استقلال اصطلاحی است که در سیاست هم بار روانی و هم مبنای فیزیکی و قابل لمس دارد، احساس وابستگی به کشورهای خارجی، هرچند ممکن است حاکمیت عرضی مورد تهدید قرار نگرفته باشد اما باعث می شود، شهروندان آن کشور خود را وابسته به دیگران بدانند.
به گزارش خبرنگار احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، رفتارها، گفتارها و اقدامات امام خمینی(ره) چه قبل و چه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، پیمودن راهی بود که کلیه شئون مملکت از ملت گرفته تا دولت و حاکمیت از بیگانگان مستقل شوند و استقلال را به معنای واقعی کلمه، تجربه کنند.
استقلال طلبی و نفی وابستگی در کنار مقابله با استبداد داخلی، به عنوان رکن دوم مبارزه امام(ره) مورد تاکید قرار گرفت، ایشان استقلال را یکی از اصول اصلی انقلاب اسلامی و حتی نیاز اصلی برای سایر کشورهای اسلامی میدانستند، همچنین در وصیتنامه امام خمینی(ره)، بیش از 13 بار از این واژه و همچنین تعابیر مشابه مانند خودکفایی، نفی وابستگی، نفی سلطه غرب و شرق، نفی شرق زدگی و غرب زدگی مورد استفاده قرار گرفته اند.
با وجود تمامی این تفاسیر، ایران و ایرانیان با وجود آرزوی داشتن استقلال، در برهه های از تاریخ اسیر چنگ بیگانگان بودند و ثروت و منابع شان به خاطر طمع شاهان به کام شرق و غرب می رفت. روشنفکرانی نیز در این بین بودند که با محسور شدن از تمدن و فرهنگ غرب، خود را باخته و دریوزگی از بیگانه را تمام هویت خویش می دیدند. اینکه انسان ایرانی باید فرق سر تا نوک انگشت پاهایش باید انگلیسی شود، از همین روشنفکران و غرب زدگان بر می خواست.
در زمانه ای که اقدامات و مبارزات علیه حکومت استبدادی قبل از انقلاب اسلامی برای استقلال طلبی و بلند کردن پرچم مستقل ایران در عرصه بین المللی، کنش هایی را در عرصه مبارزاتی انجام دادند، در نهایت اکثر کنشها و اقدامات دارای رگه هایی از وابستگی به شرق یا غرب بود. برای مثال جنبش ها و گروه های چپگرا به اندیشه های برآمده از شوروی، مائویسم، مارکسیسم و .. دلبستگی داشتند و استقلال در اندیشه های مارکسیستی چندان محلی از اعراب نداشت و نگاه به شوروی رویکرد اکثریت چپ های آن زمان بود.
امام خمینی (ره) بدون وابستگی به هیچ گروه یا کشوری، پرچم استقلال خواهی و مبارزه با استبداد را همزمان بلند کردند و انقلاب اسلامی توانست در سایه این مبارزات به ثمر بنشیند. " این کشور ما که قیام کرد، از اول هم که قیام کرد، جمهوری اسلامی و استقلال کامل و «نه شرقی و نه غربی» را به دنیا اعلام کرد و از اول اعلام کرد به دنیا که ما نه تحت حمایت آمریکا و نه تحت حمایت شوروی و نه تحت حمایت هیچ قدرتی نیستیم"( صحیفه امام خمینی (ره)، جلد 17، ص 57).
در همین حال، با پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، ما همچنان شاهد نگاههایی هستیم که کعبه آمال را در آن سوی مرزها می بییند و توسعه و پیشرفت را تنها با ارتباط با غرب هجی می کنند؛ حال این سوال پیش می آید که چرا برخی از شخصیت های امروزی که در تاریخ مبارزاتی انقلاب به عنوان مبارز و خط مقدم استقلال طلبی ها حضور داشتند، به مرور زمان از بسیاری از ارزشها و آرمان های آن دوران من جمله عدم وابستگی به غرب عدول کردند؟
رهبر کبیر انقلاب تکلیف را در جنبه های مختلف مشخص کرده بودند. از جنبه سلبی استقلال به معنای رهایی یافتن از استعمار و از زاویه دید ایجابی آن یعنی استقلال در حوزه های اقتصادی، فکری، نظامی و فرهنگی وظایف افراد را مشخص کرده بودند. ایشان در همین زمینه می فرمایند: "همهچیزمان باید مستقل بشود، استقلال با وابستگی جمع نمیشود و مـا فرهنگمان وابسته بشود استقلال نداریم, اقتصادمان وابسته بـشـود, اسـتـقـلال نـداریـم... اول باید آن مطلب را درستش کرد, اسـتـقلال فرهنگی, استقلال اقتصادی اول باید او را درستش کرد... تا ما بتوانیم اسم خودمان را یک مملکت بگذاریم ( صحیفه امام خمینی (ره)، جلد 10، صص 439 ـ 438 ).
ولی در این بین تعدادی از روشنفکران و سیاستگذاران دیگر قائل به عدم وابستگی برای پیشرفت و توسعه نیستند و معتقدند که استقلال یعنی انزوا و تاکید بر گشودن درهای کشور برای عقب نماندن از کاروان تمدن و پیشرفت دارند. این در حالیست که امام خمینی (ره) هرگز قطع رابطه با کشورهای دیگر حتی با اروپا و غرب را توصیه نمی کردند، با این وجود استقلال در همه زمینه ها شاه بیت رویکرد ایشان به سیاست خارجی بود.
امام خمینی (ره) در وصیت نامه سیاسی و الهیشان به سستی و وابستگی روشنفکران در عدم استقلال کشور نیز اشاره می کنند که"با كمال تأسّف، نویسندگان به اصطلاح روشنفكر كه به سوی یكی از دو قطب گرایش دارند، به جای آنكه در فكر استقلال و آزادی كشور و ملّت خود باشند خودخواهیها، فرصت طلبی ها و انحصارجویی ها به آنان مجال نمیدهد كه لحظهای تفكّر نمایند و مصالح كشور و ملّت خود را در نظر بگیرند" ( صحیفه امام خمینی (ره)، جلد ۲۱، ص ۴۲۸).
با این حال رهبر کبیر انقلاب هرگز درهای کشور را بر روی ممالک دیگر نبست و یکی از توصیه های ایشان ارتباط با خارج از کشور و ارتباط با کشورهای جهان در عین حفظ استقلال و عدم وابستگی بود؛ امام خمینی (ره) بر مزیت های ارتباط با کشورهای جهان نیز تاکید داشتند و ارتباط با دنیای خارج را باعث پیشرفت در حوزه های سیاسی و بهبود بنیه اقتصادی ایران ارزیابی می کردند. همچنین در حوزه کشورهای اسلامی روابط فرهنگی و مبتنی بر ایدئولوژی اسلامی را موجب افزايش همفکری، هم افزایی ميان ملت ها ارزیابی می کردند، "اسلام با همه كشورهایی كه در جهان هستند میخواهد كه دوست باشد و دولت اسلامی با همه ملت ها و با همه دولت ها میخواهد كه تفاهم و ارتباط صحيح داشته باشد، درصورتی كه آنها متقابلاً احترام دولت اسلامی را مراعات كنند"( صحیفه امام خمینی (ره)، جلد 9 ص 72).
از این رو نباید رویکرد رهبر کبیر انقلاب در حوزه سیاست خارجی و در بابت استقلال طلبی و عدم وابستگی را انزواگرایی ایران در دنیا تفسیر کرد؛ چرا که امام خمینی (ره) حفظ عزت و غیرت ملی را در برابر کشورهای بیگانه را اصل واقعی می دانستند و بر این نظر بودند که روابط خارجی نباید منجر به وابستگی ایران در دیگر بخش های کشور شود تا به این شکل زمینه سوءاستفاده دشمنان ایجاد شود.
در همین حال آیا استقلال و عدم وابستگی بدون تلاش دولت ها حاصل می شود؟ باید اذعان کرد که با گذشت یک دهه از انقلاب اسلامی، اندیشه ها و رویکردهایی در ساحت سیاسی کشور شکل گرفت که مدل های پیشرفت را نه ارزش های انقلاب در مبارزه با استکبار و استقلال طلبی بلکه الگو برداری از بازار آزاد و لیبرالیسم به مانند چین و مبتنی بر سکولاریسیم همچون ترکیه ارزیابی میکردند.
به اعتقاد آنها، تاکید بر استقلال و عدم وابستگی، منتهی به انزوای کشور شده و روابط را بر پایه عدم اعتماد قرار داده است. همچنین در حالی که موج جهانی شدن فراگیر شده، صحبت از استقلال، تنها نتیجه اش عقب ماندن از این موج است، به نظر این افراد، پیشرفت اقتصادی چین در سایه قبول اقتصاد بازار آزاد و لیبرالیسم حاصل شده که توانسته با سایر کشورها دادو ستد داشته باشد، همچنین ترکیه نیز با به کار بردن سکولاریسم در حکومت و لیبرالیسم در سیاست خارجی، به یکی از قدرت های اقتصادی جهان بدل شده است. برهمین اساس در نسخه های تجویزی خود برای ایران، پیروی از منطق لیبرالیسم را توصیه می کنند.
چنین توصیه هایی به معنای آن است که جمهوری اسلامی باید از بسیاری از سیاست های خود در سیاست داخلی و خارجی تعدیل ایجاد کند. رابطه با کشورهای اروپایی و آمریکا بدون به رسمیت شناختن رژیم صهینونیستی یا دست کشیدن از آرمان آزادی قدس و نابودی صهیونیسم امکان پذیر نیست. تسهیل روابط اقتصادی بدون استحاله ارزش های انقلابی و اسلامی در داخل کشور که مدنظر کشورهای بیگانه است، هرگز مهیا نمی شود. تعریف حقوق بشر بر اساس معیارهای غرب، ایجاد رقابت نابرابر در بازارهای داخلی میان اجناس ساخت داخل و خارج، کاهش نفوذ و قدرت ایران در منطقه، دست کشیدن از قدرت دفاعی ونظامی و ... مولفه هایی است که برای تبدیل کشور به قدرت اقتصادی براساس تجویزهای برخی اساتید و روشنفکران امروزی صادر می شود. و چه متفکرانه امام خمینی(ره) با زبان ساده، خودباوری را تعریف کردند: «ما تا بنای بر این نگذاریم که خودمان هم یک آدمی هستیم برای خودمان می توانیم کار کنیم، ما به آن نان جوی که خودمان درست کنیم تا بنای بر این نگذاریم که همان نان جو را می خوریم و از خارج نمی خواهیم، نمی توانیم درست کنیم کار خودمان را تا بنای بر این نگذاریم که همان منسوجاتی که خودمان درست می کنیم کافی مان هست منسوجات ما ترقی نمی کند. و ما باز تابع غیر باید بشویم، و دستمان پیش غیر دراز بشود.» (همان، ج11، ص، 222)
امیر جعفری
انتهای پیام/