشود اما زنان از سوی اولیای دم بخشیده نمیشوند به همین خاطر در حکم آنها تخفیفی وجود ندارد و همین باعث میشود آنها سالها در زندان بمانند تا حکم مجازاتی که برایشان صادر شده به پایان برسد و بعد آزاد شوند. در محاکم قضایی از جمله دادگاههای کیفری برای معاونان در قتل حبس در نظر گرفته میشود. قضات دادگاه طبق اختیاراتی که دارند و قانون به آنها واگذار کرده است، میتوانند طبق بند (الف) ماده 127 قانون مجازات اسلامی برای معاونان در قتل از جمله زنانی که به عنوان معاون در قتل شوهرانشان نقش داشتهاند، حکم دهند. بنابراین قضات طبق شرایط قانونی به اینگونه متهمان که در برابر اتهام معاونت در قتل قراردارند، با مجازاتی از جمله ده تا 25 سال حبس رو به رو خواهند شد .
همسرکشی، جزو دلخراشترین قتلهاست. بیشترین انگیزه زنان و مردان از قتل همسرانشان به نابسامانی شرایط خانواده، خیانت، مسائل اقتصادی و اعتیاد برمیگردد. وقتی پایههای اخلاقی خانواده متزلزل شود و ارزشهای آن مورد بیمهری قرار گیرد، زمینههای انحطاط این نهاد مهم فراهم میشود و فرد را به مرور به سمت بیاخلاقی و ارتکاب جرم سوق میدهد. از طرفی فقر و بیکاری نیز باید مورد توجه جدی قرار گیرد. مشکلات مالی باعث ایجاد شکافهای طبقاتی میشود و زندگی افراد را با گرههای زیادی روبهرو میکند به نحوی که آستانه تحملشان را پایین میآورد و باعث میشود در شرایط ویژه مانند درگیریهای خانوادگی با از دست دادن کنترلشان، دست به اعمال خشونتبار بزنند.
همسرکشی در زمره قتلهای خانوادگی قرار میگیرد و معمولا نیازمند خشم بیشتری نسبت به سایر قتلهاست چون پای روابط عاطفی و وابستگیهای خانوادگی در میان است. قتل با سلاح گرم و سرد، خفه کردن و استفاده از مواد مسموم جزو روشهای رایج در این قبیل جنایتهاست. همچنین مردان خشونت بیشتری نسبت به زنان در قتل همسران خود به کار میبرند. انگیزهها هم عموما مسائل اخلاقی و خیانت است. چندی پیش پروندهای مورد رسیدگی قرار گرفت که مرد به دلیل شک به همسرش او را با چاقو به قتل رساند. مورد عکس آن هم بارها اتفاق افتاده است که زن پس از دوستی با مردی غریبه، به دلیل مشکلات عدیدهای که با شوهرش داشته، نقشه قتل را عملی کرده است.
برای جلوگیری از وقوع همسرکشی باید ابتدا به نهاد مهم خانواده توجه کرد چرا که افراد ابتدا در این نهاد رشد میکنند و شخصیت اجتماعیشان شکل میگیرد. نظام آموزشی و متولیان فرهنگی باید با برنامهای منسجم و مستمر به این امر مهم اهتمام ورزند. ما باید توجه کنیم که فرزندان ما، آیندهسازان این کشور هستند و نیازهایشان باید مورد توجه جدی قرار گیرد. از طرفی برطرف کردن موانع بیکاری، فقر و اعتیاد که زمینه بسیاری از جرایم مانند سرقت و قتل است باید در دستور کار باشد. بهبود وضعیت معیشتی مردم و رفع اختلافات طبقاتی، افزایش نشاط اجتماعی و کاستن از عوامل تنشزا در شهرهای صنعتی مانند ترافیک و آلودگی هم بسیار اهمیت دارد. برطرف کردن این مشکلات نیاز به عزم همگانی دارد.
در سالهای اخیر به دلیل افزایش مشکلات اقتصادی و آسیبهای اجتماعی ، شاهد سیر صعودی انواع جرایم بودهایم. قتل نیز بهعنوان خشنترین جرمها ارتباطی مستقیم با آسیبهای اجتماعی دارد. همسرکشی یکی از انواع رو به رشد قتل است که ریشه آن علاوه بر مشکلات مالی به مسائل اخلاقی، خیانت و اعتیاد برمیگردد. البته باید به تاثیر فضای مجازی هم در وقوع این جرم اشاره کرد چرا که بیشترین ارتباطات به واسطه همین شبکههای اجتماعی شکل میگیرد ؛ بنابراین باید با حساسیت بیشتری از این فناوری استفاده کرد. ردپای اعتیاد به مواد مخدر، روانگردانها و قرصها هم در همسرکشیها دیده میشود. شیشه و کراک در صدر این مواد قرار دارد چون فرد را به مرور دچار توهم میکنند. متهمانی بودهاند که با وجود پاک بودن همسرانشان به آنها شک کرده و مرتکب قتل شدهاند.
همسرکشی دوسو دارد؛ معمولا مردها بهدلیل مشکوک شدن به همسرشان، نقشه قتل او را میکشند. آلت قتالهای که آنها استفاده میکنند بیشتر چاقوست و خشونتشان هم نسبت به زنها بیشتر است. پروندههای زیادی وجود دارد که متهم آن متوجه خیانت همسرش شده و او را به قتل رسانده است. در سوی مقابل، زنان نیز معمولا بهدلیل مسائل خانوادگی، خیانت و... دست به قتل شوهرانشان میزنند. آنها در بیشتر موارد از طریق خفه کردن مرتکب قتل میشوند و معمولا پای مرد دیگری هم در میان است. پروندههای متعددی وجود دارد که زن در کشاکش مشکلات مالی، مسائل خانوادگی و برآورده نشدن نیازهایش با مردی غریبه دوست شده و همین اتفاق زمینه خلاصی از دست شوهرش و قتل او را فراهم کرده است.
البته متهمانی هم هستند که تحت فشارهای روزمره زندگی یا اختلافات ریشه دار در یک لحظه کنترل خود را از دست داده و بدون تصمیم قبلی مرتکب قتل همسرشان شدهاند. نمونه این پروندهها هم کم نیست به نحوی که میتوان گفت بیشتر همسرکشیها بدون نقشه قبلی رخ میدهد.
مجازات عاملان قتل در پروندههای همسرکشی در صورت درخواست اولیایدم، قصاص است اما این پروندهها هم میتواند مانند حادثههای مشابه به رضایت ختم شود. بعضی از قاتلان فرزند دارند و خانواده مقتول به خاطر آینده آنها اعلام بخشش میکنند. برخی دیگر نیز با دریافت دیه یا مبلغ مصالحه رضایت میدهند. این موضوع بستگی به خانوادهها دارد.
برای کاهش این قبیل جرایم باید برنامهریزیهای مدونی انجام شود تا زمینههای آن مانند فقر، بیکاری، اعتیاد، مسائل اخلاقی، تعصبات نادرست و... کاهش پیدا کند. نظام آموزشی باید در این زمینه فعالیت بهتری داشته باشد. آموزههای اخلاقی و دینی نیز در این مسیر میتواند کمک شایان توجهی کند ؛ چون عمل به ارزشها و اخلاقیات همواره در این آموزهها مورد تاکید قرار گرفته است. رسانهها نیز باید بازتابدهنده این ارزشها باشند. نهاد خانواده بهعنوان نخستین عامل تربیت فرزندان نیز باید مورد حمایت و آموزش قرار گیرد تا والدین بتوانند آموزههای درست را در اختیار کودکان و نوجوانان قرار دهند.
منبع: جام جم
انتهای پیام/