به گزارش خبرنگار حوزه سیاست خارجی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا، ایران را متهم به بی ثبات سازی خاورمیانه کرده است. وی در جلسه با نمایندگان شورای امنیت، ایران را به مهره بی ثبات کننده منطقه تشبیه کرده است.
کاخ سفید در حالی ایران را به بی ثبات کردن منطقه متهم میکند که تنها با مطالعه تعداد جنگهای اخیر ایالات متحده، میزان حضور نیروها، تجهیزات موجود در منطقه و بودجه نظامی هزینه شده در غرب آسیا، میتوان به ماهیت مهره اصلی بی ثباتی در منطقه پی برد.
11 سپتامبر 2001 یکی از حیرت انگیزترین تصاویر تلویزیونی از رسانه های جهان مخابره شد. دو فروند هواپیمای بوئینگ 767 با خدمه و مسافر به برجهای تجارت جهانی واقع در نیویورک برخورد کردند. پس گذشت زمانی اندک دو غول فلزی شروع به تخریب و سوختن کردند تا جایی که هر دو به طور کامل فرو ریختند. تمامی مسافران به همراه تعداد زیادی از مردم ساکن اطراف برج و حاضران داخل مجتمع تجارت جهانی کشته شدند. در همین حین دو فروند هواپیمای دیگر به سمت اهدافی در ویرجینیا و پنسیلوانیا در حرکت بودند که یکی توانست در عملیاتی نیمه موفق خود را به ساختمان وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) برساند و با آن برخورد کند و دیگری در مسیر کاخ سفید سرنگون شد.
پس از گذشت 17 سال از وقوع حادثه یازده سپتامبر، هنوز دولت آمریکا نتوانسته پاسخ محکم و مستدلی برای مردم خود در توجیه چگونگی سرقت این هواپیماها و عبور از تمامی خطوط امنیتی و دفاعی این کشور بیاورد. البته یازده سپتامبر دستاویزی برای آغاز عملیات نظامی در خاورمیانه بود. آرزویی که همواره فرزندان نامشروع منطقه، یعنی صهیونیستها در سر میپروراندند تا با طراحی نقشهای نو، سلطه خود بر منطقه را افزایش دهند.
جرج بوش رئیس جمهور وقت ایالات متحده فرمان آغاز "عملیات بلند مدت آزادی " به اختصار OEF را صادر کرد. در واقع OEF نام رسمی جنگ افغانستان است. جنگی که نه تنها منادی آزادی برای افغانها نبود، بلکه موجب پدیدار شدن فجایع بسیاری در افغانستان شد. شاید چندان بیراه نباشد که زندانهای گوانتانامو و ابوغریب را ارمغان آزادی ایالات متحده در کشورهای منطقه دانست.
جنگ آمریکا علیه افغانستان از روز 15 مهر 1380 با همراهی انگلیس علیرغم نداشتن هیچگونه مجوزی از سوی سازمان ملل آغاز شد. انواع تجهیزات سبک و سنگین به همراه پیاده نظام در کنار نیروهای ناتو لشکرکشی به افغانستان را آغاز کردند. ایالات متحده و همراهانش مدعی بودند هدف از این حمله نه خود مردم افغانستان، بلکه نابودی و پاکسازی القاعده از خاک این کشور است. هدفی که حتی بعد از ترک این کشور در سال 2014 نیز محقق نشده بود و تبدیل به یکی از بزرگترین شکستهای تاریخ آمریکا شد چرا که واشنگتن علیرغم استفاده از انواع تجهیزات نظامی و الکترونیک و خرج میلیاردها دلار نتوانست القاعده را شکست دهد.
در حملات هوایی عملیات موسوم به آزادی آمریکا بیش از 90% کابل تخریب و عده کثیری از غیرنظامیان کشته شدند. بر اساس مقالهای که دویچه وله منتشر کرد، در طول جنگ عراق تا سال 2014 صد هزار نفر کشته و تقریبا همین میزان نیز زخمی شدهاند. در حقیقت بیش از 200000 هزار کشته و زخمی ماحصل تفکر آمریکایی، برای افغانهایی بود که در آن هیچ نقشی نداشتند. تروریستهای ادعایی آمریکا متولد عربستان، امارات، مصر و لبنان بودند و هیچ کدام تبعه افغانستان نبوده و حتی تعلیمات خلبانی را در افغانستان ندیده بودند.
بی ثبات سازی به روش آمریکا در افغانستان خاتمه کار نبود. دو سال پس از آغاز جنگ OEF ایالات متحده با ادعای وجود تسلیحات اتمی به خاک عراق حمله کرد. این تجاوز در تاریخ 29 اسفند 1381 با همراهی انگلیس آغاز شد. در تناقضی آشکار نام این حمله نیز "عملیات آزادی عراق" نام گرفت. این در حالی است که نتایج تحلیل کارشناسان غربی در آن زمان حاکی از این بود که تنها با تقویت گروههای مخالف در داخل عراق و افزایش فشار برای ایجاد یک شورش، ایالات متحده میتوانست صدام را بدون وارد کردن عراق در یک جنگ فرسایشی عزل کند.
علاوه بر انگلیس، 29 کشور ایالات متحده را در به سرانجام رسیدن پروژه خاورمیانه جدید همراهی میکردند. واشنگتن مدعی بود دولت وقت عراق عامل بی ثباتی خاورمیانه است. برچسبی که هم اکنون بر روی بزرگترین قدرت منطقه، یعنی ایران زده میشود البته ناگفته نماند بوش پسر در یک اظهارنظر بی شرمانه ایران را در کنار عراق محور شرارت و عامل تنشها در منطقه دانست در حالیکه ایالات متحده و انگلیس تنها کشورهایی بودند که همزمان دو کشور منطقه را درگیر جنگ و کشتار کرده بودند!
مطالعه برخی از سندسازیها جهت توجیه جامعه جهانی برای حمله به عراق خود گواه بر ماهیت بی ثبات کنندگان حقیقی منطقه یعنی آمریکاست. دولتی که از هرگونه دروغ و کتمان حقیقت برای رسیدن به اهدافش ابایی ندارد و مدام انگشت اتهام را به سمت مخالفانش گرفته و با بی شرمی تمام آنها را عامل مشکلات منطقه میداند. این در حالیاست که خاک آمریکا هزاران کیلومتر از غرب آسیا فاصله دارد و حضورش در منطقه جز بیثبات سازی و بهره کشی سیاسی-اقتصادی توجیهی ندارد.
بر اساس اسناد منتشر شده در projectcensored آمریکا با هدف توجیه دلایل حمله به عراق، 8000 صفحه از گزارش 11200 صفحه ای بغداد جهت ارائه به شورای امنیت و آژانس بین المللی انرژی اتمی که شواهد نبود وجود هر گونه تسلیحات شیمایی در عراق را تایید میکرد حذف کرد. نکته جالب اینجاست که بخشهای حذف شده، اسناد کمک سازمانهای غربی و آمریکایی در گذشته برای توسعه توان شیمایی و میکروبی عراق بوده است.
همچنین هانس بلیک بازرس ارشد سازمان ملل متحد در گفتگو با Berkeley تایید کرد عراق پیش از حمله آمریکا در حال همکاری با بازرسان آژانس بود و در صورت توقف حمله، امکان تایید نبود وجود سلاح اتمی محتمل بود. همچنین جوزف ویلسون دیپلمات آمریکایی مدارک ارائه شده که نشان از خرید کیک زرد توسط عراق از نیجر را میداد کاملا اشتباه خواند. ساندی تایمز در سال 2005 گزارشی منتشر کرد مبنی بر اینکه "«بوش میخواست که با عملیات نظامی، صدام را به بهانه تروریسم و سلاحهای کشتار جمعی حذف کند اما اطلاعات و واقعیتهای لازم حول این سیاست ساخته شدند." کالین پاول وزیر خارجه وقت آمریکا بعدها مدعی شد در برخی موارد "اطلاعات عمدا گمراه کننده" بودهاند.
سرانجام این زیاده خواهی نیز بی ثمر بود. نه تنها در عراق هیچگونه تسلیحات شیمیایی پیدا نشد، بلکه با به جای گذاشتن هزاران کشته و زخمی، ظهور گروههای تروریستی و نا امن کردن عراق و به تبع آن منطقه، سال 2011 این تجاوز پایان یافت.
اما انتهای جنگ عراق، آغازگر تنشی جدید در منطقه بود. بحرانی که به واسطه تضعیف دولتها و کاشت بذر نفاق و قومی گری در منطقه توسط بی ثبات گران خارجی به وجود آمده بود منجر به تشکیل گروه تروریستی داعش در سال 2011 شد که با تجهیزات نظامی پیشرفته حملات خود به عراق و سوریه را آغار کرد.
علیرغم وجود مدارکی دال بر کمک آمریکاییها به تروریستهای منطقه به ویژه داعش، سال 2014 کاخ سفید اعلام کرد با تشکیل یک ائتلاف بینالمللی با همکاری 40 کشور قصد حمله به مواضع داعش در سوریه را دارد. این منطق یعنی یافتن بهانهای واهی و خودساخته توسط ایالات متحده جهت حمله و آتش گشودن به کشورها به واسطه سالها حضور آمریکا در خاورمیانه که برای مردم چندان دور از ذهن و ناآشنا نبود.
اما کاری که کاخ سفید کرد، بمباران زیرساختهای سوریه و هدف قرار دادن ارتش سوریه به جای داعش بود. حتی در مواردی با ادعای اشتباه محاسباتی، سلاح و آذوقه نیز برای نیروهای در محاصره داعش ارسال شد تا بتوانند در مقابل مردم و ارتش سوریه به جنگ ادامه دهند.
مقام معظم رهبری در تاریخ 10/11/1396 پیش از درس خارج فقه خود با اشاره به اهداف ایالات متحده و صهیونیستها از تداوم جنگ در منطقه فرمودند: آنچه امروز برای سیاست آمریکا در این منطقه در درجهی اوّل است، این است که این منطقه روی آرامش نبیند؛ دولتها و ملّتهای این منطقه به خودشان مشغول باشند تا به فکر معارضه با عامل خبیث استکبار در این منطقه یعنی صهیونیسم نیفتند. این یک هدف. یک هدف دیگر هم اینکه آمریکا حضور خودش را [در اینجا] توجیه کند. وقتی که در افغانستان ناامنی هست، آمریکا حضور خود را توجیه میکند که «بله، ما میخواهیم بیاییم اینجا که امنیت را برقرار کنیم»، در حالی که ناامنی را خود آنها به وجود آوردهاند؛ حوادث افغانستان -با واسطه و بیواسطه- به وسیله عوامل آمریکا از بیست و چند سال قبل انجام گرفته؛ یعنی آنها بودند که موجب این کشتارهای به اسم مذهب در این منطقه شدند؛ حالا هم همان کار را دارند ادامه میدهند؛ میخواهند همیشه [منطقه] شلوغ باشد تا حضور خودشان را در اینجا تأمین کنند و مقاصد سیاسی و مقاصد اقتصادی خودشان را پیش ببرند. لعنت خدا بر استکبار، بر عوامل استکبار، بر دولت خبیث و جنایتکار صهیونیسم و آمریکا و عوامل آنها، که مردم و مسلمانها را این جور نابود میکنند.
در پایان با نگاهی به کارنامه سیاه آمریکا در سراسر جهان به ویژه آسیا میتوان به این نتیجه رسید که کاخ سفید هرگز از تلاش برای دستیابی به اهدافش که در راس آن تامین امنیت رژیم صهونیستی در غرب آسیا است دست نخواهد کشید. گاهی با سیاست عریان تهاجمی جورج بوش، گاهی با دستکش مخمل و دست چدنی اوباما و اکنون نیز با سیاستهای هوچی گرایانه ترامپ، سعی در بقای تنش، جنگ، کشتار، خونریزی و قومی گری در غرب آسیا دارد تا همواره سیطره نظامی خود را از طریق پایگاههای موجود در منطقه و سلطه اقتصادی از طریق شرکتهای صنعتی-نظامی جهت بازسازی کشورها و ارتشهایی که خود ویران کرده را حفط کند و منافع فرزند نامشروع منطقه یعنی صهیونیستها را برآورده سازد.
انتهای پیام/
اما در مقابل تمام این توطئه ها ماندگاریم انشاالله چون صبوریم و (والله مع الصابرین) وچون رهبری آگاه داریم وچون مردمی بصیریم، وچون علی رغم اختلاف سلیقه های سیاسی و...متحدیم و چونهای بسیار دیگر.
مشکلاتی هم داریم. زیادی خواهی های برخی سودجو وبی تدبیری های برخی مسوول . و اعتراض هم میکنیم .اما قدر مزرعه امن کیانمان را میدانیم . مراقبت میکنیم که دشمنانمان و انها که دوستمان ندارند ومنتظر لحظه ای غفلتندتا خوارمان کنند ، هیچگاه به ارزویشان نرسند. انشاالله