به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ پایگاه خبری «النشره» لبنان در یادداشتی با عنوان «مذاکره با اسرائیل بر سر مرزها دامی خطرناک است» به تشریح دلایل لزوم رد پیشنهادهای آمریکا برای مذاکره بیروت-تل آویو بر سر مرزهای دو طرف پرداخت.
در این یادداشت آمده است:
در سال 2000 و هنگامی که لبنان با مثلث «مردم، ارتش و مقاومت»، اسرائیل را به عقبنشینی از جنوب لبنان وادار کرد، اسرائیل از طریق سازمان ملل خواهان مذاکره با لبنان بر سر عقبنشینی شد؛ لبنان به ریاست «امیل لحود»، درخواست اسرائیل را رد و تاکید کرد قطعنامه 425 (سال 1978) که اسرائیل ادعا میکند پشتوانهای برای عقب نشینی اوست و 22 سال اجرای آن به تعویق اقتاد، هیچ قید و شرطی ندارد و هیچ ارتباطی با طرف لبنانی هم ندارد و تنها به سازمان ملل مربوط میشود که ناظر این قضیه است که بر عقب نشینی کامل اشغالگر و بازگشت سرزمین به مردمش نظارت دارد.
پس از اینکه اسرائیل در برابر مخالفت لبنان، تسلیم شد سازمان ملل با درخواست جدید اسرائیل جلو آمد و آن درخواست، تشکیل کمیته سه جانبه لبنان، سازمان ملل و اسرائیل برای مذاکره درباره خطی است که معیاری برای تایید خروج محسوب شود اما پاسخ لبنان بار دیگر منفی بود، آن روز ما گفتیم که مرزهای بین المللی ما با فلسطین اشغالی همان خط تصویب شده است و بر سر آن مذاکره نمیکنیم و تنها لازم است که به این مرزهایی که بر اساس توافقنامه پولیه-نیوکمپ( توافقنامه بین انگلیس و فرانسه در سال 1929 ) مشخص شد و از سوی هیات بین المللی که بعدا سازمان ملل نامیده شد، تصویب شد و قطعنامه آتش بس سال 1949 هم آن را تایید کرد، پایبند بود.
بیشتر بخوانید: پیشنهاد رژیم صهیونیستی برای مذاکره درباره مرزهای زمینی و دریایی با لبنان
هنگامی که موضوع مزارع شبعا را مطرح کردیم که در اشغال اسرائیل است سازمان ملل تلاش تازه ای داشت بر سر آن با اسرائیل مذاکره ای صورت گیرد اما لبنان همین را هم رد کرد چون حق ما بر این سرزمین بر اساس اسناد و توافق «غزاوی و خطیب» که بین لبنان و سوریه به امضا رسید مسلم است، بنابراین موضوع مزارع شبعا مربوط به اسرائیل نمیشود و اصلا این رژیم ادعا نمیکند که مزارع شبعا سرزمینی فلسطینی است که لبنان بر سر آن مناقشه دارد اما سازمان ملل با موضع ما متقاعد نشد تا مزارع در چنگ رژیم اشغالگر اسرائیل باقی بماند.
بر خلاف چیزی که در گزارش دبیر کل سازمان ملل به شورای امنیت در 22 ماه می سال 2000 آمده است در بند 16 آن ذکر شده که سوریه با درخواستهای لبنان در خصوص مزارع شبعا موافقت دارد و مزارع شبعا حق بلامنازع لبنان است. پس از شفاف شدن این موضوع سازمان ملل این گونه استدلال کرد که اختیارات عملیاتی در مزارع شبعا متعلق به آندوف (نیروهای بین المللی مستقر در جولان-UNDOF) است و نه به نیروهای یونیفل یا نیروهای بین المللی موقت در جنوب لبنان، توجیهی که مورد قبول هیچ کس نیست.
در خلاصه ای از وضعیت باید گفت اسرائیل در سال 2000 تقلا کرد که گفتوگو و مذاکرهای با لبنان بر سر مرز و خاک داشته باشد و سپس پیشنهادهای مختلفی از طریق سازمان ملل بر سر تبادل اراضی یا تاخیر رسیدگی به برخی مسائل ارائه کرد اما لبنان با همه آنها مخالفت کرد، مذاکره را رد کرد، تشکیل کمیته سه جانبه با اسرائیل ولو تحت نظارت سازمان ملل را رد کرد، معاوضه و تبادل اراضی را رد کرد و توانست همه خاک خود از جمله بخش لبنانی روستای الغجر را بازپس بگیرد و تنها مزارع شبعا و زمینهای کوچکی در مناطق سه گانه رمیش، العدیسه مسکاف عام و المطله در اشغال باقی مانده است یعنی لبنان توانست حقوق خود را از از غیر طریق مذاکره بازپس بگیرد و همه این ها نتیجه قدرت مثلث ارتش، ملت و مقاومت لبنان است.
اسرائیل در جریان حمله سال 2006 به لبنان توانست به بیشتر مناطقی که در سال 2009 قادر به چپاول آن نبود، ورود پیدا کند سپس تلاش کرد آن را در چنگ خود نگاه دارد این مناطق شامل 10 منطقه بود از راس الناقوره در نقطه B1 تا المطلة که از سه منطقه تحت تسلط آن هم می گذشت، بنابراین وضعیت میدانی در مرزها از سال 2006 شامل 2 دسته منطقه بود مناطقی که لبنان بر سر آن مناقشه دارد در خط آبی که همان مناطق سه گانه مذکور است و مناطقی که اسرائیل در سال 2006 به آن حمله کرده بود یعنی همان مناطق 10 گانه که ارتش لبنان پس از سال 2006 تاکید کرد که اسرائیل بر اساس قطعنامه 1701 از آن عقب نشینی نکرده است علاوه بر بخش لبنانی روستای الغجر که در سال 2006 بار دیگر آن را اشغال کرد و مزارع شبعا که همچنان در اشغال اسرائیل است.
با وجود تاکید صریح قطعنامه 1701 درباره لزوم عقب نشینی اسرائیل از لبنان و ایجاد راه حلی برای آزادی مزارع سبعا، سازمان ملل مامور بحث و بررسی این قطعنامه با طرفهای ذیربط شد اسرائیل از عقب نشینی امتناع کرد و سازمان ملل هم او را وادار به عقب نشینی نکرد و با طرح مساله مرزهای آبی پیچیدگیها وخیمتر شد و آمریکا با پیشنهادهایی از سوی هوف، ساترفیلد و غیره به مساله ورود کرد.
اما خطرناکترین این پیشنهادها طرح «دیوید شنکر» است که جانشین ساترفیلد در وزارت خارجه آمریکا شد طرحی که به طور خلاصه به مذاکره مستقیم بین لبنان و اسرائیل درباره همه مرزها دعوت میکند، از جمله مزارع شبعا، مرزهای دریایی، مرزهای خشکی به گونه ای که همه راه حلهای پیشین کنار گذاشته شود.
پیشنهاد جدید آمریکا درباره مذاکره مستقیم بر سر همه مرزها چیزی است که اسرائیل از سال 2000 دنبالش بود از همین رو اسرائیل فورا از پیشنهاد آمریکا استقبال کرد و البته معتقدیم که قبل از ارائه این طرح درباره آن با اسرائیل هماهنگی شده بود اما لبنان نباید در دام فریب آمریکاییها گرفتار شود حتی اگر تحت نظارت سازمان ملل بخواهد مذاکرهای صورت بگیرد دلایلش را هم در ادامه ذکر میکنیم:
مرزهای خشکی لبنان با فلسطین اشغالی قابل مذاکره نیست چون از سال 1923 تا سال 1949 و تا برسد سال 2000 اصلی ثابت و قطعی بوده است چون در نقشه خط آبی که البته لبنان درباره مناطق سه گانه آن را قبول نکرده است به هیچ شکل تعرض به حقوق ثابت لبنان در مرزهای بین المللی پذیرفتنی نیست و حرف امروز درباره مناطق مورد مناقشه 13 گانه حرفی غیرقانونی است چون مناقشه فقط بر سر مناطق سه گانه مورد مخالفت لبنان است اما دیگر مناطق از جمله نقطه B1 دررأس الناقورة مناطق مورد تجاوز بوده و اسرائیل با زور آن را اشغال کرده است، بنابراین بدون هیچ مذاکرهای باید از آن خارج شود نه اینکه رویای اسرائیل برای تبادل این اراضی برآورده شود.
مزارع شبعا خاک لبنان و در مرز لبنان با سوریه واقع است بنابراین ربطی به اسرائیل ندارد که بخواهد هویت این خاک و وسعت آن را مشخص کند این موضوع فقط به لبنان و سوریه مربوط میشود و قبول مذاکره لبنان با اسرائیل بر سر مزارع شبعا بسیار نگران کننده میشود چون اعتراف تلویحی لبنان به مشروعیت الحاق جولان سوریه به اسرائیل است و این چیزی است که باید از آن از هر سو پرهیز کرد، راه حل مزارع شبعا خیلی ساده است اسرائیل باید بر اساس قطعنامه 425 و سپس قطعنامه 1701 از آنجا عقب نشینی کند آن هم پس از اینکه لبنان لبنانی بودن آن را قطعی کرده و هیچ کسی جز لبنان ادعای مالکیت آن را نمیکند.
با توجه به اینکه اسرائیل کنوانسیون 1982 حقوق دریاها را امضا نکرده و لبنان هم بر اساس همین کنوانسیون که به آن پیوسته بر حق خود تاکید دارد، راه حل اختلاف مرزی لبنان واسرائیل باید توسط طرف سوم بی طرفی حل شود نه اینکه آمریکا و اسرائیلی ناظر باشند که همه دغدغه شان چگونگی خدمت رسانی به اسرائیل است.
مذاکره مستقیم بین لبنان و اسرائیل بر سر همه مرزها که از سوی آمریکا مطرح میشود به هیچ وجه به مصلحت لبنان نیست چون میتواند اعتراف ضمنی دشمن صهیونیستی و پذیرش بحث و گفت وگو با آن بر سر حقوق ثابت لبنان تفسیر شود علاوه بر اینکه میتواند لبنان را در معرض فشارها برای امتیازدهی از مرزهای خود قرار داده یا آن را مسئول شکست احتمالی این مذاکرات معرفی کنند همان چیزی که درباره فلسطینیان مظلوم اتفاق افتاده و همچنان هم همین است.
منبع: فارس
انتهای پیام/