به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) مشهور به سیدالکریم و شاه عبدالعظیم حسنی، از راویان حدیث و عیاران زمانه خود بود، که به واسطه نسب او با امام حسن مجتبی (ع)، به سادات حسنی معروف شده است.
حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)، ولایت امام رضا (ع)، امام جواد الائمه (ع) و امام هادی (ع) را درک کرد و در دوران امامت امام هادی (ع) دعوت حق را لبیک گفت. حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در شهر ری واقع شده و در روایات و اسناد تاریخی به نقل از ائمه اطهار (ع) داریم که ثواب زیارت این حضرت برابر ثواب زیارت کربلا مرقد شریف امام حسین (ع) است.
همزمان با رحلت حضرت سیدالکریم (ع)، شاعران کشورمان، ابیاتی سرودهاند، که در زیر به آنها خواهیم پرداخت.
اشعار قاسم نعمتی به مناسبت رحلت حضرت سیدالکریم
ای آنکه زیباتر ز پرواز نسیمی
باخاکِ زیرِ پای خود هستی صمیمی
مثل حسن تفسیر ذکر ِ «یاکریمی»
مشهور در عالم به شاه عبدالعظیمی
بوی حسن میآید از صحن وسرایت
تعظیم دارد سبزیِ گلدسته هایت
با چشم هایِ خود گره وامی کنی تو
میآیی و در عشق، غوغا میکنی تو
با مقدمت این چشمه، دریا میکنی تو
«ری» را حسینیه زهرا میکنی تو
ما تاقیامت خاک بوسِ این حریمیم
مدیونِ احسان ِ. تو آقایِ کریمیم
عبدالعظیمی عاشقِ پروردگاری
بر آستانِ قربِ حق سر میگزاری
این جمله بس باشد ز اوصافِ تو آری
«تو مُهرِ تأیید از امامِ خویش داری»
از بسکه زیبا عهد با دلدار بستی
الحق زیارانِ امامِ هادی هستی
مارا تو از دستان غم آزاد کردی
از خاک نفرین گشته ما یاد کردی
در خاک ِری کرببلا ایجاد کردی
این سرزمین را تو حسین آباد کردی
بی شک تورا زهرا فرستاده به ایران
مدیون تو هستیم وآقای خراسان
خیلی در این وادی کنارت گریه کردیم
با نوکران بی قرارت گریه کردیم
هر مسلمیه در جوارت گریه کردیم
سینه زنان دورِ مزارت گریه کردیم
شاید تسلایِ دل مادر نماییم
شاید که از شرمندگیها در بیاییم
صحن وسرای تو دیارِ گریه کن هاست
هرگوشه از صحنت مزارِ گریه کن هاست
صحنت شبِ جمعه قرارِ گریه کن هاست.
چون مادری در انتظارِ گریه کن هاست
دلداده و سرگشته ایم الحمدلله
مایارِ مادر گشته ایم الحمدلله
با یک سلام از کویِ تو پرباز کردیم
تاگوشه صحنِ حسین پرواز کردیم
سیر و سلوکِ عاشقی آغاز کردیم
مانند فطرس بر ملائک ناز کردیم
راه رسیدن تا خدا تنها حسین است
زیباترین ذکر لبِ زهرا حسین است
شبهایِ جمعه گریه آب و رنگ دارد
پیراهنی که جا صدها چنگ دارد
مادر شکایتها زروز جنگ دارد
گوید چرا رویِ تو جای سنگ دارد
گوید مرا با روضه هایت پیر کردی
مثل خودم زیرِ لگدها گیر کردی
مانند من ترکیب ِ ابرویت بهم ریخت
باهر تکان ضربه گیسویت بهم ریخت
خوردی زمین ووضع پهلویت بهم ریخت
آتش گرفتی حالت رویت بهم ریخت
خیلی شبیه مادرت زهرا شدی تو
آشفته گیسو زیرِ دست وپا شدی تو
بر نیزهها و نیزه دارِ پست لعنت
بر آنکه راهِ حنجرت را بست لعنت
با هر تکان خیزران زینب زمین خورد
از تشت و افتاد وسرت بالب زمین خورد
اشعار علیرضا وفایی به مناسبت رحلت حضرت سیدالکریم
سالیانی ست که بر قبلهی ری رو کردم
دست من نیست، به احسان شما خو کردم
هر سلامی به تو دادیم، حسن داده جواب
بی سبب نیست که در صحن تو هوهو کردم
دستم از خدمت ارباب اگر کوتاه است
باغ طوطی تو را با مژه جارو کردم
زائر قبر تو زوار حسین بن علیست
هر شب جمعه فقط روی، بر این سو کردم
هر زمانی گرهی کرب و بلا کور شده
روضهای نذر تو و ضامن آهو کردم
اشعار حسین ایمانی به مناسبت رحلت حضرت سیدالکریم
همیشه حـال مرا خـوب کرده نازِ نگاهت
همیشه دست گدا را گرفتهای سر راهت
فدای اینـهمه لطـف و وفـا ومعـرفت تو
فدای سینه یِ سرخ و کبود وشال سیاهت
تواهل دین و ولایی تو روضه خوان حسینی
نفـس نفـس زدن شاه تشنه لب شده آهت
حرمْ حریمِ حـسین است و قتلگاه ندارد
سه شعبهای ندریده گلوی طفل سپاهت
به دست و پای گل تو نبوده بند اسارت
وشعلهای نرسیده به پای نیزه یِ ماهت
تنـی به زیر سـم اسبـهای کوفه نمانده
سری نبوده به تشت طلا برای سیاحت
شنیدهای به حرم حمله کرده اندو ندیدی
برای بردن پیـراهنـی هجوم به شاهت
حـریم تو شده کـرب وبلای کشور ایران
بیا و ندبه بخوانای عروج و اوج شباهت
اشعار محمدحسن بیات لو به مناسبت رحلت حضرت سیدالکریم
تا که پایم به این حرم وا شد
غصه از روی سینه ام پا شد
درد بی دردی ام مداوا شد
طبع خشکیده ام شکوفا شد
فصل تنهایی ام دگر طی شد
وطن مادری من ری شد
پیش پای تو سر نمیخواهم
جز دلی دربدر نمیخواهم
به منی که جگر نمیخواهم
میدهی هر قدر نمیخواهم
جرأت پر زدن به من دادی
بسکه عشق حسن به من دادی
حسنی هستی و کرم داری
خوشبحالت که تو حرم داری
چه قدر عزت و حشم داری
نکند از درت برم داری!
میروم بی تو رو به حیرانی
ملجأ مردمان تهرانی
نامت عبدالعظیم آقا جان
لقبت هم کریم آقا جان
همگی از قدیم آقا جان
با تو همسایه ایم آقا جان
سایه ات مستدام همسایه
شخص عالی مقام همسایه
شب جمعه در ازدحام حرم
شده ام خم به احترام حرم
زندگی ام شده به نام حرم
پرچم سبز روی بام حرم
آبروی تمام “ایران” است
نفس تازهای به هر جان است
داده ام در هوای تو پر را
میدهم پای تو تن و سر را
میزنم حرفهای آخر را
نالههای غریب مادر را
ما شنیدیم از دل صحنت
جان به قربان سفرهی پهنت
بانی روضههای مسلمیه
گریههای عزای مسلمیه
اشک جاری به پای مسلمیه
سوز و ساز صدای مسلمیه
حرمت پاتوق حسینی هاست
حرمت مثل کربلا زیباست
حرف کرببلاست یاالله
روضههایی به پاست یا الله
این سری که جداست یاالله
سر ارباب ماست یاالله
بر سر نیزه هاست هجده سر
قد زینب شده است کوتهتر
تا که او را نشانه میکردند
سنگها را روانه میکردند
گریه اش را بهانه میکردند
قسمتش تازیانه میکردند
تازیانه، به روی یک خواهر
تازیانه… مدینه… یک مادر
اشعار علیرضا شریف به مناسبت رحلت حضرت سیدالکریم
ای دلنواز، دلبرمای سیدالکریم
مسکین لطف این درمای سیدالکریم
در سر خیال روی تو آب است و دانه ام
بر بام تو کبوترم، ای سیدالکریم
ای آسمان ری، ز نگاه تو غرق نور
ای مهر و ماه و اخترم، ای سیدالکریم
از خود خدا نکرده برانی اگر مرا
روی از درت کجا برمای سیدالکریم
زنجیر عشق آل علی طوق گردنم
دست شماست بر سرای سیدالکریم
بوی حسین و روی حسن در تو جلوه گر
ای وارث پیمبرم، ای سیدالکریم
مدهوش عطر سیب حریم تو گشته ام
کرببلاست این حرمای سیدالکریم
مانند هر فرشته به تعظیم درگهت
سر بهر سجده آورمای سیدالکریم
وقتی دخیل پای ضریح تو میشوم
رشک جنان نمیبرمای سیدالکریم
صد حجله بسته اند مردم چشمم ز داغ تو
در ماتم تو مضطرمای سیدالکریم
از جانگداز غصهی تو آه و وای من
خاک عزاست بر سرمای سیدالکریم
اشعار علی انسانی به مناسبت رحلت حضرت سیدالکریم
کسی که راه به باغ تو، چون نسیم گرفته
صراط را ز. همین راه مستقیم گرفته
تو از عشیرۀ عشقی تو از قبیلۀ قبله
که عطر، مرقدت از جنة النّعیم گرفته
گدای کوی تو امروزه نیستم من و دانی
سرم به خاک درت اُنس از قدیم گرفته
همیشه سفرۀ دل باز کردهام به حضورت
که فیض باز شدن، غنچه از نسیم گرفته
برین بهشت مجسّم قسم که زائر قبرت
به کف برات نجات خود از جحیم گرفته
همیشه عبد، حقیر است در برابر معبود
به جز تو کی سمت عبد باعظیم گرفته؟
ملک غبار ز قبر تو تا نرُفته نرفته
در این مُقام، فلک خویش را مقیم گرفته
چگونه چشم کرم زین حرم نداشته باشم
که هر کبوتر تو ذکر یاکریم گرفته
کسی که زائر تو شد، حسین را شده زائر
که رنگ و بو حرم تو از آن حریم گرفته
اشعار قاسم نعمتی به مناسبت رحلت حضرت سیدالکریم
ری قبله گشته با حرم سیدالکریم
عزت گرفته با قدم سیدالکریم
عقده گشای قبر خراب حسن شده
صحن و سرای محترم سیدالکریم
عیسای شهر ما نفسش مجتبایی است
اعجازها نموده دم سیدالکریم
از کودکی شفای مرا مادرم گرفت
وقت نماز با قسم سیدالکریم
در روز حشر هم همگی قد علم کنیم
در زیر بیرق و علم سیدالکریم
هر کس که پیر گریه شده از غم حسین
سیراب گشته با کرم سیدالکریم
بیهوده نیست خیل گدا دارد این حرم
حال و هوای کرببلا دارد این حرم
عبدالعظیم آمد و عبد خدا شدیم
با عشق اهل بیت دگر آشنا شدیم
دنیا و آخرت همهی فخر ماست این
همسایهی عزیز دل مجتبی شدیم
شکر خدا که صاحب ما با کرامت است
شکر خدا که بر سر کویش گدا شدیم
یک بار اتفاقی از این صحن رد شدیم
یک عمر، چون نسیم سحر با صفا شدیم.
چون ریشههای پرچم سبزش بدست باد
در هر طواف زائر کرببلا شدیم
دانی زچیست این همه شان و مقام او
دانی ز. چیست ریزه خور این سرا شدیم
فرمود: امام شیعه ((انت ولینا)) عبدالعظیم ما همه از تو رضا شدیم
بیهوده نیست خیل گدا دارد این حرم
حال و هوای کرببلا دارد این حرم
اینجا چونان ملائکه در رفت و آمدیم
مهمان خانوادهی آل محمدیم
پای ضریح حضرت طاها مدینه ایم
پای ضریح حضرت حمزه به مشهدیم
معصوم گفته بر در دیوار این حرم
ما عطر سیب از حرم کربلا زدیم
عشاق این دیار همه گریه کن شدند
ما هم به این امید در این خاک آمدیم
مدیون مهربانی زهرا شدیم ما
ممنون این همه کرم و لطف بی حدیم
جامانده ایم از سفر کربلا، ولی
در این دیار بر همه عالم سرآمدیم
شبهای جمعه گریه کنان کنج این حرم
انگار صحن کرببلا رو به گنبدیم
بیهوده نیست خیل گدا دارد این حرم
حال و هوای کرببلا دارد این حرم
ای شاه سر بریده عزیز خدا حسین
این سرزمین گرفته شمیم تو را حسین
با هر سلام در حرم سیدالکریم
پر میکشیم تا حرم کربلا حسین
این خاک بوی خون گلو را گرفته است
این سرزمین برای تو شد خون بها حسین
مقتل نوشته روی تنت پا گذاشتند
در زیر دست و پا، زدهای دست و پا حسین
مقتل نوشته پیکر تو نرم گشته بود
با هر نسیم جسم تو شد جابجا حسین
مقتل نوشته حد حرم را چهل زراع
رفته تن بدون سرت تا کجا حسین
مقتل نوشته ضربه به پهلوی تو زدند
حتما” شبیه مادرتان بی هوا حسین
مقتل نوشته راس تو را بد بریده اند.
چون از جلو بریده نشد از قفا حسین
مقتل نوشته دست به گیسوی تو زدند
یک عده گرگهای بی حیا حسین
مقتل نوشته دست تو از مچ بریده شد
با خنجری شکسته و با ضربهها حسین
مقتل نوشته زیر گلو نحر گشته بود
پهنای نیزه شد به گلوی تو جا حسین
انتهای پیام/