به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، برای آشنایی با ۱۰ اختلال هذیان نادر از شما دعوت میکنیم تا ادامه مطلب را از نظر بگذرانید.
۱۰- روانپریشی عاشقانه (Erotomania)
«اروتومانیا» یا «خود معشوق پنداری» که با عبارت «روانپریشی عاشقانه» نیز از آن یاد میشود اغلب در زنان و بهویژه زنان غیر جذاب بروز میکند.
بیمارانِ این اختلالِ هذیان معتقدند که یک مرد ثروتمند و معروف مانند هنرپیشگان یا ورزشکاران معروف به آنان علاقه دارند. این در حالیست که در بیشتر موارد این افراد هرگز با هم ملاقاتی نداشتهاند. اما بیمار اینطور تصور میکند که عاشق و ستایشگر او از طریق رسانهها و برنامههای تلویزیونی عشقش را به او نشان میدهد. همین باعث میشود تا فردی که اروتومانیا دارد برای عاشقِ خود نامه بنویسد، با او تماس تلفنی برقرار کند یا حتی برایش هدیه بفرستد.
این هذیان به قدری شدید است که اگر آن شخص مشهور وجود چنین رابطهای را انکار کند، بیمار آن را به منزله روشی برای پیشگیری از آبروريزى رسانهای تلقی میکند.
۹- توهم کاپگراس (Capgras Delusion)
هنوز بهطور قطع مشخص نیست که چه عاملی سبب پدیدار شدن هذیان کاپگراس در یک فرد میشود اما این سندروم اغلب در اثر سوء مصرف متامفتامین، بیماری شیزوفرنی یا بیماریهای مربوط به عصب مغزی همچون آلزایمر تشدید میشود.
به گزارش یک نشریه روانپزشکی در کشور ژاپن، این بیماری را میتوان بعضا به فرضیه وجود جهانهای موازی هم ربط داد؛ جهان موازی یا واقعیت جایگزین فرضیهای دربارهٔ وجود واقعیتهای جداگانه در کنار واقعیت کنونی است.
اشخاصی که به هذیان کاپگراس مبتلا هستند تصور میکنند نزدیکان، عزیزان یا حتی حیوانات خانگی آنها واقعا خودشان نیستند، بلکه بدل آنها هستند که همانند شیادان نقش افرادی را که جایگزین آنها شدهاند بازی کرده و مثل آنها رفتار میکنند.
نکته عجیب در مورد این بیماری هذیانی این است که آنطور که شاید تصور کنید نادر نیست و یک اختلال تقریبا معمول بشمار میرود. این سندروم هم در زنان بیشتر از مردان دیده میشود.
اختلالِ هذیانِ کاپگراس ممکن است در نتیجه آسیب مغزی نیز پدیدار شود. شایعترین زمان آن وقتی است که آسیب در پشت نیمکره راست مغز اتفاق میافتد یعنی بخشی که مسئولیت تشخیص چهره افراد را به عهده دارد. بهطور مثال، یک بیمار پس از یک تصادف شدید رانندگی و پس از بیرون آمدن از کمای ۵ هفتهای، اعضای خانواده خود را بهعنوان کلاهبردار و شیاد تصور میکرد و اعتقاد داشت زن و مردی که از او مراقبت میکنند، پدر و مادر واقعی او نیستند.
سندروم کاپگراس اغلب اوقات با بیماری آلزایمر و زوال عقل مرتبط است؛ هر دو بیماری یادشده حافظه را تحت تاثیر خود قرار می دهند و قادرند احساس فرد را نسبت به واقعیت تغییر دهند.
اسکیزوفرنی یا روانگسیختگی، بخصوص اسکیزوفرنی پارانوئید نیز می تواند موجب بروز سندرم کاپگراس شود.
اسکیزوفرنی نیز احساس واقعی بیمار را تحت تاثیر قرار میدهد و ممکن است باعث توهم شود.
همچنین، در موارد نادر، آسیب مغزی نیز می تواند موجب بروز سندرم دغل باز شود.
۸- هذیان فرگولی (Fregoli Delusion)
هذیان فرگولی، نقطه مقابل هذیانِ کاپگراس است؛ یعنی به جای شناخت صورت و عدم شناخت فردی که پشت این چهره قرار دارد، در فرگولی فرد نمیتواند صورتی که میبیند را تشخیص دهد، اما نقابی که به چهره زده را میشناسد.
به زبان سادهتر، بیماری که دچار توهم فرگولی است اعتقاد دارد یک غریبه یا گروهی از افراد غریبه در حقیقت کسی است که او میشناسد اما آن فرد تغییر قیافه داده و در لباس مبدل ظاهر شده است. یعنی در حقیقت آنها یک نفر هستند که تغییر چهره دادهاند.
وقتی شمار این توهمات زیاد و به صورت سریالی برای فرد تکرار میشوند، زندگی از حالت طبیعی خارج شده و بسیار سخت و دشوار خواهد شد زیرا فرد دایما دچار توهم و بدبینی است و افکار منفی زیادی خواهد داشت. شخصی که دچار سندرم فرگولی است ممکن است مکان ها، اشیا و رویدادها را به صورت نادرست به خاطر بیاورد.
نام این بیماری از یک هنرپیشه ایتالیایی موسوم به لئوپارد فرگولی گرفته شده است که ابتکار و مهارت وی در تغییر دایمی چهرهاش زبانزد خاص و عام بود.
۷- اینترتیمورفوزیس (Intermetamorphosis)
اینترتیمورفوزیس به عنوان یک هذیان قابل قیاس با کاپگراس و فرگولی است اما با این تفاوت که هیچ فرد غریبهای در آن نقش ندارد؛ در عوض، شخصی که مبتلا به این هذیان است فردی که بهخوبی میشناسد را با فرد دیگری که او را نیز به خوبی میشناسد اشتباه میگیرد.
اینترتیمورفوزیس اغلب به عنوان یک سندروم مغزی یا مشکل عصبی شناخته میشود.
بهطور مثال، یک خانمی که از هذیان اینترتیمورفوزیس رنج میبرد و افسردگی و پارانویای شدید هم داشت، همسر خود را با همسایهاش اشتباه میگرفت.
در اینترتیمورفوزیس وارونه فرد ممکن است تصور کند خودش هم به فردی دیگر تبدیل شده است.
۶- سندروم همزاد خیالی (SSD)
شاید بسیاری از ما به این فکر کرده باشیم که در جایی از این دنیا همزادی داریم و این تصور هم برایمان جالب باشد. این امر کاملا عادی است زیرا این همزاد را در جهان موازی فرض میکنیم. اما کسانی که از SSD رنج میبرند اغلب احساس میکنند همزادشان در همسایگی آنهاست.
کاشف این وضعیت یک روانشناس یونانی به نام جرج نیکوس کریستودولو بود. یکی از بیماران او زنی بود که تصور میکرد همسایهاش شخصیت او را ربوده است: از لباسها گرفته تا اندام و حتی صورتش را. و هنگامی که تصور شود یک همزاد همه هویت و شخصیت شما را به یغما برده است، نتیجهاش چیزی جز بیهویتی نخواهد بود.
بیماران اغلب احساسی که از دیدن همزاد خود داشتهاند را به صورت یک حس آشنا که با ترس همراه است توصیف میکنند. بیشتر آنها تصور میکنند که وجودشان به دو نفر تقسیم شده است. در نهایت هم به خودکشی اقدام میکنند تا به جای دو نفر یک نفر شوند.
توهم داشتن همزاد خیالی همانند دیگر هذیانهای پارانوئیدی با مشکلاتی همچون صرع همراه است.
منبع: روزیاتو
انتهای پیام/