به گزارش خبرنگار حوزه دفاعی امنیتی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان؛ واکاوی شروط 12 گانه ایالات متحده آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران نشانگر اصرار واشنگتن بر تحمیل این شروط در قبال تهران است؛ چرا که هدف نهایی آمریکا از تعیین بایدها و نبایدها علیه کشورمان ، چیزی جز خلع سلاح کامل جمهوری اسلامی نیست؛ هدفی که دورنمای آن پیاده سازی مدلی شبیه به لیبی در ایران اسلامی است.
به دلایل متعدد و مبرهنی نه ایران لیبی است و نه ایالات متحده قادر است سرنوشنی مانند بنغازی و طرابلس را برای تهران رقم بزند؛ چرا که از طرفی لیبی در محاصره و انزوای کامل قرار داشت و از طرف دیگر سلاح و ارتشی برای دفاع از سرزمین و مردم خود نداشت. ضمن اینکه باید در نظر داشت بر خلاف لیبی، رژیم صهیونیستی، متحدان آمریکا و حتی پایگاه های ایالات متحده در سطح منطقه در تیررس جمهوری اسلامی ایران قرار دارند.
پاسخ جمهوری اسلامی به اظهارات بی اساس و شروط متوهمانه واشنگتن را می توان در صحبت های حجتالاسلام روحانی رئیس جمهور اسلامی ایران جستجو کرد، آنجایی که گفت:"شما چه کاره هستید که درباره ایران تصمیم بگیرید!؟"
پاسخ رئیس جمهور کشورمان از جهتی دارای اهمیتی فوق العاده است؛ آن هم اینکه تمام طیف های سیاسی مطابق با دستور رهبری معظم انقلاب در کشورمان در برابر تهدیدات و یا تجاوزات احتمالی، متحد خواهند بود و در مقابل تحریم های واشنگتن در یک جبهه واحد قرار خواهند گرفت.
اما پس از پاسخ رئیس جمهور ایران به یاوه گویی های وزیر خارجه نادان آمریکا، برخی اعراب مرتجع منطقه واکنش روحانی به تهدیدات آمریکا را به سخره گرفته و امکان مقابله ایران با ایالات متحده را، نشدنی قلمداد کردند؛ از این رو برخی از مقامات عرب مرتجع و سرسپرده این پاسخ جمهوری اسلامی را با پاسخ قذافی مخلوع مقایسه کردند (آنجا که به آمریکایی ها گفته بود شما چه کاره هستید؟).
باید به این اعراب بی اختیار و ساده لوح یاداور شد،"شما چه کاره هستید ایران" با " شما چه کاره هستید سرهنگ قذافی"دارای تفاوت های اساسی است، چرا که امروزه ایران اسلامی نه مانند لیبی منزوی و دست و پا بسته است و نه مانند قذافی ساده لوح ، در محاصره به سر می برد، ضمن اینکه، متحدانی قوی و ارتش و سپاهی قدرتمند،در سایه حمایت ملتی با اراده،ایران را به طور اساسی با لیبی متفاوت کرده است.
نکته دیگری که باید به اعراب خلیج همیشه فارس گوشزد کرد این است که روزگاری صدام با حمایت همه جانبه شرق و غرب، با هدف اشغال تهران در هفت روز، به ایران اسلامی حمله ور شد، اما نه تنها پس از هشت سال، موفق به تسخیر یک وجب از خاک ایران نشد، بلکه سال ها بعد مقامات سیاسی جمهوری اسلامی در بغداد و کاخ صدام حسین، با غرب درباره مسائل هسته ای، بر سر میز مذاکره نشستند.در نتیجه باید سرنوشت صدام حسین و وضعیت این روزهای عراق را به حکام دیکتاتور منطقه یاآور شد،که امروز ایران اسلامی کجا قرار دارد و صدام جنایتکار به چه شکلی از قدرت خلع شده است.
نخست اینکه تجهیزات نظامی و دفاعی جمهوری اسلامی بسیار متنوع و گسترده است؛ زرادخانه نظامی متشکل از صدها هزار موشک، آن هم در ابعاد و بردهای مختلف به همراه نیروی نظامی کارآزموده در جنگ های مختلف کلاسیک و چریکی، جمهوری اسلامی را در موقعیتی منحصر به فرد در منطقه قرار داده است. ضمن اینکه قوای نظامی جمهوری اسلامی با ایمانی راسخ و قدرتی نشات گرفته از معنویت، تفاوتی بی نظیر را با کشورهایی مانند لیبی ایجاد کرده اند.
دوم اینکه باید در نظر داشت تمام پایگاه های نظامی آمریکا در منطقه و همچنین کشورهای متحد آمریکا از جمله رژیم صهیونیستی در تیررس دقیق موشک های ایران قرار دارند، قابلیتی که برای قوای نظامی لیبی به دلایل خاصی امکانپذیر نبود.
سوم اینکه مبرهن است در صورت عملی شدن تهدیدات واشنگتن، جمهوری اسلامی می تواند نقش راهبردی خود در سوریه را تقویت کند؛ چرا که هم اکنون تهران در چند کیلومتری مرزهای رژیم صهیونیستی است و در صورت حماقت واشنگتن و تل آویو، ایران به طور حتم می تواند به یافا ،حیفا، عکا، قدس اشغالی و صفد دسترسی کامل داشته باشد و آنها را با خاک یکسان کند، دسترسی که لیبی و قذافی هرگز نداشتند و خواب آن را هم نمی دیدند.
چهارم اینکه ایران اسلامی، متحدین بسیار زیادی از جمله حزب الله لبنان در سطح منطقه دارد، متحدینی که بخشی از توانمندی عظیم جمهوری اسلامی در منطقه به شمار می روند و قادر هستند در صورت لزوم، امنیت رژیم صهیونیستی و حتی نیروهای یالات متحده در سطح منطقه را با تهدید جدی مواجه کنند.
از طرفی، هوشمندی جمهوری اسلامی در مسائل تنش برانگیز اخیر با اسکبار جهانی قابل ستایش است، چرا که در مبحث مربوط به برجام، این جمهوری اسلامی نبود که از توافق خارج شد و مسئولیت برهم خوردن توافق، به طور تمام و کمال با ایالات متحده بود. از سوی دیگر در مسائل مربوط به سوریه و تجاوزات مکرر رژیم صهیونیستی به این کشور، تهران خویشتنداری شگرفی از خود نشان داد والبته ضربه کاری و به موقع خود را به این رژیم اشغالگر وارد کرد.
از این رو می توان نتیجه گرفت که جمهوری اسلامی به مرحله ای از بلوغ و قدرت رسیده است که تمامی اقدامات خود را به دور از احساس و تنش عملیاتی می کند؛ اقداماتی که آمریکا و متحدانش را به شدت سردرگم کرده و ابزار لازم برای برخورد با جمهوری اسلامی، مانند برخوردی که با لیبی داشتند را از آن ها سلب کرده است.
باید توجه داشت که تحریم های اقتصادی شدید آمریکا نیز هرگز به تهدید نظام حاکم بر جمهوری اسلامی منجر نخواهد شد، چرا که در وهله اول، جمهوری اسلامی تجربه فراوانی در کنترل و دور زدن تحریم های غرب در سالیان اخیر کسب کرده است. ثانیا ایران با توجه به تجربیات مربوط به عراق و لیبی که فریب وعده ها و دام پهن شده غرب را خورند، هرگز توان دفاعی و تسلیحات موشکی خود را تقدیم مستکبران عالم نخواهد کرد.
در این میان مسئله دردآور، موضوع اعراب ساده لوح و سرسپرده است که قطعا سرنوشتی غم بار را برای آن ها به ارمغان خواهد آورد، چرا که ایالات متحده همواره (به خصوص در زمان ترامپ) از تمکن مالی و ثبات اقتصادی آن ها سو استفاده کرده است؛ اکنون نیز به بهانه تهدید جلوه دادن ایران، صورت حساب جنگی را که هنوز آغاز نشده، از آنها مطالبه کرده است.
این مرتجعین منطقه باید خوب توجه داشته باشند که حتی اگر ایالات متحده جنگ اقتصادی و نظامی را علیه ایران آغاز کند، این کار برای محافظت از آن ها نخواهد بود؛ بلکه هدف از آن، تامین امنیت رژیم صهیونیستی و جلب رضایت صهیونیست ها است. لذا گره خوردن منافع اعراب با منافع رژیم صهیونیستی، یک سناریوی تصنعی برای دوشیدن اعراب و پرداخت هزینه تامین امنیت اشغالگران صهیونیست، از جیب این حکام ثروتمند عرب است.
باید در نظر داشت، شروط 12 گانه پمپئو علیه ایران، در واقع دیکته رژیم صهیونیستی به واشنگتن است. آنها به دنبال تغییر نظام ایران بوده و در صدد هستند کاری را با تهران انجام دهند که با عراق و لیبی انجام دادند، چرا که در آن زمان صدام و قذافی تهدیدات متمایزی علیه رژیم صهیونیستی به شمار می آمدند.
اما نکته ای که آنها باید بدانند، این است که سیاست تغییر رژیم، تنها بر سردمداران بی اراده و ملت های بی ایمان و ناآگاه جواب می دهد.به طور مثال می توان از کوبا که 50 سال در مقابل تحریم های ایالات متحده مقاومت کرد، نام برد، مقاومتی که سیاست تغییر رژیم را به چالش کشید و ایالات متحده را مجبور به مذاکره با هاوانا کرد.
مثالی دیگر در این رابطه، مردم غزه هستندکه با وسعت و جمعیت کم، هرگز دستان خود را به نشانه تسلیم بالا نبرده و سلاح خود را تحویل ندادند. در نتیجه وقتی آمریکا و متحدان آن نتوانستند در مقابل مقاومت منطقه کوچکی مانند غزه، یا کشور جزیره ای شکلی مانند کوبا ،کاری از پیش ببرند، چگونه خواهند توانست ایران اسلامی را با این سابقه از فرهنگ، تاریخ، وسعت و جمعیت، در حالی یک ابرقدرت منطقه ای است به زانو درآورند؟!
1-روز موشک نگذشته است.
2-اینکه بگویند چرا موشک 2000 یا 3000 کیلومتری دارید، به آن ها ارتباطی ندارد.
3-موشک هایمان را با قدرت حفظ می کنیم و با قدرت افزایش خواهیم داد.
4-توان موشکی به کوری چشم دشمنان هر روز افزایش می یابد.
از این رو اگر ایالات متحده، حماقت سیاسی و نظامی در منطقه مرتکب شود، سرنوشت دلخواهی مانند لیبی و عراق در انتظارش نخواهد بود و قطعا رژیم صهیونیستی و متحد سعودی این روزهایش و همچنین پایگاه های نظامی آمریکا در منطقه،بهای سنگین مالی، امنیتی، روانی و موجودیتی را خواهند پرداخت و دست از پا درازتر، برای همیشه منطقه غرب اسیا را ترک خواهند کرد.
انتهای پیام/
گزارش از علیرضا ایرجی
مرگ بر آمریکا
مرگ بر اسرائیل
ماگرشویم روزی ضعیف / اما هرگز نشویم خارو خفیف
ما از نسل کیان ایرانیم / به دنبال خونخواهی بزرگانیم
ما را ز جنگ می هرسانید ؟!!! / ما همه از تبار حیدر کراریم
( ما خوب جنگیدن رو بلدیم ؛ آیا شما خوب مردن رو بلدید)؟
شهادت میلیونها نفر
و افتادن کشور در دست رانت خواران و دلالان بین المللی
رشد فساد و فقر
و.....
اسمش هوشمندی است؟
اینکه رهبری داریم که در عین قداست ویک قدیس تمام عیار بودن ،زیرکی وتبحر خاصی در سیاست دارد آنچه درخشت خام میبیند دیگران درآیینه نمیتوانند ببینند واگرلب تر کند خودمان وبچه هایمان جان به کف خواهیم گرفت ونمیگذاریم حرفش معطل بماند .خداکند سیاستمداران ماهم سرعقل بیایند