حجت الاسلام شیخ مصطفی کرمی، با اشاره به برخی کاستیهای منبرها و منبری های امروز، بر لزوم سیاست زده نبودن منبرها تاکید کرد.
به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ همواره منبر و وعظ بر منابر، یکی از تاثیرگذارترین ابزار های پیام رسان به مخاطبان بوده است. روحانیون از دیرباز در امر تبلیغ دین و اطلاع رسانی مذهبی به مردم نقش ویژه ای داشته اند. آنها پیام خود را با استناد به آنچه خداوند در قرآن فرموده و روایات رسیده، به مردم می رسانند.
این میان شناخت درست از نیاز مخاطب، اقتضای جامعه و ... یکی از مهمترین شاخصه های یک منبر اثرگذار است. با این حال منابر ما امروز با نقاط ضعف و قدرتی همراه هستند. نقاط ضعفی که بخشی از آن به لحاظ شکلی و برخی به لحاظ محتوایی است.
در ایام ماه مبارک رمضان هستیم و در جای جای کشورمان بسیاری از مجالس وعظ و خطابه برگزار می شود. به همین دلیل و با هدف بررسی اجمالی وضعیت منبرها و منبری های کشورمان، با حجت الاسلام شیخ مصطفی کرمی به گفتگو نشسته ایم تا نظر او را در این باره بدانیم.
مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید؛
وضعیت منبر و منبری های کشور را امروز در جامعه چطور میبینید؟
شاید هیچ زمانی به اندازه روزگار ما تنوع کمی و کیفی در امر تبلیغ نبوده است. امروز الحمدلله به گونه ای است که افراد مختلف با سلایق و ذائقههای متنوع به مجالس میآیند و اشباع میشوند. هر کسی متناسب با میل و رغبتی که به یک فرد دارد، از نظر عاطفی و معرفتی بهره برداری معنوی خود را می کند. از این جهت به نظرم منبرهای ما در سطح راضی کننده ای قرار دارند.
به عنوان یکی از منبری های مطرح کشور، به نظرتان برای تاثیرگذاری یک منبر چه باید کرد؟
چند نکته است که مربوط به خود منبر است؛ اینکه انسان به لحاظ شکلی، ساختاری و اصول منبر چگونه باشد. نحوه ورود و خروج به منبر مهم است. رعایت جهات شکلی و اولیه تبلیغ و غیره اهمیت دارد؛ اما درباره اینکه چه کنیم تاثیر گذار باشیم، بحث محتوایی مهم است. شخصی که منبر می رود، باید مطالعه کند. به روز باشد و مطالب مبتلا به جامعه را بگوید. اقتضائات جامعه را بشناسد. در واقع دو نکته اهمیت دارد اینکه چه بگوییم و چگونه بگوییم. این باعث تاثیرگذاری، مقبول شدن و استاندارد بیشتر کارمان می شود.
برای تاثیرگذاری بیشتر، اول انسان باید به آنچه که خود می گوید، معتقد باشد. باید خود عامل به آنچه میگوید باشد. این مهم است. در نفوذ کلام علاوه بر خوب بودن کلام، صحبت خوب گفتن هم اهمیت دارد.
برخی ممکن است خوب حرف بزنند؛ اما حرف خوب نزنند. ممکن است فردی آدم حرافی باشد؛ خیلیها هستند که کارخانه تولید هیجان هستند؛ تا میتوانند احساسات و عواطف شنونده را تحریک میکنند. بسیار هم جذاب و گیرا و پر مشتری هستند. از بسیاری از عناصر هنری هم در کارشان بهره میبرند؛ اما ماحصل کار و خروجی شان چیزی نیست. برآورد که می کنی سطح این منابر از نظر علمی و محتوایی در سطح پایینی است. در حالی که حوزه تاثیرگذاری شان بسیار گسترده است. اگر محتوا رعایت شود و منبری بداند که چه می گوید و چگونه باید بگوید، مخاطبشناسی بداند، روانشناسی بداند، تناسب موضوع را با مخاطب به لحاظ روانی تشخیص دهد؛ همه اینها در تاثیرگذاری و نفوذ کلام اثربخش است. اینجاست که فرد میتواند به معنای واقعی انسان سازی کند. مهمترین شرط اینجا اعتقاد زبانی و عملی به گفته هاست.
شما برای هر منبر چقدر مطالعه میکنید؟
من به طور ویژه نمیتوانم بگویم که چقدر مطالعه می کنم. ما همه مطالعه میکنیم؛ گردآوری مطالب میکنیم و مطالب را آرشیو میکنیم. ممکن است مطالعه کوتاه جداگانه هم برای هر منبر داشته باشیم اما بیشتر به آرشیوها مراجعه می کنیم.
درست و اصل این است که منبری اصول کلی را حفظ و اجرا کند اما پردازش و عمل آوردن آن، بحث دیگری است که به قابلیت و استعداد انسان برمیگردد. مهم ورود درست به بحث و پیش بردن آن است.
منبرهای ما چقدر باید سیاسی باشند؛ اصلاً باید مباحث و مسائل سیاسی مطرح شود؟
میشود مسائلی را حتی در ارتباط با امر سیاست بر منبر مطرح کرد؛ اما باید از سیاست زدگی پرهیز کنیم. از اینکه آلت دست احزاب باشیم، پرهیز کنیم؛ از اینکه به نفع جریانی خاص صحبت و موضعگیری کنیم، پرهیز کنیم.
ظرفیت منبر را در دست نگیریم و دین را در جهت اهداف دنیای اشخاصی دیگر قرار ندهیم. باید از این امور احتراز کرد. بیان مطالبی که اساساً با سیاستهای کلی اسلام و نظام در ارتباط است، بر روی منبر ایرادی ندارد؛ همچنان که امام خمینی فرمودند سیاست ما عین دیانت ما و دیانت ما عین سیاست ماست. به نظرم ما به طور رسمی و علنی به عنوان یک منبری، نباید از یک جریان شاخص حمایت و تبلیغ کنیم؛ بلکه باید کلیات مسائل مهم کشور را مطرح کنیم. تطبیق آنچه میگوییم با واقعیت، اصول و درست و نادرست با شنونده است. شنونده خود عاقل است و قدرت تشخیص دارد. منبری باید مجتهد تربیت کند و آن فرد دیگر خود تشخیص می دهد که کدام نتیجه درست است و کدام غلط.
بر منبر تنها بیان سیاستهای کلی اسلام، منش اهل بیت (ع) و غیره مهم است؛ حالا اینکه چه کسانی منطبق با این حرفها چه تشخیصی میدهند، برعهده خودشان است. به نظرم پرداخت به صورت افراطی، جانبدارانه و طرفداری از یک حزب و شخص به هیچ عنوان به نفع تشکیلات روحانیت و موقف خطیر منبر و تبلیغ نیست.
مهمترین آفت و آسیبی که امروز منبرهای ما را تهدید می کند، چیست؟
از نظر من آفتهایی چون کلیشه شدن، به روز نبودن، فرزند زمان خود نبودن، اقتضائات را نشناختن، سطحی بودن و بی مطالعه بودن آفتهایی اساسی و مهم است.
گلایه های مداح معروف از هیئت های لندنی + فیلم
البته همانطور که دشمن برای عوام جامعه برنامه دارد، برای خواص هم برنامهریزی میکند. حتی برنامهریزی دقیقتر و بهتری هم دارد. همه جا نفوذ در لیدرها، سلبریتی ها و عناصر کاریزماتیک از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ چراکه حوزه تاثیرگذاری آنها بالاست. منبرها از این ناحیه هم دارای آفت هستند. مسئله نفوذ در میان منبری ها حساس تر و مهمتر است. حتما این مسئله سازماندهی می شود به صورت ارگانیک، رسمی و غیررسمی. من پيش از اين، آفاتی را گفتم که خودمان در منبر مبتلای به آن هستیم. ما گرفتاریم، گاهی منبری ها به این کار به عنوان یک حرفه و شغل و منبع درآمد نگاه می کنند، برای همین آن دغدغه و رسالت اصلی شان تحتالشعاع قرار میگیرد. خیلی از مسائل حاشیه ای متن میشود و متن اصلی که رساندن این قافله به سرمنزل مقصود است، به حاشیه می رود.
الان منبری بودن شغل محسوب می شود؟
بله منبری بودن شغل است. بالاخره فردی گرفتار آن است. اینکه میگویم شغل به معنای منبع درآمد نیست؛ به معنای اشتغال است. به معنای درگیری انسان با آن است. برای فردی این رفتن به منبر همه زندگی اش می شود و این به نوعی مشغله است.
الان در میان مردم این سوال وجود دارد که منبری ها پاکت های نجومی می گيرند؛ صله می گیرند. آیا گرفتن این صله درست است؟
صله را اهل بیت داده اند و اصحاب هم گرفته اند. پس اصل داد و ستد آن هیچ اشکالی ندارد. اگر کسی صله ای را داد و کسی هم صله را گرفت، این مستند به فعل معصوم است و قطعاً گیر فقهی ندارد. اما ممکن است مسائل دیگری باشد که آنها را باید درباره اش بحث کرد؛ اينكه آيا اين واجب هست يا نيست. اگر امر تبلیغی گفتن واجب نیست، خب تعیین اجرت بر چیزی که بر انسان واجب نیست، اشکالی هم ندارد. این مسئله کمی پیچیده است و به نظرم طرح و بحث آن در یک رسانه عمومی مصلحت نیست.
همین قدر بگویم که اگر به لحاظ فقهی معلوم بشود که مسئله تبلیغی به عنوان یک تکلیف متوجه فرد مبلغ نیست، اخذ اجرت بر امر غیر واجب (که واجب هم تعیینی نباشد به شخص ایشان) علی القاعده اشکال ندارد و تعیین آن هم بدون اشکال است. حالا بله، ممکن است یک حرام اخلاقی باشد. حرام اخلاقی با حرام فقهی دو چیز است. ممکن است این کار خلاف مروت باشد، خلاف اخلاق باشد، خلاف کار سازمانی و تشکیلاتی باشد، خلاف اقتضائات تبلیغ و امور معنوی باشد که انسان در امور آخرتی مسائل دنیایی را محور قرار دهد؛ این حرف دیگری است كه اين كار آيا اخلاقی هست يا نه؟ آيا انسان به لحاظ اخلاقی درست است اين كار را انجام دهد يا نه؟ از نظر فقهی را هم فقها بايد نظر بدهند. اين مسائل در بسياری موارد، به عرفيات بر می گردد؛ ولی اصلش كه دادن و گرفتن صله است، هيچ اشكالی ندارد. ضمن اينكه الان به گونه ای شده است كه نوعاً اين آقايان مجبورند كه صله را بگيرند برای اينكه همين امر تبليغ را به لحاظ كيفی سامان بدهند. از اين جهت به نظر شخصی بنده اصل دادن و گرفتن صله هيچ اشكالی ندارد اما تعيين كردن آن را من نمی دانم چه حكمی دارد.
پیشنهاد شما برای ترغیب مردم به استفاده از کالای داخلی و نقش منبری ها در این امر چیست؟
این سالها دغدغه آقا و منویات رهبری بسیار هوشمندانه بوده است. به نظرم شریانهای اصلی سعادت یک جامعه و حرکت جمعی این مجموعه مولف از آحاد، باید وارد مرحله عملیات و اجرا شوند. این مسئله همیشه مهم بوده، امسال مهمتر است. مصرف کالای ایرانی امری است که سالیان سال ، مورد توجه رهبری قرار گرفته است. با مصرف کالای داخلی و ایرانی توسعه اقتصادی شکل میگیرد. حالا آنها که در این زمینه ها استعداد دارند، می توانند در جلب توجه مردم و تشویق آنها به این امر فعالیت کنند. همه باید وارد میدان شوند.
خلاء آموزش مداحی، اخلاقمداحی است/ دعاخوانی از مداحی جدا نیست
کمی هم درباره دلایل صلح امام حسن مجتبی علیه السلام صحبت کنید.
دلایل صلح امام حسن (ع) بر هیچ کس پوشیده نیست. بارها در این باره صحبت شده است. به نظرم الان نمیشود در مجالی کوتاه بحث مفصلی در اینباره داشت؛ به اختصار باید گفت که مردم آن زمان استعداد و آمادگی لازم برای مقابله با کفر و نفاق را نداشتند. شرایط آن دوره شرایط امتزاج حق و باطل بود. بسياری از فرماندهان و بزرگان لشكر امام حسن (ع) خود فروخته بودند. آن زمان بود که امام حسن صلح را بهتر دیدند، برای حفظ جان اقلیت مردم. این صلح فرصتی شد مناسب برای شکلگیری نهضت بزرگ عاشورا.
گفتگو از علی بشیری
تنظیم: مریم محمدی
انتهای پیام/