به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در طول سالیان گذشته، حمایت دولتها از بانکهای در معرض ورشکستگی و یا ورشکسته باعث بروز مشکلات جدی اقتصادی در کشورهایی نظیر ژاپن، آمریکا و کشورهای اروپایی شد.
اصطلاح "زامبی" به موسسات مالی گفته میشود که خالص دارایی آنها یا به صفر رسیده و یا منفی شده باشند.
اگرچه این موسسات در ظاهر و از نظر ترازنامه ورشکسته هستند، اما حمایتهای بی دریغ دولتی باعث میشود تا آنها به فعالیت خود ادامه دهند.
البته موسسات با حجم بالای داراییهای سمی و یا با بازده پایین نظیر وامهای بد و املاک کم ارزش باعث میشود تا بانکهای با دارایی هم در زمره زامبیها قرار گیرند.
اصطلاح بانکهای "زامبی" نخستین بار در سال ۱۹۸۷ و زمانی که آمریکا تلاش میکرد در دوران بحران وام و پساندازها از بانکها حمایت کند توسط ادوارد کین، استاد کالج بوستون آمریکا، مورد استفاده قرار گرفت.
کارشناسان بر این باورند تداوم فعالیت این بانکها برای مدت طولانی و بدون بازگشت آنها به محدوده سوددهی میتواند به حبس شدن حجم قابل توجهی از داراییهای مردم منجر شده و بازدهی آنها را بسیار پایین بیارود.
به عبارت دیگر در این زمینه بجای تقویت شرکتهای سرحال و سلامت و حمایت از بهبود اضاع اقتصادی، موسسات و بانکهای ناکارآمد و رو به زوال مورد حمایت قرار میگیرند.
کارشناسان معتقدند بانکهای زامبی در نتیجه نوعی سرکوب مالی بوجود میآیند که در نتیجه آن بانکهای مرکزی تلاش میکنند بانکها و شرکتهای بدهکار را به جای آنکه اجازه دهند مسیر طبیعی خود را طی کرده و یا از بین رفته و یا به فعالیت طبیعی بازگردند، همچنان زنده نگهدارند.
ژاپن در دهه ۱۹۹۰ میلادی سعی کرد تا با ارائه کمکهای همه جانبه از ورشکست شدن بانکهای "زامبی" خود که در معرض ورشکستگی بوده و یا ورشکست شده بودند جلوگیری کند، اما همین امر این کشور را در طولانیترین دوره رکود اقتصادی قرار داد.
هدف دولتها از این اقدام جلوگیری از ضربه خوردن اقتصاد و نظام مالی کشورهاست و تلاش میشود با ارائه کمکهای همه جانبه، از بانکها حمایت شده تا آنها پس از مدتی به سوددهی برسند.
به طور کلی ادامه فعالیت همزمان تعداد زیادی بانکهای ورشکسته و زامبی در ساختار یک اقتصادی با حمایت دولت بسیار خطرناک است و کشورهای مختلف نظیر ژاپن تجربههای بسیار تلخی را در این زمینه داشته اند.
*تجربه تلخ ژاپن در حمایت از بانکهای بحران زده
در سالهای قبل از دهه ۱۹۹۰ میلادی به دلیل اجرای برخی سیاستهای نادرست اقتصادی، حباب مسکن در ژاپن شکل گرفت و در نهایت در سال ۱۹۹۰ این حباب شکست.
در سال ۱۹۹۰ که حباب مسکن در ژاپن شکست، دولت ژاپن تصمیم گرفت تا با حمایتهای جدی بانکهایی که در نتیجه این این بحران ورشکست شده بودند را همچنان زنده و فعال نگهدارد.
ژاپنیها بجای باز سرمایهگذاری و ارائه کمک هزینه به این بانکها سیاستهایی نظیر حمایت غیر مستقیم و ارائه اعتبار را در پیش گرفتند و همان کاری را کردند که حدود ۵ سال قبل از آن آمریکا در بحران "وامهای بانکی و پس اندازها" کرده بود.
حمایت اشتباه و مصنوعی از این بانکها توسط دولت ژاپن نه تنها به بهبود اوضاع آنها منجر نشد و رشد اقتصادی برای ژاپن به همراه نیاورد بلکه این بانکها اقتصاد ژاپن را قفل کرده و اقتصاد آن را به سمت تخریب پیش بردند که هنوز هم ژاپن نتوانسته است از این بحران خارج شود.
مشکل اصلی در حمایت مصنوعی از بانکهای ورشکسته این است که بانکهای مرکزی کشورها با دستکاری مکانیزمهای بازار و خارج کردن آن از شکل طبیعی خود و در نتیجه اختصاص اشتباه منابع مالی کل نظام مالی یک کشور را تضعیف میکنند.
*اروپا از ترس دچار شدن به سرنوشت ژاپن از آنطرف بوم افتاد
اروپا هم در طول بحران سال ۲۰۰۸ وقتی میخواست به سرنوشت ژاپن دچار نشود اشتباه دیگری را مرتکب شد. بانکهای زامبی اروپایی با حجم بالایی از داراییهای سمی وامدهی خود را به جای ارائه به شرکتهای سالم و در حال کار به سمت شرکتهای بحرانی سرازیر کردند و در نتیجه ارائه وامها از سوی بانکهای بحران زده و آنها از حجم واقعی ضرر خود غافل شدند و همین مسئله دوباره به جایای نادرست اعتبارو سرمایه در اروپا منجر شد وبه شرکتهای معتبر اروپایی آسیب وارد کرد.
بانک مرکزی اتحادیه اروپا هشدار داده بود که ثابت ماندن میزان بدهی در صورت بالا رفتن میزان بهره بانکی بزرگترین خطر برای ثبات نظام مالی خواهد بود.
به عبارت دیگر بانکهای زامبی اروپایی نمیتوانستند ضرر خود از محل وامهایی که به شرکتهای بحران زده و زامبی داده بودند را جبران کنند و به شدت به کمکهای بانک مرکزی اتحادیه اروپا وابسته بودند.
بیشتر بخوانید:بحران های مالی در جهان پایه های دموکراسی را لرزاند/ اقتصاد، دموکراسی را به پایان خط می رساند؟
همین حالا هم بانکهای اروپایی حدود هزار میلیارد دلار وام بدون بازگشت دارند.
در سال ۲۰۱۵ موسسه فوربس طی گزارشی به تشکیل بانکهای زامبی درآلمان پرداخت و با بررسی ۳ بانک که در آستانه ورشکستگی بودند گفت که بهتر است این بانکها به جای هدر دادن منابع اتحادیه اروپا نابود بشوند چرا که دنیا بدون این موسسات جای بهتری خواهد داشت.
سیاستهای سختگیرانه آمریکا هم جواب نداد و فقط مرگ بانکها را به تعویق انداخت
آمریکا هم در طول بحران مالی سالهای ۲۰۰۸-۹ تجربه مشابهی داشت و علی رغم آنکه بانکهای در معرض ورشکستگی را مجبور کرد تا از شر داراییهای سمی خود خلاص شوند و حجم سرمایه خصوصی خود را بالا ببرند، اما وجود تعداد بالای شرکتهای زامبی که درآمد آنها کمتر از سودی بود که باید برای وامهای دریافت شده بپردازند باعث شد تا این سیاستها ورشکستگی بانکهخا را به تأخبر بیندازد و به بهبود اوضاع آنها منجر نشد.
منبع:فارس
انتهای پیام/