به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در این مطلب همه کودتاهایی که واشنگتن در آمریکای لاتین سازمان داد را مشاهده می کنید:
کودتای کوبا
کودتای باتیستا در کوبا در 10 مارس سال 1952 به وقوع پیوست و بدین ترتیب دیکتاتوری وی آغاز شود. فولخنسیو باتیستا، دیکتاتور پیشین کوبا در سال 1901 به دنیا آمد. وی در سی و دو سالگی، حزبی از طبقات متوسط کوبا را تشکیل داد و در سال 1933 در مقام رهبری حزب خود توانست به نوعی حکومت را در اختیار بگیرد و به طور غیرمستقیم قدرت را در دست داشته باشد. در نهایت باتیستا در سال 1940 به طور رسمی ریاست جمهوری کوبا را در اختیار گرفت و به مدت 4 سال در این سمت باقی ماند. گرچه پس از آن قدرت و مسئولیت ظاهری در اختیار دیگران بود؛ اما باتیستا نفوذ و تسلط خود را در کشور حفظ کرد تا این که نهایتا پس از مدتی در تاریخ دهم مارس 1952 میلادی با انجام کودتایی موفق شد قدرت را به طور مطلق در دست بگیرد و حکومت دیکتاتوری خود را تا هفت سال دیگر ادامه دهد.
دوره دوم حکومت باتیستا از یک طرف با مبارزات گروه ها و احزاب گوناگون انقلابی همراه بود و از سوی دیگر با حمایت های مالی و نظامی ایالات متحده آمریکا از رژیم حاکم بر کوبا ادامه یافت. در این سال ها، باتیستا همچنان در مقابل مردم مقاومت می کرد. از این رو، تلاش انقلابیون در سال 1958 میلادی به اوج خود رسید. در این سال حملات باتیستا علیه مبارزان مردمی با هواپیما و تانک و بمب های آتش زا توأم بود. آمریکا نیز قوایی را برای کمک به دولت رو به زوال کوبا فرستاد و پلیس مخفی باتیستا نیز بر شدت عمل خود افزود. با اوج گیری مبارزات چریکی در کوبا سرانجام باتیستا مجبور شد در یکم ژانویه 1959 میلادی از کشور خارج شود و قدرت را به مردم بسپارد.
کودتای شیلی
کودتای 1973 شیلی که در روز 11 سپتامبر اتفاق افتاد، واقعه ای زیر و زبر کننده در تاریخ کشور شیلی و جنگ سرد به حساب می آید. مشاجره تاریخ نویسان سر جنبه های مختلف این کودتا هنوز هم ادامه دارد. در انتخابات ریاست جمهوری 1970 شیلی، سالوادور آلنده با تفاوت بسیار کمی بیشترین مقدار آرا را به دست آورد و با 36.6 درصد آرا از خرخه الساندرو رودریگز (رئیس جمهور سابق شیلی با گرایش های محافظه کار) با 35.8 درصد آراء و رادومیرو تومیک (با گرایش های دموکرات مسیحی) با 27.9 درصد آرا جلو افتاد.
از سالوادور آلنده به عنوان اولین رئیس جمهور مارکسیست که با رأی و دموکراسی به قدرت رسید نام می برند. به دلیل این که آلنده اکثریت مطلق به دست نیاورد، برای انتخاب شدنش نیاز به یک رأی اضافی از طرف مجلس ملی شیلی داشت. طبق قانون اساسی شیلی، این رأی باعث منصوب شدن سالوادور آلنده به پست رئیس جمهوری شیلی شد.
بخش های مختلفی از جامعه شیلی و همچنین ایالات متحده آمریکا به رئیس جمهور شدن آلنده اعتراض داشتند. آمریکا به همین دلیل فشار اقتصادی و دیپلماتیک زیادی روی دولت شیلی آورد. در 11 سپتامبر 1973 ارتش با همراهی سازمان سیا، سالوادور آلنده را برکنار کرد. آلنده در این کودتا به همراه نزدیک به سه هزار نفر از یارانش کشته شد و آگوستو پینوشه قدرت را در دست گرفت.
کودتای آرژانتین
آرژانتین در قرن بیستم 6 کودتا را با رنگ و بوی متفاوت تجربه کرده است که به ذکر چند نمونه از آن بسنده می کنیم. اولین آنها در همان سال با خلع رئیس جمهور منتخب دموکراتیک مردم هیپولیتو یریگورن آغاز شد. دیکتاتور نظامی، خوزه فلیکس اوریبورو رهبری حمله و کودتا علیه یریگورن را بر عهده گرفت و به این ترتیب دهه ها زجر و سختی را برای آرژانتینی ها به ارمغان آورد.
کودتا علیه خوان پرون در سال 1955 از آن دست کودتاهایی است که رنگ و بوی انقلاب هم به خود گرفت. در 16 ژوئن 1955، تعداد 30 هواپیما از ارتش و نیروی دریایی را بمباران کردند. در آن شب حامیان پرون چندین کلیسا را به آتش کشیدند و حکومت در همان شب و میان آشوب بسیار سقوط کرد. در 19 سپتامبر شهرستان مادرل پلاتا نیز بمباران شد و رئیس جمهور پرون از ترس جنگ همه جانبه داخلی از کشور فرار می کند و لوناردو که رهبری کودتا را بر عهده دارد، خودش را به عنوان رئیس دولت معرفی می کند اما این موضوع خیلی طول نمی کشد و پدرو آرامبورا به شکل رسمی رئیس جمهور آرژانتین می شود.
چند سال بعد کودتای دیگری علیه ایزابل پرون، اولین رهبر زن تاریخ جهان، همسر و جانشین رئیس جمهور سابق، خوان پرون را سرنگون کرد. کودتای سال 1976 آخرین تغییر دولت خشونت آمیزی بود که در قرن گذشته در این کشور به وقوع پیوست که به توصیه و حمایت ایالات متحده صورت گرفت.
حمله آمریکا به گرانادا
گرانادا که در نزدیکی ساحل ونزوئلا واقع شده است، کشوری کوچک با مساحتی کمتر از 350 کیلومتر مربع به حساب می آید. با این وجود از نظر برنامه ریزان آمریکایی به عنوان تهدیدی برای کنترل هژمونیک آمریکا بر «جهان آزاد» به حساب می آمد. گرانادا استقلال خود را در سال 1974 پس از 300 سال استعمار فرانسه و بریتانیا به دست آورد.
در مارس سال 1979 ماوریس بیشاپ، رئیس دولت انقلابی خلق گرانادا، نخست وزیر «اریک گیری» را در حالی که در یک کنفرانس سازمان ملل در نیویورک حاضر شده بود، از حکومت خلع کرد. گروه پلیس مخفی گیری، مردم را با سلاح های به دست آمده از دیکتاتوری شیلی یعنی آگوستو پینوشه به قتل رسانده و می ترساندند.
نابودی انقلاب گواتمالا از سوی سیا
گواتمالا کشوری کوچک در آمریکای مرکزی است که تا امروز به عنوان یک کابوس مخوف باقی مانده است. این کشور که تقریبا در هزار مایلی جنوب مکزیک قرار دارد، مشکلاتش ریشه در 500 سال پیش دارد؛ زمانی که کاوشگران اسپانیایی این منطقه را کشف کردند. کانکوئستادورهای فاتحان اسپانیایی، به شکلی اجتناب ناپذیر، مرگ و بیماری گسترده را برای بومیان این منطقه به ارمغان آوردند. برای سه قرن، این کشور تحت استعمار اسپانیا در وضعیتی بغرنج قرار داشت تا این که در سال 1821 اعلام استقلال کرد.
در نیمه نخست قرن بیستم، گواتمالا تحت حکومت دیکتاتورهایی قرار داشت که با شرکت میوه ایالات متحده (UFC)، یک شرکت قدرتمند آمریکایی که با نام «اختاپوس» شناخته می شد در ارتباط بودند.
دلایل مشکلات گواتمالا را می توان به اجرای یک کودتا به مدیریت CIA از طرف رئیس جمهور دوایت دی. آیزنهاور مرتبط دانست که موجب استقرار حکومت های خودکامه بعدی در این کشور شد. گواتمالا در حال بهره بردن از یک انقلاب 10 ساله بود ابتدا تحت حکومت خوان خوزه آروالو بود که حداقل دستمزدها را مشخص کرده و بودجه آموزش را افزایش داد. جانشین آروالو، جاکوبو آرینز بود که در سال 1951 به صورت دموکراتیک انتخاب شد. وی دست به اصلاحات ارضی زد تا زمین هایی را در اختیار دهقانان فقیر قرار دهد. چنین معیارهایی دربرگیرنده تهدیدهایی غیرقابل قبول برای هژمونی آمریکا در نیم کره غربی به حساب می آمدند.
مداخله نظامی در جزیره کارائیب
حمله آمریکا به جزیره کارائیب به دستور رئیس جمهور ریگان پاسخ بین المللی شدیدی از مجمع عمومی سازمان ملل به همراه داشت. مجمع عمومی سازمان ملل اعلام کرد که این مداخله نقض آشکار قوانین بین المللی به حساب می آید. مجمع عمومی سازمان ملل همچنین ضمن ابراز تاسف از حادثه رخ داده، مرگ شهروندان بی گناه را محکوم کرد.
این مداخله حتی مورد مخالفت اکثر کشورهای عضو ناتو و متحدین آمریکا چون فرانسه، پرتغال، استرالیا، اسپانیا و هلند قرار گرفت. تمامی این نقدها برای نمادهای نخبگان غربی که معتقدند آمریکا باید به خودی خود نماد قانون به حساب بیاید، بی ربط به حساب می آمدند. دستاوردهای معمول برای حمله به گرانادا از سوی دولت آمریکا آماده شده بودند و رسانه های آزاد هم فرمانبردارانه آنها را منتشر کردند.
این رسانه ها این گونه القا می کردند که گرانادا یک «دیکتاتوری مارکسیستی» بوده و ارتش آمریکا به آنجا رفته تا حضور ارتش کوبا در دفاع از «این پایگاه امپریالیسم شوروی» را با شکست روبرو کند اما دلیل اصلی و واقعی این حمله چه بود؟ سرنگونی دولتی که با خواسته های هژمونی دولت آمریکا همخوانی نداشت و ممکن بود پس از کوبا به عنوان مثال دیگری از نافرمانی شناخته شود.
حمایت سیا از کارلوس کاستیو
سیاست های آربنز UFC را که برای سال هایی طولانی کارگران گواتمالایی را استثمار کرده بود و ارتباطاتی مستقیم با دولت آیزنهاور داشت، تهدید می کرد. UFC به شکلی خصمانه به لابی با آیزنهاور پرداخت و او در نهایت به سیا مجوز داد تا به نیروهای تحت فرماندهی دیکتاتور راستگرا، کارلوس کاستیو آروماس کمک کند.
ارتش گواتمالا در نتیجه تهدید به حمله از طرف نیروهای آمریکایی نهایتا حاضر به جنگ نشد و این یعنی یک اشتباه بزرگ تاریخی. تقریبا چهار دهه جنگ داخلی در پی این وقایع گریبانگیر گواتمالا شد چرا که دیکتاورهای بعدی تحت حمایت دولت آمریکا، جنایات و قساوت هایی چون نسل کشی مردم قوم مایا را مرتکب می شدند.
منبع: هفته نامه صدا
انتهای پیام/